خدا نام خدا به نام خدا قبل از سلام سلام
تو رب العالمینی که تربیت و صلاح همه بندگانت را می خواهی ... سلام بر آنانکه راه حق را هر روز در نزد خود پاک تر از دیروز می دارند و هر روز مسلمانیشان تازه تر می شود.
سلام بر ملتی که راه رسول خدا را ادامه دادن افتخارش است.
و سلام بر همه کسانی که بخاطر خدمت به خلق خدا خواب به چشم هایشان نمی آید.
راه خمینی یعنی راه حق. و ادامه دادن آن یعنی ادامه دادن مسلمانی مان.
این هدف ماست چه از دنیا نداری چه از علم اندوزی چه از سیاسی بودن.
تشکر و قدر دانی من به خدا و از خدا به هر آنکه خدمت می کند و اوست که بهتر از همه ما از احوال ما آگاهست و بهترین و با ارزش ترین پاداش ها همانا تشویق و تمجید مردم نیست بلکه رضایت اوست.
خدا نگهدارتان
سید صابر طباطبایی یزدی
28 مرداد 1385
تهران
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
به نام خدا
می خوام از تلاش های ارزنده ای که در نمایشگاه قرآن در ماه مبارک رمضان شده یادس کنم و تشکر خودم رو به عنوان یه مسلمون و یه جوون و یه متفکر و نویسنده و محقق و جوینده راه حق ابراز کنم و بگم در دریای این همه کتاب و انوار و نعم الهی ما باید یک زیر بنای قوی داشته باشیم تا راه رو بشناسیم و خوب بتوانیم از این امکانات استفاده کنیم تا خوب و بهتر از قبل رشد کنیم و خواسته های ولایت فقیه مان را که می گوییم بند متصل کننده تسبیح وجویمان و نگهدارنده همه دانه های تسبیح وجودمان است را پاس بداریم و قدرشناسی را اینگونه انجام دهیم که ایران ما جوانان ما و دانشمندان ما بالاترین سطوه ایمانی و علمی را در کنار هم کسب کنند و نام ایران را به نام بنیانگذارش در طلیعه نام کشور های مسلمان به احتزاز در بیاورند.
خداوند روح پر فتوح آن بنیانگذار را به درجات عالی نائل کند. که ایرانی داریم که اینگونه تجمع ها بر پا میشود.(به جای آن همه مجالس گناه و فحشایی که به دست شاه و شاهان گذشته که فاسقان و طاوتیان بودند ....)
آقا همیشه از سال های گذشته خدمت را توسط ما جوانان اینگونه برایمان تعریف کرده اند که بتوانیم همه عمرمان را مانند شهیدان و پاسداران و مانند خونی که فدای اسلام و ایران کردند? ما نیز با فدا کردن عمرمان در راه تحصیل علم بتوانیم مثل آنان به مقام شهادت نائل شویم. ان شاء الله
سید صابر طباطبایی یزدی ?? مهر ????
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
به نام خدا
لطفا نظر تون رو برام بنویسید
ما جوونا از تجربه های دوستی نه چندان مناسب و اصولی مون که توی فرهنگ نوی کوچه بازاری مون در اصطلاح میگن دو نفر دختر و پسر با هم دوست شدند و آشنایی اونها به حدی شده که فقط می خوان تازه از جنس مخالف سر در بیارن و ببینن با تجربه کردن و گذشت زمان چقدر می تونن و می دونن؟ و اصلا شرایط ازدواج رو نه از لحاظ داشتن ایده ها و شناخت کافی دارن و نه جنبه اقتصادی و توانایی در انجام تصمیمات جدی و زفت و رفت کردن نیاز های خام و پخته همسرشون.؟
اونها گردش میرن و حرف می زنن و راضی هستند. می خندن و وقت و عمرشون رو می گذرونن و ظاهرا فعلا که راضی هستن. و اگر هم راضی نباشن ایده جدید تر و بهتر و روشن تر و عاقلانه تری به ذهنشون نمی رسه.(اما همه اون رضایت های ابتدا و روز های اول با آشنا تر شدن در طیف وسیعی از دختر ها و پسر های دیگه به این منجر میشه که شاید فکر کنن که میشه با دیگری هم از نو با شیرینی روز های اول تجربه های قبل رو از نو آغاز کرد.)
چی؟ ازدواج. خواستگاری .؟ اونها پدر و مادر های خودشون رو در زندگی که تشکیل دادند شاید مقصر هم بدونن. واسه همین فکر می کنن اساس آشنایی ها و تصمیمات پدر و مادر هاشون شاید غلط بوده. شاید باید به نحو دیگری از عقل در انتخاب و عهمل استفاده می کردند. برای همین دست به تجربه روش های جدید و عامه تر می زنن.
مقدمه دیگری که برای طرح سوالم بهش نیاز دارم اینه که: با تجربه های متعدد و به اشتراک گذاری تجربه های مختلف که از دوستان دیگرشون بدست میارن به این نتیجه رسیدن که عشق، (عاشق شدن) و (عاشق کردن –معشوق بودن)شاید جاش زمین نیست. و به هیچ وجه امکان نداره روی زمین با یه موجود زمینی دیگه می خوای با کمال از خودگذشتگی و یا با کمال خود خواهی عاشق کنی و یا عاشق بشی، وجود قدرت و معشوقی فراتر هست که همه چیز رو زیر رو رو می کنه. اونها حتی به وجود شیطان و ایراد ها و خواسته هایی که شیطان برای رسیدن به هدفشون اونها رو باز می داره هم اذعان دارن. ما جوونا فهمیدیم که وجود عشق زمینی اونطوری که ما دلمون می خواد و یا شاید توی رویا هامون دنبالشون می گردیم نیست. نمیشه یکی نمیذاره. چه ما با خود خواهیمون و اجازه دادن به شیطون در تلقین اینکه اون انسان اون چیزی نیست که ما می خواهیم ، ما رو وادار به ایراد گرفتن و اذیت کردن ونا خود آگاه طرد طرف مقابلمون می کنه و یا با دلایلی که از روی عقل در مقایسه هامون پیش میاد به این نتیجه میرسیم که اون چیزی می خواهیم رو به دست نیاوردیم و یا با غرور و خود خواهی و خود بزرگ بینی و یا با رعایت اخلاق و میدون دادن به طرف مقابل واسه اینکه مغرور بشه و یا با ...
به هر دلیلی ، چه نیکو و شایسه و چه شیطانی و پلید. به خطی می رسیم که من اسمش رو خط آخر میذارم. و یکی با یه بار تجربه کردن و دیگری با هزار بار تجربه کردن بهش میرسه و درسته که هر بار می فهمه که نباید پافشاری کنه اما بالاخره بعد از چند بار مایوس شدن می فهمه که هر کسی روی زمین کمبود داره و فقط خداست که می تونه نیاز های اون رو جبران کنه و این طور میشه که دل به خدا میبنده و می خواد حالا همه چیز رو توی خدا جستجو کنه.
میگه پدر من مادر من مهربونی و کمبود ها و نداشته هام رو می سپرم به خدا. انتخاب هام پتانسیلم و تکیه گاهم خدا باشه. و حتی به جایی میرسه که اشتباها فکر میکنه که شاید بشه مثل راهبه ها تا آخر عمر خودش رو تسلیم خدا کنه و اینجوری میشه که از فکر کردن باز می مونه چون فکر می کنه که نشدنیه و توان انجام اون کار رو نداره و شاید ظرفیت بالایی رو میطلبه که فعلا توانش رو در اختیار نداره و اینطو رمیشه که باز می مونه و بی خیال ادامه دادن به فکر کردن و به نتیجه رسیدن میشه.
حالا من می خوام بدونم من که فکر میکنم با زندگی بر پایه خداشناسی و نیاز های متقابلی که در دو طرف هست شروع میشه، و ادامه پیدا می کنه با همبستگی و همکاری و دست به دست هم دادن و کنار هم بودن و مشکلات رو یکی یکی با صبر و بردباری و تدبیر حل کردن و یک گام یک گام به موفقیت و آسایش و خوشبختی نزدیک تر شدن و فهمیدن اینکه هر آدمی که پاش رو بانیت پاک توی این مسیر بذاره حتما با توکل به خدا موفق میشه، کنار هم به توانایی های هم پی میبرن و عاشق هم میشن از این جهت که صبوری و بردباریشون ثمر داده و نیش های شیطون و تیر های نا تمام شیطون رو تونستن با توکل و برنامه ریزی و تلاش و پشتکار سپری ازش بسازن و همه رو دفع کنن.
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
به نام خدا
حدیث از پیامبر: وقتی بنده ای در اطاعت از خدا کوتاهی نماید، خداوند او را به غم مبتلا کند.
و چه غم شیرینی است که بنده بفهمد و شیرینی توبه را حس کند.
و شاری که از بازگشت تو به سوی پروردگارت ایجاد می شود چقدر پر قدرت است، انسان محسوس متوجه می شود که مثلا بعد از مدتی چقدر این نماز و روزه، حال در من ایجاد کرد؟. چقدر متحول شدم. چقدر احساس منقلب شدن به انسان دست میده !!! و از نزدیک خدا رو لمس می کنم.
و من نفهمیدم که چیه و زنگ زدم و پرسیدم و گفت توی بینش دبیرستان بوده و یادمون رفته و (دقت کنید که یادم رفته بود و میره). و به شوخی گفت و چه رندانه گفت که اگه خوب خونده بودی الان یادت بود و بعد از اینکه برام معنی کرد که ترجمه فارسی این آیه یه همچین چیزی میشه ... خوش و بش کردیم و خدافظی کردیم و من سریع اومدم سراغ سی.دی قرآن و سرچ کردم و چند تا آیه بعدش رو هم خوندم (به قول استاد آیت الله جوادی آملی: چقدر این کتاب شیرین است ؟ ) ... دیگه نمی تونم بگم چه حالی بهم دست داد. حالی بهم دست داد که سابقه نداشت.مفاهیمی بود دردناک تر از غفلت و تکبر و ظلم و گناه کبیره و دوری از خدا و راه ضلالت. مفاهیمی عمیق تر و شیرین تر از تسبیح و وحدانیت و درک صفات خدا و ... بهشت. مفهومی بود برخاسته از همان توصیه ای که پدرم به من کرد و آن هیچ نبود جز این یک جمله:
اگه می خوای راز خلقت و آفرینش رو کشف کنی به داستان اخراج شیطان از بهشت و نزول انسان بر زمین فکر کن و بیاندیش و بخوان و تامل کن. هر چه بیشتر بهتر. (هبوط)
جلد 13 تفسیر نمونه صفحه 325 رو بخونیدیا در اینترنت تفسیر المیزان همین آیه رو پیدا کنید. و شما هم بخونید. و بهم بگید که نقش احسان در خداشناسی من امشب چی بوده؟ منتظر نظراتتون هستم.
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الآخره و یضل الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء (37 سوره ابراهیم)
پایدار می گرداند خداوند، کسانی را که ایمان آورده اند با کلام و برهان پایدار، هم در حیات دنیا و هم در آخرت (خداوند به آنها) پایداری مبخشد. و گمراه و ضلالت می رساند ظالمین را و انجام می دهد هر آنچه که خواست پروردگار باشد.
چه چیزی در ما ثابت می گردد؟ وقتی انسانی چیزی را یا کاری را، واقعا (مثل نیاز به آب برای ادامه حیات) قبول کند و وجوب آن را برای ادامـ? حیات بفهمد و انجام عمل خیری را، و یا ترک عمل زشتی را، نیاز واقعی خود ببیند و عمل کند.
خداوند می فرماید که اگر عملی و یا صفتی در شما پایدار شود، هر جا که توی انسان ناپایدار شدی، خداوند پایدارش می کند. {مثال:}
قبل از مرگ: وقتی که انسان در حال ترک گناهی است و با جدیت در جهت ترک عادتی که در رفتارش به جا مانده تحجد می کند، و توبه می کند و بعد از مدتی جهاد با نفس موفق به ترک و لذت زدایی نفسش می کند، و اون قول و تصمیم و آمادگی برای اوج به طرف کرامت و رفتار و اخلاق نیکو، در او رو به مرصوص شدن می رود، و دیگر (از آن به بعد) در حیات دنیا و آخرت خداوند تکرار و وقوع آنرا که خارج از قدرت و اراده دنیایی ماست از ما دور می کند. بسیاری از اوقات برای خود من وقتی تصمیم به ترک گناهی گرفته ام، و ترک کرده ام شرایط و لوازم آن (ابتدا فراهم شده) و مقدمات فراهم شده، شرایط گناه از زندگی ام بیرون رفته.(بدون اینکه قدرت تسلط بر آنها در حیطه اراده و فکر من باشد).البته تا وقتی که دوباره تصمیم به انجام گناه نگرفتم و یا وسوسه های شیطانی مرا مجاب به پذیرفتن انجام مجدد گناه نکرده اند و یا شک در ترک بی قید و شرط آن گناه در من رو به افزایش نهاده است و اینگونه بوده که دوباره شرایط برگشته و روز از نو روزی از نو ( غفلتی باعث شده که مثل ماری که در مار و پله نیش میزند، پس رفت کنم و برگردم به همون خانه اول.
بعد از مرگ: وقتی انسان از دنیا می رود، و در لحظه مرگ، که به لحظه احتزار معروف است می رسد و آن را تجربه می کند، همه چیز را فراموش می کند، انسانی که حسبه می گیرد و خاطره هایش را و یا قسمتی از آنها را فراموش می کند، وقتی مرگ را تجربه کرد و حقیقت اعمالش را (با علمی که به او داده می شود و او را نسبت به گناهانش باخبر می سازد و با دانش کامل نسبت به خوب یا بد بودن، آنها را مرور می کند و تمامی لحظات زندگی اش را به خاطر میآورد. همانند کسی که کابوسی عجیب دیده که انتظار آنرا نداشته که به این دقت و با این وضوح همه چیز ثبت شده است. از او می پرسند که پیامبر تو کیست. هر کسی نمی تواند جواب سوالات پس از مرگ را بدهد. مگر کار هر کسی است؟ از پس کسی بر می آید که در دنیا توانسته با وسوسه های شیطانی که 6000 عبادت خود را آتش زده و قسم خورده که انسان را گمراه می کند. کسی که در دنیا توانست سرسخت باشد، می تواند جواب سوالاتی را بدهد که به دلیل عمل کردن به آنها می تواند آنها را به زبان آورد. مثل دنیا نیست که حرف بزنی و به این نگاه نکنند که چقدر عمل کردی و به تو اذن و اجاز? خدا تکلم دهند. آنجا حرفی را می توانی ادعا کنی که به آن عمل کردی.
خدای تو کیست. نامت چیست. کیستی؟ کتابت چیست؟ ولایت تو بر کیست. ولایت تو به نیکوکاران می رسد؟ و یا تبهکاران؟ و طاغوتیان؟ در دنیا از چه کسانی تبعیت می کردی؟ و پیرو و دنباله رو چه کسی بودی؟ هر کسی یادش نمی آد !!! که بگه:"الله جل جلاله ربی" حتی در روایات هست که بعضی از مردم بعد از مدتی زجر و عذاب می گویند:"همان پیامبری که کتابش قرآن است" یعنی نام مبارک پیامبر اعظم را به خاطر نمی آورند که بگویند:"محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب"
ولاسلام. برگرفته از عنایات الهی و تلمذ در محضر تفسیر آیت الله جوادی آملی ( سوره ابراهیم جلسه 25 تا 27) و المیزان (تفسیر سیدنا الاستاد علامه طباطبائی ) و روایات و مرور در ذهن خودم و بسط و ساده سازی بوسیله بحث با مادرم و تائید و برکت ایشان.
قطره ای شرک دریایی از علم را کدر می کند.
==============================
راجع به موارد زیر سوال داشتید توضیح خواهم داد. سوره های متن قرآن انفال مرتضی مطهری مرگ عصر" "جاهلیت" تعریف صبر در قران نگاه پیامبر به دنیا و آخرت فیزیک در قران قرآن و تکنولوژی قرآن و فیزیک جایگاه اخلاق در قرآن و سنت مدل ارایش صورت دخترانه سوره الکرسی یک در دنیا صد در آخرت یک در دنیا صد در آخرت مقایسه دنیا و آخرت از نظر قرآن زن چیست حقوق زن در اسلام
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ قرآن من توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
سوره ابراهیم 36 دقیقه 10 به بعد
در آیات فراوانی که قبلا ذکر شد گفتیم، امنیت و مسئله رفاه اقتصادی را هم خدا ذکر می کند. که ما گرفتار آدمربایی
اختتاف می کنند.
اولم یجعل لهم حرما ...
امنیت را ذات مقدس ابراهیم از ذات مقدس خدا در خواست کرد.
لنصرف عنهم سوء والفحشا ...
ما اجازه ندادیم (بعد از اون امتحانات) گناه به سمت او بیاید.
منبع: جلسه 36 سوره ابراهیم سی.دی های تفسیر ترتیبی قرآن از حضرت استاد آیت الله جوادی آملی موسسه فرهنگی اسراء
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ قرآن من توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com کلیک کنید.
به نام خدا
یه بازبینی و بازنگری و بازگشت به گذشته به حرف های امام خمینی نشون میده که واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا تا جایی که اگر عامی باشی بهت میگن"اقرا" و تمامی علوم دنیا رو یه لحظه توی ذهنت جا میدی. ما ها هم اگر به خدا توکل کنیم، اطاعت بی چون و چرای خدا رو بکنیم، او لحظه ای تمام علوم رو به ما خواهد داد و بعد توی یکی از این سخنرانی ها وقتی امام از آمریکا و اسرائیل حرف می زنه میبینیم که ماها به واسطه ظلم ها و ستم هایی که اونها، امروزه، بواسطه تصاحب کردن این مملکت ها ازشون سر زده، داریم قضاوت می کنیم و فکر و ترس و خوف حمله به خود ما هم توی دست و پا و ذهنمون افتاده، الان دیگه موقعش نیست. الان دیگه فهمیدیم که نه جون ما، نه آزادی ما، نه دموکراسی ما نیست که اونها واسه ما سنگ به سینه بزنن. و اگر جدال و دعوی و نزاعی هست، بواسطه نفت و ثروت خدادادی این مرز و بوم هست. و اگر هم دارن هنوز ارزون ازمون می خرن طمع بستند به مفت گیر آوردن ثروت های ما. و گول زرق و برق هاش رو توی 10 سال پیش می خوریم و از هر کی میشنیدی که ظاهر و شهر و تمیزی و تکنولوژی و پیشرفت و ... و نمی فهمیدیم که به قیمت تصاحب کردن جون هزار تا آفریقایی و تاسمانی و جهان غیر اروپا و آمریکا ست که اونها تبدیل شدن به کشور هایی که حالا با مال های حرامی که تصاحب کردند تبدیل شدن به جهان اول از لحاظ ظواهر و تجمّلات و ... اما به قیمت تو شیشه کردن خون مردم دیگه دنیا.
هر چیزی یه عمری داره، حتی عشق که انقدر بشر ادعاش میشه محکم ترین اساس و طناب و نگهدارنده است و ما رو خدای مهربن باز هم متوجه تنها ماندگار که خودش هو الاول و الآخر هستش می اندازه.
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ قرآن من توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
به نام خدا
من یه داستان سه خطی می گم و میرم.
توی این سه تا آیه خدا داره می گه یادتون بیاد که وضعتون چی بود و نجاتتون دادیم و حالا که جلوی چشمتون کسایی که داشتن به شما ظلم می کردن و فامیل و خانوادتون رو به اسارت می بردن، چه حالی داشتین؟ پس حالا قدر بدونین.
زمان، زمان شاه بود. ما که نبودیم واسمون گفتن. در تلویزیون حرفی از قرآن و انسانیت و کلام امام صادق و نماز و اذان نبود و به قول بعضی ها که اون موقع رو دیدن، جوری بود که انقدر دیر به دیر اذان رو از این ماه رمضان تا اون ماه رمضون نمیشنیدیم که وقتی میشنیدیم فکر می کردیم که خدا اومده روی زمین.( بعضی ها همین جا می گن که دیدی اون زمان بهتر بود دلمون میشکست، حال می کردیم با اذان. آری هر چیزی با چیز هم سنخ خود سنخیت خود را میبابد[1])
حالا که از طرفی اذانی هست از اون طرف گناهی نیست[2]. از طرف دیگه هم من و تو اینکاره نیستیم که صبح تا شب اونقدر گناه کنیم و مزه شیرین گناه رو به خودمون بچشونیم که از صبح یه بند تا شب خودمون رو مشغول کنیم ! اونجوری هستیم؟ پس بیایم و یه نمازی که خدا برامون مقدر کرده و یه نگاه به ترجمه فارسی و عربی اون هم بندازیم. یه کمی هم خوددار باشیم و چند تا دونه از گناه و غیبت و بد رفتاری هامون بکاهیم شاید ... از این ستون تا اون ستون دستمون رو گرفتند. که میگیرن ... امام زمان قربونش برم با یه صلوات دلت رو میاره پیش دل خودشون و هیچ وقت تنهات نمی ذارن.
به قول پدر که می گه تازه اون راه بهتره رو هم که میری می فهمی که تفاوت تازه 999 و 1000 هستش و زیاد اختلافی بین ما بنده ها با هم نیست [3]و تازه اول راهیم و اصلا و ابا واسه چهار تا دولا راست شدن و گریه کردن و حتی نماز شب خوانا و قرآن به سر گیرا و اینها نباید به خودشون مغرور بشن.
خونوادمون رو به اسارت میبردن یعنب چی؟ یعنی چی همسرانمون رو زنده میبردن؟ کجا میبردن؟ خب معلومه وقتی همسر و بچه شما مجبور باشه بی حجاب بره بیرون انکار داره واسه مردم تو خیابون خودنمایی می کنه.
حالا که خدا خواسته چهار روزی ما رو امتحان کنه و توی خیر و خوشی باشیم و گناه نکنیم باید قدر این وضع رو دونست و گر نه شیطانی که همه چیز رو همین حالاش هم واسه شکر خدا کردن بد جلوه میده در صدد تغییر اوضاعه و وقتی کارش کرد دیگه باید فقط غصه بخوریم ها.
آقا ! خانم ! فرصت کمه. خیلی کم شاید همین فردا پس فردا نباشیم. پس به فکره لحظه ای بیشتر به خدا نزدیک تر شدن باشیم. شاید فرجی شد و یه شبه ره صد ساله توبه و قرب و نزدیکی به خدا رو طی کردیم.
قدر فلان دوستی رو بدونیم که توش فقط سازندگی بود. و بفهمیم حالا که نیست فقط شده خسران و وقت تلف کردن و واسه آخرت فقط ندامت
به قول یه دوستی که اصلا از مرگ نمی ترسید. میگه:"من از چی بترسم؟ روحم جاودانس آدم وقتی میترسه که ندونه چی میشه؟" وقتی از خدا حرف میزنه دوست داری روبروش بشینی تا صبح به حرفاش گوش بدی. اصلا هم ادعای خداشناسی اش نمی شه ها ولی باهاش که هستی و ازش که حرف میزنه بال در میاری.
بقره 49-50-51
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
[1] هدف خلقت این بوده که ما به دنیا بیاییم اذان گوش بدیم و لذت ببریم و از غفلت یاد خدا بیافتیم و جیگرمون بسوزه؟ یا این ها وسیله هستن واسه بالا رفتن؟ بگذریم ...
[2] مگر اینکه توی خونه هامون و خلوت هامون شیطون رو خودمون دعوت کنیم یا قلبمون و دلمون یکی نباشه وگر نه بخوای درست زندگی کنی خیلی شرایط نسبت به دنیای کنونی خوب و مساعد برای پرورش فکر و ذهن هستش
[3] اگه این یک گناه رو انجام بدیم زیاد فرقی با اونی که تو غفلته نداریم چون باز هم نگاه می کنی میبینی اگه راست می گفتی اون همه کارای دیگه که ازت برمیومد رو هم میکردی و چقدر چیز ها هست که تازه نمی دونی (تازه به اندازه 3 رقم و جهار رقم بودن این دو تا عدد هم نداره)
به نام خدا
توی نمایشگاه قرآن می گشتم دنبال کسی که گمشده اش رو پیدا کرده باشه. ازش بپرسم راه درک و لمس حضور امام زمانش توی دلش چی بوده؟ دنبال کسی بودم که حس کنم امام زمانم نه به چشمانش بلکه اون نور به قلبش ظهور کرده باشه. دنبال کسی که تمام اعضا و جوارحش منتظر نه درک حضور فیزیکی اون مقام الهیُ بلکه با خودسازی در حال مهیا کردن مقدمات باشه.
و پیدا ش کردم چون جوینده یابنده است. هر کی نور رو دیده باشه از حرف زدنش و اعمالش میشه فهمید. آری او منتظر بود چون در حال خودسازی بود. و می دونیم که همه ما در مسیر هستیم و هیچ وقت مقصد رو نباید ... اینجا ... تلقی کنیم.
وین راه را نهایت صورت کجا توان بست
کز صد هزار منزل بیش است در بدایت
بهم یاد داد و توصیه ام کرد به تقوا و من آویزه گوشم کردم.
چهار توصیه:
?- صلوات بفرست و بر او و خاندان طاهرش سلام و درود و صلوات بفرست و دعا کن برای تعجیل در فرجش و به این صورت ظرف خودت و ظرفیتت رو زیاد کن. آقا به نبی قسم که جواب داد...
?- اگه رفتی خاستگاری سر و چشمت رو بنداز پایین و اصلا نگاه نکن تا وقتی که دلت بهت لبیک گفت تا وقتی تمام عناصر وجودت بهت لبیک گفت . فقط صحبت کن و گوش کن و سنگین و سبک کن و ...
?- اگر توبه کردی تبدیل شدی به آدمی که پاک پاکه مثل روز اولی که به دنیا اومدی و متولد شدی اما با عقل کامل تر و تجربه های بهتر.
خودت رو بساز برای نبرد با نفس و اون جهاد اکبر که امام خمینی انقدر بهش سفارش کرده و بزرگان راه ها برای اون گفتند
?- تقوا
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
الله لا إله إلا هو الحی القیوم * لا تأخذه سنة ولا نوم
له ما فی السموات و ما فی الارض * من ذا الذی یشفع عنده إلا بإذنه
یعلم ما بین أیدیهم وما خلفهم
ولا یحیطون بشئ من علمه
إلا بما شاء وسع کرسیه السموات والارض
ولا یؤده حفظهما و هو العلی العظیم
1) سلام دادن را تو آغاز کن زیرا سلام موجب اطمینان طرف مقابل می شود.
2) تبسم کن زیرا تبسم طرف مقابل را سحر می کند و قلبش را می نوازد.
3) به طرف مقابل خود اهمیت ده و از او تقدیر کن و با مردم آنگونه برخورد کن که دوست داری با تو برخود کنند.
4) در شادی های مردم شریک شو.
5) نیازهای مردم را برآورده کن زیرا بدین ترتیب به قلبشان راه می یابی .نفس ها با برآورده کردن نیازها پر می شود .
6) از لغزشها درگذر و در روح و روان خود تسامح نشان بده .
7) در جستجوی شگفتی ها باش ودر پی آنها باش که باعث کسب دوستی و جذب قلوب می شود .
8) در هدیه دادن بخیل نباش اگر چه قیمت آن کم باشد زیرا ارزش معنوی آن بیشتر از ارزش مادی است .
9) دوست داشتن را به طرف مقابل اظهار کن زیرا کلمات دوست داشتنی به قلب ها نفوذ می کند .
10) در پی نصیحت مردم باش بگونه ای که آبروی مخاطب نرود .
11) با دیگران در حد توجه شان صحبت کن زیرا افراد میل دارند که در مدار توجه شان کسی با آنها گفتگو کند.
12) خوشبین باش و بشارت را در دور و بر خود پخش کن .
13) اگر دیگران کار خوبی انجام دادند از آنها تعریف کن زیرا ستایش در نفس اثر می گذارد اما در تعریف زیاده روی نکن .
14) کلمات خود را برگزین تا جایگاه تو بالا رود زیرا کلمه ی نیکو بهترین وسیله برای نوازش قلبهاست .
15) با مردم متواضع باش زیرا انسانها از کسی که احساس برتری می کند متنفر هستند .
16) در پی صید عیوب دیگران مباش بلکه به اصلاح عیوب خود مشغول باش .
17) هنرسکوت را بیاموز زیرا مردم کسی را که به آنها گوش می دهد دوست دارند .
18) دائره دانش خود را وسیع گردان و درهر روز دوست تازه ای بدست آور.
19) تلاش کن که تخصص و توجهات خود را متنوع تر سازی ،این کار موجب آن میشود که هم دائره علم تو افزایش یابد و هم تعداد دوستانت .
20) اگر کار خوبی برای شخصی انجام دادی منتظر عوض آن نباش .
نوشته شده در وبلاگ ( شنیده هایم از نماز ) توسط صابر طباطبائی یزدی در وبلاگ سابقم،
لطفا به آدرس http://namaz19.persianblog.com مراجعه کنید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]