در آسمان آبی لقاء خودت رخصت فرصت پرواز دادی و ماهی هدایتشان را در دریای قضاء خودت پروراندی آنانکه زنگار هر چه غیر، از آینه ی دلشان زدودی، تا آنچه رخسار تو را به تمامه در قلب های خویش به تماشا نشستند.
خدایا ! مارا از آن بندگانت قرار ده، که در دود آتش عشقی که تو در خرمنشان افکندی، تصویر روشن تو را دیدند و، خانه ی دل، برای ورود تو از اغیار تهی کردند. آنانکه در فضای خلوصشان، جز بوی گل مریم تو نپیچید، و در برکه ی چشمشان، جز نیلوفر آبی تو نرویید. آنانکه، بودشان را، جز در سجود سپاس تو ندیدند.
خدایا ! ما را از آنان قرار ده، که پیشانی شان سجده گاه عظمت تو، و چشمانشان بی خواب خدمت تو، و اشک هایشان زبان خشیت تو، و قلب هایشان متعلق محبت تو، و دل هاشان لرزان محاقت توست. ای آنکه ماه های رخسار تو روشنایی راه و زیبایی نگاه عاشقان توست.
ای آنکه تنزه جمالت دل های عارفان را جلای اشتیاق می بخشد.
آتش عشقت را در خرمن وجودم بیافکن، تخم دوست داشتنت را گلدان دلم بکار، سبزینه ی محبت ات رادر برگ های به زردی گراییده وجودم بدوان.
خدایا ! من عشق به تو را هم از تو می خواهم، و عشق به عاشقان تو را و عشق به هر کاری که مرا به تو نزدیک کند.
خدایا ! عشقت را در دلم انداز، و عشق به اولیائت را، و عشق به جاده ی منتهی به سوی تو را و عشق به علامات راهنمای به سوی تو وعشق به زائران تورا و عشق به زاهدان راه تو.
خدایا ! مرا چشمی ده که فقط گریان تو باشد و سینه ای که فقط سوزان تو.
خدایا ! خودت را معشوق ترین من قرار بده و مرا عاشق ترین خویش.
خدایا ! چشم جوببارک عشق مرا به تماشای دریایت روشنی ده. مباد که دل من اسیر جز تو شود و پیشانی قلبم برخاک محبت دیگری بساید.
خدایا ! نکند که روی از من بتابی و نشود که نگاه حیرانم را منتظر بگذاری.
ای پاسخ دهنده و ای اجابت کننده !
ای گل بخشش دیگران از گلزار تو !
ای باغبان رحمت ! تهیه و ضبط و درست کردن فایل صوتی لینک اینجا از صابر طباطبائی یزدی
برنامه ی قبل از اذان صبح از شبکه ی اول سیما نثر نظم گون از سید مهدی شجاعی
یقین به موجب علم برای ما حاصل می شود. تا انسان از طریق علم به مفهومی نرسد و آنرا درک نکند و با او اجین نشود و آن را نیابد نمی تواند یقین کند.[0] مثلا اگر شما با حواس چیزی را حس کردید به آن یقین می کنید. و یا اگر بیدار شدید و فهمیدید که خواب بودید یقین را از دست می دهید. اما وقتی هم هست که با چشم قلب (ابصار القلوب) خدا را درک می کنید و بوجود او از روی علایم و آیاتی که در آفاق ( مجموعه ی عالم خلقت ) و در انفس ( خود شناسی) و ارتباط بین خلقت آنها،[1] به این یقین قلبی می رسید که خدا وجود دارد و یکتاست، یعنی توانستید بجز از طریق حواس 5 گانه به چیزی از عالم غیر حسی یقین کنید. که هر چه علم شما نسبت به موضوع بیشتر می شود، یقین شما بالاتر می رود. علم الیقین بهترین نعمتی است که خدا آفرید.
ایمان، ارادی است. و به این دلیل هم ارزشمند است. اما می توان گفت که ایمان جایزه مومنی است که بدون تعصب جستجو کرد و وقتی حقیقت را یافت، خواسته های نفس و شهوات او نتوانست ایمان او را محو کند. زیرا ایمان به خدا همراه با باید ها و نباید هایی است که بعضا مخالف با ولنگ و وازی و هردنبیلی است. 99 % دست و پای انسان شهوت ران را خواهد بست. و آن یک در صد هم راه باز است برای کسی که از دین به نفع شهوت خود باز سوء استفاده می کند. راه همیشه برای عضو جنود شیطان شدن باز است. همان طوری که از امام صادق روایت است که مومنی که احساس شرم و حیا کند و از کرده و گناه خود پشیمان و نادم باشد، بجای بدی ای که کرده نیکویی نوشته می شود یذهب الحسنات بالسیئآت. [2]
یه نام خدا
دعاها و احادیث
هر چی بنده های صالح خدا و با تقوا دارند از تقواشونه و سپس از دعاها و احادیث و در یک کلمه از ائمه دارند. اونها بعد از تهجد و راز و نیاز و توکل و توسل در عمق اشون که می نگری هیچ چیز بجز خدا نمی یابی و دعاهاشون در حق خودشون بوده که اونها رو به اینجا رسونده.
هر جای اسلام رو که گوشزد کنی، سودمنده. یه مثال بزنم؟ یه دفعه استادی بهم گفت هر چند کاری که می کنی اندک باشه و کم اما تداومش نزد خدا پسندیده تره. من با خودم نشستم و توی اعمالم چیزی پیدا کردم که خیلی به این حرف می خورد. پیش خودم فکر کردم که این استاد شاید از خلوت من با خبر هست یا کسی بهش خبر میده و بعدها فهمیدم که زیاد فرقی هم نمی کنه که حرفی به زبان دوستان خدا جاری بشه که به درد بخور چنان باشه که تو فکر کنی او از خلوت تو با خبره و خیلی چیز ها رو میدونه در صورتی که اون خداست که از همه ی غیب های تو با خبره.
و بعد ها فهمیدم که از این بالاتر هم میشه و اون اینکه این جملات از زبان دوستانی از خدا سرچشمه گرفته و نسل به نسل به زبان و دل دوستان دیگری از خدا ماندگار شده و حالا به من رسیده. به ما رسیده و ما باید برای تشویق شدن به عمل بیشتر به اونها بدونیم که این ها کلام معصومه و این همه اعجاز از جانب خداست که از مجرای فیض اونها برای این رد میشه که دوستان خدا هستند.
داره یه اتفاق عظیمی میافته ! ما در روایات و توصیه هایی که بهمون شده، خوندیم که آخر الزمان از نسل ِهمین آدم هایی که روی کره ی زمین زندگی می کنند نسل پاکی از سلاله های نون حلال خورده و تابع به بایدها و نباید های دین زندگی خواهند کرد، که لیاقت همدوره شدن با امام زمانشون رو پیدا می کنند.
داره یه اتفاق عظیمی میافته ! تو می بینی که بعد از 1400 سال کسانی لیاقت شهید شدن رو پیدا می کنند و اون هم به رهبری امام خمینی و بعد از چندی دیگر، کسانی مثل ازغدی ها و احمدی نژاد ها به رهبری آقا امام خامنه ای متولد میشن.
اما در همین حال شقی ترین مردم هم زندگی می کردند. کسایی که نسبت به جنگ و انقلاب بی تفاوت بودند و بعد ها هم هیچ کاری که نکردند در جامعه ظلم ها کردند.
می خوام از ظلم این ها بگم. ظالم ترین مردم نیستند کسایی که، وقتی همه دارند سختی می کشند و برای یه هدف واحد جون می کنند و خودشون با دست خودشون مملکت اشون رو میسازند، یه عده ای مثل اینها همش طاغوت پرستی کنند و تفرقه افکنی کنند و شایعات اونها رو در جامعه رونق بدهند؟
آیا ظالم ترین مردم کسایی نیستند که مستقیم بدتر از دشمن بیان و جلوی حامیان انقلاب رسما وایسندو هر چی گفتند نفی کنند و هر کاری کردند یا نگذارند انجام بدن یا کوچیک جلوه اش بدهند؟
آیا ظالم ترین مردم کسایی نیستند که به قول قرآن : راه خدا رو کج نشون می دهند (س ابراهیم - آیه 3) و راه های ظلم به خود و دیگران رو تبلیغ می کنند و حرف شیطان های زمانه رو تکرار و تلقین می کنند.
آیا ظالم تر از گناه کار ها و ربا خوار ها و زمین خوار ها و رشوه خوار ها و حتی ثروت مند هایی که با نامسلمانی و اعمال ضد انسانی و اسلامی، دارند اثر های غیر قابل برگشتی رو روی پیشروی این توده می گذارند؟
آیا ظالم تر از انسانی که به راحتی کار مسلمون دیگر رو کوچک جلوه میده وجود داره. وقتی که نگاه ائمه به رفتار و اخلاق جامعه ی اسلامی این بوده که هیچ وقت حرف و شخصیت همدیگر رو خار نکنیم.
ما چقدر وقت واسه اشتباه کردن داریم. چقدر وقت واسه این داریم که به این اخلاق افتضاح مون خاتمه بدیم و بالاخره کی میشه که جا پای ائمه نه بلکه پا جا پایی بگذاریم که بهمون گفتند و ازمون خواستند و ازمون انتظار دارند
آیا منافق تر از کسایی که توی دولت هستند و مخالفت ها می کنند و چوب ها لای چرخ نظام میذارند پیدا میشه؟
توی تاریکی شب وقتی داره خوابت میبره. وقتی بدونی که کسی توی خونه نیست و یه صدایی بیاد سرت رو بلند می کنی و چشم هات رو حیرت زده باز می کنی و گردن می کشی ببینی چی شده. اما توی این دنیای تاریک وقتی صدای مهلک یه گناه مثل غیبت و تهمت رو از درون خودت می شنوی شایسته نیست که عکس العملی نشون ندی و بی خیال باشی. آخه مگه نه اینکه یه روزی باید جلو خدا جواب بدیم؟
یاد تفسیر سوره ی ابراهیم آیه ی 43 که راجع به آخرت و روز قیامت هست به این مضمون : (مهطعین مقنعی رئوسهم لا یرتد الیهم طرفهم و افئدتهم هواء) در تفسیر این آیه آیةالله جوادی آملی می فرمایند: روز قیامت که سر از قبر برداشتند گردن ها کشیده و چشم ها حیرت زده و حیرتی ماندگار که لحظه ی بعد بر طرف نمی شود و این حالت بر آنها ماندگار است.
و در ترجمه داریم : (در آن روز سخت آن ستمکاران-که در آیات قبل روایت حال آنان بود-) همه شتابان و هراسان سر به بالا کرده و چشم ها واله مانده و دلهاشان به دهشت و اضطراب است
عبرت گرفتن یعنی از کنار حادثه ای بی تفاوت عبور کردن ؟ یا درس گرفتن و متحول شدن و برنامه ریزی دقیق کردن و همت کردن و طریق زندگی رو به سمتی پیش بردن که خودت پیش وجدانت راحت باشی؟ که خب تونستم توبه کنم ! و فقط استغفر الله نگفتم
خدایا به ما توفیق بده که به فرموده امام زین العابدین (در صحیفه دعای شماره ی 31) خوب گوش بدیم و بتونیم توبه ی واقعی کنیم
(در صحیفه سجادیه دعای شماره ی 31) لینک لینک2 نیایش در درخواست توبه و طلب مغفرت از خداى تعالى
بسیار گناه بزرگی است زیرا بزرگترین گناه این است که توبه را به فردا به تاخیر بیاندازی و یا برای جبران خسارت هایی که از تو سر زده و بواسطه ی اعمال تو بوده است، به خودت بگویی فردا وقت دارم.
بعضی ها بهت می گن می دونیم. اما عمل نمی کنن. بهش میگی بی تکلف باش. میگه می دونم اما خودش رو انقدر تو زحمت و حول و لا می اندازه که هم اعصاب خودش رو خورد می کنه () و هم اعصاب اطرافیانش رو متشنج می کنه.
می دونم گفتن هاش. تو رو یاد آدم هایی می اندازه که هر چی بیشتر می دونن واسه اطرافیانشون زجر آور تر می شن. بعضی ها برعکس، همه چیزی هم می دونن و مطمئنن، اما تابع اند و رام. چرا؟
تزکیه. این همون مفهومیه که خیلی ها از آدم تا خاتم و بعد از اون ازش حرف زدند. اما اونی که راه رو رفته رو رسیده رو شما کی می دونی؟ همه چی به جواب این سوال بستگی داره. انسان ها بجز اینکه می تونن مقتدا و الگوهایی مثل ائمه ی اطهار علیه السلام داشته باشند و در کنار اونها یه همدوره و هم عصر هم خیلی می تونه راه گشا باشه. ببینید اگر قبول کنیم که مکتب زنده است باید بتونیم مصداقی از اون مکتب رو ببینیم یا راجع بهش بخونیم یا ازش بشنویم. ارتباط ما با امام زمانمون از لحاظ شنیداری گفتار با ایشون قطعه. اما به یقین میگم که ارتباط معنوی ایشون با شما همیشه هست و این مائیم که از ایشون قافلیم نه اون از ما.
به اینجا رسیدیم که شما کسی رو این راه رو رفته باشید کی می دونید؟ من به شخصه آثار امام خمینی از دستخط گرفته تا چاپ شده و از قول و خاطرات گرفته چه فیلم و تصویری و صوتی و چه نوشته، روم بسیار زیاد تاثیر میذاره. به قول آیت الله جوادی آملی اثر موعظه گر دو مرحله است یکی در بیان از مرحله ی ایجاد صوت و رسیدن به گوش مخاطب و دومی نوشته ها از مرحله ی جوهر سیاه بروی کاغذ تا چشم مخاطب. اما از اونجا به بعد از چشم تا قلب و یا از گوش تا قلب اون کسی که بیشتر عمل کرده، می تونه بیشتر برای خودش باقیات صالحات بجا بذاره.
هر انسانی می تونه از هر لحظه ای برای تقویت اراده اش استفاده کنه. رمز خلقت الهی هم در میان امتحانات اینه که اراده ی ما از این آزمایش بزرگ و حیاتی تا امتحان الهی بعدی چقدر تقویت شد؟ و یا سست شد؟
به خودمون و میزان مراقبتِ خودمون از خودمون داره. استاد شهید مطهری توی کتاب ده گفتار میگن. هم لباس از بدن محافظت می کنه و هم کسی که لباس پوشیده باید از لباسش محافظت کنه و مثال می زنن که تقوی هم همون حصن و سپر و محافظی هستش که باید هم تقویت اش کرد و هم ازش محافظت کرد برای اینکه توی لحظه های بسیار سخت فقط تمرین کرده هان که موفق اند.
باید قیام برای ترک رذیلت ها کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]