برای دیدن اصل مقاله: اینحا کلیک کنید از وبلاگ وارسته از دل
قسمتی از متن:
حکمت قیم بودن مرد و لزوم تمکین زن از مرد:اینحا کلیک کنید
ممکنه بعضی از خانمها از اینکه زن مأمور به تمکین از مرد هست دل خوشی نداشته باشن و به خاطر این موضوع احساس حقارت کنن و گاهی هم به خاطر مقابله با این موضوع در مقابل مردان فخر فروشی کرده، سعی در ایجاد سنت زن سالاری کنن و یا ازلحاظ روانی نسبت به ذات همه مردها بدبین بشن. اما آیا لزوم تمکین زن از مرد حکایت از نکته ضعف زنان می کنه؟ به راستی حکمت امر شدن زن به تمکین از مرد چیه؟
کاش یه مسئله ای که از 1989 در اروپا این قاتون گذاشته شد هم مورد توجه قرار می گرفت و اون موضوع تجاوزه. تجاوز مرد به زنش. در اسلام هیچ مردی نمی تونه به زور متوسل بشه. اما در غرب که همه چیز رو دوست دارند تجربه کنن. و نسل های سوخته زیادی رو هم به همین علت تجربه کردند تا با شکایات زیادی روبرو شدند وگر نه اونها خیلی دوست داشتند که به خصلت های ناپسند حیوونیشون ادامه بدن و به همسرانشون هم به دید حیوان بی احساس نگاه کنند و رابطه ی ملکوتی رو که خداوند برای بقا نسل و ... در انسان قرار داده و از راه گناه و شهوت رانی که ذات گمشده در شیطون درون اونهاست, ادامه بدهند.
راه است و چاه است و دیده بینا و آفتاب
بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش
به دین به همین دلیل نمی رسند, این سنت خداست که وقتی حقیقت ضمیر باطنیمون رو که همون فطرت ماست که "فالهمها فجورها و تقوی ها"معنیش اینه که خداوند, خوب و بد و زشت و زیبا و نکوهیده و نیکو رو بهش الهام کرده.
حدیث از پیامبر اعظم (ص) :
هر کس امر به معروف و نهی از منکر کند جانشین خدا بر روی زمین است.
ای اباذر به راستی دنیا دل ها و بدن ها را مشغول (می کند) و خدا (روز قیامت) از نعمت های حلال سوال می پرسد، چه رسد به حرام ها.
به نام خدا
توی نمایشگاه قرآن می گشتم دنبال کسی که گمشده اش رو، پیدا کرده باشه. می خواستم ازش بپرسم: راه درک و لمس ٍحضور امام زمانش توی قلبش چی بوده؟ دنبال کسی بودم که حس کنم امام زمانم رو، نه با چشمانش، بلکه با قلبش اون نور رو دیده باشه و امام به قلبش ظهور کرده باشه. دنبال کسی که تمام اعضا و جوارحش منتظره. نه منتظر درک حضور فیزیکی اون امام،ُ بلکه با خودسازی در حال مهیا کردن مقدمات حضور امام باشه. آماده باشه. ساخته باشه. مهیا باشه.
و پیدا ش کردم چون جوینده یابنده است. هر کی نور رو دیده باشه از حرف زدنش و اعمالش میشه فهمید. آری او منتظر بود چون در حال خودسازی بود. و می دونیم که همه ما در مسیر هستیم و هیچ وقت مقصد رو نباید ... اینجا ... تلقی کنیم. هم "اینجا" به معنی جایی که هستیم و هم "اینجا" به معنی تصوری که داریم از مقصد.
وین راه را نهایت صورت کجا توان بست ؟
کز صد هزار منزل بیش است در بدایت
بهم یاد داد و توصیه ام کرد به تقوا و من آویزه گوشم کردم.
چهار توصیه:
?- صلوات بفرست و بر او و خاندان طاهرش سلام و درود و صلوات بفرست و دعا کن برای تعجیل در فرجش و به این صورت ظرف خودت و ظرفیتت رو زیاد کن. آقا به نبی قسم که جواب داد.ها؟!!!! امتحان کنید. صداش بزنید. بگو آقا !!! من رو دریاب !!! همین ضمیر "تو" رو با یاد اون حضرت، صدا بزنید!
?- می خواس عاقبت بخیر شی؟ پس اگه رفتی خاستگاری، سر و چشمت رو بنداز پایین و اصلا نگاه نکن تا وقتی که دلت بهت لبیک گفت تا وقتی تمام عناصر وجودت بهت لبیک نگفته صبر کن. فقط صحبت کن و گوش کن و سنگین و سبک کن و ... تا همه وجودت، یعنی سلول سلول از بدنت، لبیک سر بدن.
?- اگر توبه کردی، تونستی؟، اونجوری که بهمون، توی دین سفارش کردند که آثار توبه مشهود شد، اونوقت، حالا تبدیل شدی به آدمی که پاک. پاک ٍ پاک. مثل روز اولی که به دنیا اومدی و متولد شدی اما با این تفاوت که، عقل کامل تر و تجربه های بیشتر و بهتر داری. پس قدر و ارزش خودت رو با انجام ندادن دوباره ی چیز هایی که دین بهت توصیه کرده، بدون.
خودت رو بساز برای نبرد با نفس و اون جهاد اکبر که امام خمینی انقدر بهش سفارش کرده و بزرگان راه ها برای اون گفتند
?- تقوا
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
فعلا اینجا فقط موضوعات رو لیست می کنم تا اونها رو هم بخونید و نظر بدید تا نوشته های جدید تر رو بنویسم.
قرآن(12)
نماز(20)
ولایت فقیه(5)
امام زمان (عج)(8)
درد دل هام(29)
سالنامه و مرور خاطرات(8)
مادر نشانه ای از خدا(14)
زن در دین اسلام(6)
قم(4)
طلبگی(4)
داستان راستان باستان (نوشته خودم)(5)
عرقان یا شمس و مولانا(11)
نتیجه جستجو هایم در گوگل(25)
رایانه و آی.تی و نرم افزار و سخت افزار(21)
هنر اول تا هفتم و هشتم(13)
فرهنگ و ادبیات(18)
[باز کردن همه]
سلام دوست عزیز
داشتم وبلاگ کانون جوانان رو می خوندم که خیلی وقت بود بهش سر نزده بودم.میخواستم واسه مطالبش البته نظرمو بصورت کامنت بذارم.اما ترجیح دادم برات یه میل بنویسم? که هرکدومو خودت خواستی تو کامنتا بذاری.
اشکال ما اینه که می خونیم? و فقط سرمون رو تکون می دیم و کف و سوت می کشیم که چه جمله های زیبایی؟! تازه اگه انقدر بفهمیم. اهل عمل هستیم؟
اشکال اشرف مخلوقات خیلی بیشتر از این حرفاست.بعضی وقتا با خودم فکر میکنم مگه مااشرف مخلوقات نیستیم?باید با چه خصوصیاتمون به دیگر مخلوقات فخر بفروشیم؟؟بعد یاده کتابای معارف وبینش اسلامی میوفتم که عقل وخصلت اختیار از روی خرد رو عامل تمایز انسان و دیگر مخلوقات میدونست.عقل...بمعنای دانستن?بمعنای قوه دریافت وادراک حسن و قبح اعمال?تمییز دادن نیک وبد.نیروی فهم وخیلی صفتای دیگه که میشه بهش نسبت داد.
اشرف مخلوقات بودن یعنی شریف تر ?لایق تر و والا مرتبه تر از هر آفریده شده ای !!پس ما چی کار داریم میکنیم؟؟چرا نمیتونیم از خواهش نفسمون بگذریم.یعنی یه وجود شریف و عاقل این قدرت رو نداره؟!!همیشه شنیدم و حتی بخودمم بارها گفتم انسان جائزالخطاست! ممکن الخطاست توجیح شدم که انسان مملواز عیب ونقصه. و با جنگیدن و سختی کشیدن در برابر همین هاست که به اوج می رسه حتی عقل انسان هم بی عیب نقص نیست! اما باز به نتیجه نرسیدم چون تکرار خطا، نادانی وکم خردی رو ثابت میکنه !
برای ما هنوز خیلی راه مونده تا حداقل به این جمله که اشرف مخلوقاتیم پی ببریم..کاش حداقل بتونیم آبروی نظرکرده های خدا ?پیام آورانشو نبریم.
قرآن میگه شما به وظیفتون عمل کنید و به خدا اعتماد و توکل کنید. و لحظه ای دوباره غافل نشید و بر نگردید سر پله اولتون که دوباره از دنیا تون بت بسازید.
براستی که بهترین کاراعتماد به راه خدا وآیه های الهیه.غیرازین مگه میشه به تعلقات این سرا اعتماد کرد؟؟؟؟؟؟!!!!!!
ممنونم ازت که همیشه مطالبت تلنگری برای وجود ناچیزه منه.
باید بیشتر اندیشید. خیلی بیش ازاون که تاکنون تلاش کردیم و انجام دادیم
موفق باشی وهمیشه بنویس.
درپناه حق سما از وبلاگ من شب سکوت
یه کامنتی همین قبل خودم دیدم. ببینید:
- حاجی یه در مورد ترک وسواس کمکم کنید و مخصوصا اینکه وسواس در نماز دارم و که یواش یواش داره به تمام زندگیم کشیده میشه
جوابش سادست. هر جوابی بعد از خدا پیش شماست. شما توکل کن و توسل کن و کمر همت ببند راهش رو پیدا می کنی. اگه می خوای ذهنت جرقه بزنه:
فکر کنید خواهر یا برادر کوچک شما هین مسئله را ازتون میخواد حل کنید.
اسلام فکر همه این ها رو کرده. قبل از کار تمرکز و مدد از خدا بخواهید و برنامه ریزی کنید. ذهن شما راه های زیادی براتون پیدا می کنه. اونها رو به کار ببندید. در کارتون جدیت مهمترین مسئله است.
برای ترک وسواس? خودتون و عقلی که خدا بهتون داده کافی هستش.
در مسجد بودیم. دیدم یک روحانی. از بحث بین شیعه و سنی صحبت می کنن. تجربه و شنیده ها و مباحث و کتاب ها و برنامه های ماهواره زیادی رو دز این زمینه داشتم اما در قم در این چند هفته چیزی نشنیده بودم تا .... ادامه نوشته در وبلاگ قم
خدا تو رو میبینه و می فهمه و ارج واسه کار هات قائله به مردم چی کار داری؟ که نمی فهمنت. درکت نمی کنن؟ به اون اصل کاری کار داشته باش.
به وبلاگم سر زدی؟ حداقل مثل داستان شازده کوچولو بخونش و فکر کن یه شخصیت داستانی بوده. تو که ??? صفحه رو ??? صفحه رو تو ?? دقیقه می خونی؟! ? صفحه عروض ما رو هم بخون. تو انگار همیشه با اونها (رمان ها) راحت تری تا واقعیتها (فرآن و ... حقیقت ها )؟!!! حالا می فهمم چرا امامان ما علیه السلام می گفتن اگر حرف های حقیقی که ما نزدیم بهتون بزنیم کافر میشین. اگر راجع به قضا و قدر حرف بزنیم. تجمل ندارین. خب جوابش معلومه چون تحمل نداریم. (مثال: همین جا.)
گوش میدیم و اگر هم بفهمیم? ثمرش اینه که سرمون رو تکون می دیم و تازه خیلی وارسته باشیم اشتباهمون رو قبول می کنیم و از فردا صبح برای جبرانش به قرآن و نماز مشغول میشیم.(که تازه نقطه سر خطیم) تازه اول کار هستیم
و
بدان که واسه شازده کوچولو این مهم نیست که فقط بخونیمش و دنبالش بریم و باهاش همسفر بشیم توی کره و سیارات. اون می خواد بهت بگه: ؛مسافر باش؛. اگر با ما هم همراه? نبودی یا بودی? برای اصل هدف خلقت فرقی نمی کنه. ما هم راضی هستیم به حکمت خدا. حکمت خدا اینه که ما بندگیش رو بکنیم.(حالا کنار همنشد جدا جدا) حالا جای درست رو نشونه گرفتیم? به هدق برسیم یا نه? نباید مهم باشه? قرآن میگه شما به وظیفتون عمل کنید و به خدا اعتماد و توکل کنید. و لحظه ای دوباره غافل نشید و بر نگردید سر پله اولتون و دوباره از دنیا تون بت بسازید.
هر چند که شازده کوچولو دوست داره همه همسفرش باشن? و توی این مسیر خوش و خرم از لذتی که میبره دیگران رو هم سهیم کنه? اما? اما فهمیده که تنهایی خلق شده و تنها باید همسفر جاده های معرفت خدا باشه.
اما فهمیده که باید قدم اول این باشه که فقط خدا باشه و خودش. تا اینکه توی قدم های بعدی به قول حافظ
بفهمیم که: میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود? حجاب خودی? حافظ از میان برخیز
آیا موفق میشه یا نه و یه روزی خلبان واسش میفرستن? توی یه دشت بزرگی? که کشفش کنه و به گوهر طلایی و با ارزش وجودش، پی ببره یا نه؟ واسش مهم نیست !!! و باید مهم این باشه (هم واسه تو هم واسه اوون) که خدا تو رو میبینه و می فهمه و ارج واسه کار هات و ارزش هات قائله.
شبی چهل و پنج دقیقه ای هم ما رو بخونی راضی هستیم. (چه رمان ما رو چه کتاب خدا رو)
این چیزی که نوشتی? میتونه شعر یه موسیقی باشه. مثلا سبک راک. از نوع نا امیدی و ترس و وحشت. دنیای مادی و بدون وجود خدا است، که فقط از خدا، اسم خدا هست و اعمال رو هیچ "آزاده ای" نمی تونه با دین و مذهب تطبیق بده.
تو به خدا و حرف زدن با اون احتیاج داری. هر چند که فقط مهندس صفری نیست که احتیاج داره به نماز و راز و نیاز داره. همه. فطرت همه ما نیاز داره که تازه بجز 17 رکعت اجباری? و 30 روز روزه گرفتن، ماه رمضون،( واجب? تکلیف? حتی خشک ) و -هر چی که می خواین اسمشو بذارین- از روی عادت و هر چند ابتدائشه? به درد نخور. اما یه وقتایی ماها، حتی نیاز داریم که نیمه های شب هم پاشیم و وضو بگیریم و حتی از خوابمون هم بزنیم. (چقدر بهت گفتم و گوش ندادی. باز هم میگم. ماز شب حتی یه رکعت!!!) و اون رو ستایش کنیم (واسه نماز صبح پاشدن که حرجی نیست) که تشکر کنیم که آرامش رو در زندگی مون دمیده. مثل معشوقه که حاضری دل شب از پشت تلفن? فقط واسه اینکه دلش گرفته? ساعت ها به چرت و پرت هاش گوش بدی? (جایگزین کن) بعدش می فهمی که همه گذشتت رو با کارهات تباه کردی. بعدا می فهمی که عمرت رو داشتی هدر میدادی در غفلت. البته انسان همش نسبت به عالم حضور در غفلته اما ....
تنزیهش کنیم. کنار اون کسی رو قرار ندیم. اسم کس دیگه ای رونیاریم. فقط بگیم به نام خدا. یه وقت نگیم به نام خدا و فلان بن فلان !!! به ما اجازه داده در محضر بلندش پامون رو دراز کنیم زندگی کنیم. آزادیم. به ما اجازه داده گناه کنیم و به اندازه کافی با غفلت های کوچیکمون فراموشش کردیم. دیگه بسه. اما اونه که عاشق ترین عاشق هاس و عاشقیه که اجازه داده کناراون عاشق کسی دیگر باشیم و ....
به قول امام عالم و دنیا محضر خداست. در محضر خدا معصیت نکنیم. کدوم معصیت. گناهای کبیره؟ نه بزرگترین گناه انکار کردن خداست با بی توجهی هامون با اهمیت دادن بیشتر به مادیات به جای اون. به تلویزیون بجای عبادت. به اینترنت به جای دعا. به وبلاگ هامون بجای مفاتیح و نماز و روزه های مستحبی. تازه اون موقع که همه کار های به اصطلاح صواب مفاتیح و خواندن نهج البلاغه مولی الموحدین می فهمیم و کلام خدا که قطره قطره می فهمیش بهت لذتی می ده که حاضری در دم جان بدی. مثل حمام که از وصف پرهیزگاران در محضر علی علیه آلاف التحیه و اثنا جان داد و در دم جان داد. چقدر زر زدم.
اشکال ما اینه که می خونیم? و فقط سرمون رو تکون می دیم و کف و سوت می کشیم که چه جمله های زیبایی؟! تازه اگه انقدر بفهمیم. اهل عمل هستیم؟
چرا انقدر سخت جونی. نمی گم سخت جونی بده!!! میگم توی گمراهی و ضلالت به ضررته.
شیطونم همین حرفارو رد گوش کن.
هر کی اطاعتم کنه اطاعتش می کنم.
اعتماد کنید ان شاء الله راست می گیم. آقا!
آخه من به چیه تو اعتماد کنم.
اگه سر راهم قرار بگیری یا همکاری یا فامیلی یا می خوای فامیل بشی؟
هر کدوم اینها بشی که بدبختم.
بیچارم می کنی
به خاک سیاه من رو میشونی می دونی چرا؟
چون اگه شیطون نتونه از در من وارد شه از در تو وارد میشه.
منم صبرم حدی داره.
ایمانم حدی دارم
می برم (به ضمه باء)
کم میارم
قدم به قدم که باهات راه اومدم
یوهو نگاه می کنم میبینم، عوض شدم!!! دیگه اون آدم خداشناس نیستم که بخوام بیشتر بفهمم و فکر کنم و پیدا کنم.
یواش یواش به خودت میای و میبینی، جات رو تو بهشت و جهنم محاسبه می کنی.
تقریبا کار از کار گذشته حالا هر چی پایین تر بهتر.
اصلا میریم کف جهنم به قول داداش امین کلنگ میزنی !!!!
کجا؟
حواست هست داری واسه نفست جون می کنی؟
انگار به دنیا اومدی واسه اون کار کنی؟
یا باهاش مقابله کنی و اوج بگیری؟
نمی دونم. تو این مملکت شیعه اگه تا حالا این حرفا در تو اثر نکرده باشه از این به بعد هم نمی کنه.
و من ا... توفیق
سه شنبه 28 آذر : سید صابر طباطبائی یزدی فرزند جلیل
این جمله در قالب پی.ام برایم آمد: دقت کنید. ؛احساس پشیمانی و نگرانی دائم از رویدادهای احتمالی آینده از مخرب ترین احساسات منفی انسان به شمار می رود؛
شاید اگر بدانیم که پرورگار ما چه تکلیفی برایمان تعیین کرده است گرفتار چنین نگرانی های بیهوده ای نشویم.
خداوند راجع به گذشته به ما تکلیف در توبه و انجام ندادن گناهان گذشته و ترک جدی آنها را خواسته و خارج از این، تکلیفی نداریم.
راجع به آینده نیز ما باید از خدا طلب عافیت کنیم. شنیدین؟ که در آخرین سجده نماز هم می گوییم : ( یا ولی العافیه نسئلک العافیه عافیه (1) الدین و (2) الدنیا و (3) الآخره.)
ای صاحب عافیت از تو طلب عافیت می کنیم در دین و دنیا و آخرت به ما مرحمت کن.
البته اولیا خدا چیز دیگری طلب می کنند و همواره طلب درد می کنند که فهم این مسئله عقبه تجربه و درک عرفانی و سیر و سلوکی را می طلبد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]