و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب
این درس امشب حاج آقا بود وقتی همه میگن برو دنبال مادیات و حقوق 600 تومن بجای 300 تومن. من که همه استدلالام به ضررم بود ولی حاج آقا خیلی توکلش به خداست
روزه ماه رمضون قبل از افطار که دعا می کنی و بسم الله میگی بهت چی میگه؟
شاید به خودت بگی چرا من همه سال وقتی روزه نیستم و مثلا ناهارم رو می خورم بسم اللله نمیگم و دعای خیز مثل دعای افطار نمی خونم؟
نه هر دعایی ها، مثل اروپایی ها، دعای افطار. دعایی که از ائمه بهمون رسیده.
خدایا! در محضر تو دست به گناه زدم. یعنی تو را و حضورت را نادیده گرفتم. یعنی هواهای نفسم را از تو بزرگ تر و حاضر تر دیدم و برای همین فقط خودم را دیدم و خواته هاس نفسم را؟ از مال دنیا و پول و آسایش و مقام و شیک بودن و خارج و دیدن غرب و اینها من را گمراه کرد. جاهل بودم و نادان. چون جاهل ترین و نادان ترین مردم کسی است که یزرگی تو را نبیند. بار ها و بار ها با توبه های پی تر پی در لحظاتی که تو را حس می کردم، من را پذیرفتی و من بر جسارت خود افزودم تا به من فهماندی که این فقط تو هستی که میشه در درگاهت بار ها برگشت. بقیه یه بار دو بار!!! تو تا عمر داریم اگرم گناه کنیم و توبه کنیم و به گناه و بزرگی گناهمون در برابر حضور تو پی ببریم. باز هم ما رو می پذیری. جلوی چشم ما مادری هم قرار داری که خیلی شبیه به توئه و نه برای مادیات کار می کن و نه برای چیز دیگه. فقط واسش صلاح بچه اش مهمه. پس تو هم فقط برات صلاح ما مهم بوده و نیاز به هیچ کدوم از چیز هایی که به ما گفتی نداشتی.
مهلهم قلیلا. (قرآن) مهلتی که به ما بواسطه گناه دادند فقط برای غفلت محدوده که انسان ممکن الخطاست و شیطان دشمن بزرگی است که آبروی ما را می خواهد بریزد و او قسم خورده است که ما را بی آبرو کند. و نباید برای ادامه دادن به هواهای نفسانی مون بگیم که به ما اجازه گناه رو دادند!!!. نه برای پافشاری به جهالت و عداوت و دشمنی و ستیزه با پروردگارمون.
وقتی تصمیم گرفتی که خدایا من از همین الان سعی می کنم، که این گناه رو که هر روز در محضر تو می کردم، دیگه انجام ندهم، آخه فهمیدم که تو داری من رو با تلنگر ها بیدارم می کنی، و دیگه می ترسم اگر توجه نکنم، دیگه فرصت ترک رو پیدا نکنم و سعی میکنم که دیگه انجام ندم، (در عین حال که به صحیفه و گوشزد های بقیه ائمه (س) هم مراجعه می کنم و شرایط توبه رو خوندم و می خوام بهش عمل کنم[1]) او مهربانه، کمک می کنه، فقط من و تو باید امتحان شیم، ما چند دفعه با تمام وجود سعی کنیم. چون چند دفعه طول کشیده تا آماده برای عامل شدن به گناه شدیم. ما نیازمند خلق شدیم تا دستمون رو بگیریم طرفش و صداش بزنیم. ازش بخواهیم که او کامل مطلقی ـه که ما به ضعف خودمون پی ببریم و ازش بخواهیم او پرش کنه. و نماز بهترین وسیله برای ذکر نام تو و بهترین مرکب بازدارندگی از گناه و بهترین امر کننده به معروف است.
فرض کنید که 100 نفر توی یک راهرو دارند نماز می خونن. این راهرو بعضی جاها تنگ میشه و به اتاق دیگه ای که بقیه نمازگزار ها اونجا هستند منتهی میشه. من دیر به نماز رسیدم و انتهای افراد پشت دیوار قرار گرفتم. و امام جماعت و حتی صف های دیگر رو هم نمی دیدم. مکبر هم نداشتیم. همه رفتند رکوع و من هم تکبیرة الاحرام رو بستم و رفتم رکوع ونماز رو شروع کردم.
نفر بقل دستی من داشت به نیابت کسی که از بقیه افراد و زمانی که باید حرکت بعدی رو در نماز به جا می آوریدیم انجام میداد و نماز می خوند. نماز اول تموم شد و من نا خود آگاه به خودم گفتم ببینم اصلا امام جماعت داریم. و تا اومدم خم بشم و نگاه کنم فکری به سرم زد و منصرف شدم از نگاه کردن. به خودم گفتم من انقدر ایمانم ضعیفه که باید ببینم. این همه آدمی که هر روز باهاشون داریم نماز می خونیم، شاهدان خوبی هستند برای اینکه حتما امام جماعتی هست و ترتیب و نظم نماز رو حفظ می کنه.
حالا این همه نظم و ترتیب حاکم در جهان نشانه وجود واحدی یکتاست و یکی از دوستان من در محل کار قبلی من می گفت باید برم و قیامت از خدا بپرسم !!!
نسل پدری من برای من و این همه انسان های خداشناس برای اون فرد و دوستان و انسان های خیر خواه (در طی نسل ها) وقتی در طی نسل ها به ما از شیعه از نسل ابراهیم و پیامبران و خاتم ایشان و ائمه و ... به ما رسیده و ما دیگر بهانه گیری نباید بکنیم.َ
بهانه گیری از تردید هایی که بر تاریخ دارند و بی اعتمادی اونها نمی دونم چه عاقبتی رو برای اونها داره رقم می زنه.
نظر شما چیه؟ من نمی دونم با این جماعت شکاک و مریب باید چه کرد. !!!؟؟؟
چقدر انسان عجیبه که چقدر ضعیفه و در عین حال چقدر می تونه از خودش بی خبر باشه.
چقدر غرورش می تازه تا که با خدا منازعه می کنه.
عجیب تر اینه که ما به ضعف خودمون پی نمی بریم.
به این دنیای بزرگ نگاه کن. این همه آدم. اونوقت بعضی ها ادعای ریاست و پول و دنیا به سرشون می زنه و
تصمیم کشتن یا صدمه زدن به انسان های دیگر رو میگیرند.
این نشون می ده همونطور که شعله های آتش که هم می تونه مفید باشه و هم خانمان سوز،
چقدر خواسته های انسان هم می تونه زبانه بکشه وبشه آدم هایی مثل نمرود ها و فرعون ها
و یا باعث معیشت انسانی چو حضرت علی (ع) بشه که علمش در خدمت معبود، نه در خدمت به نفس، و ... نهایتا انسانی در خدمت خدا باشه.
چطور میشه این امیال رو کنترل کرد
به طوری که باعث بدبخت شدن خود همین انسان نشه
بجز با تربیت انبیاء ؟؟؟
که عصاره همه اونها قرآن میشه
که اون هم با دست بندگان صالحی مثل امام علی (ع) نهج البلاغه میشه و ما نمی خونیم و یا سیره ائمه میشه و نمی دونیم
یا ادعیه میشه که با زبان ساده تر، تاریخ و قرآن و درس زندگی و ... رو در قالب کتابی مثل مفاتیح الجنان داریم و قدر نمی دونیم
یا ... اساتیدی مثل آیت الله جوادی آملی و بهجت ها و ...
براستی، حقیقت داستان های کوتاهی که در فرآن ذکر شده چیست؟ (این خود نقلی است)
با یاسر صحبت می کردم، داشتیم فکر می کردیم که ما در قرنی زندگی می کنیم که نیاز به کتاب هایی داریم که خلاصه شده باشند تا در وقت عمر کوتاه از این دریا استفاده کنیم. داشتیم فکر می کردیم که کاش همه کتاب های عالم خلاصه می شد، یادی هم از نرم افزار های هوشمندی کردیم که متون را خلاصه می کنند. اما من یاد قرآن افتادم که داستان های زیادی در آن است. و دیدم که بعد از این همه بحث من و یاسر به این نتیجه رسیدیم که:
آب در کوزه و ..................... ما تشنه لبان، ....... می گردیم ؟!!!!
قرآن همان کتاب مجملی است که خالق ما آنرا برای هدایت ما به صورت نعمتی در خانه هایمان قرار داده.
بیش از این نمی نویسم. حرفم را زدم.
قرآن،
با برنامه ریزی، روزی یک صفحه، با طلب توفیق برای نویسنده و خواننده در عمل به این جملات.
و من الله توفیق
سید صابر طباطبائی یزدی
22 دی ماه 1385
کلیک کنید
همه چی از این جمله شروع شد:
تفسیر آیت الله جوادی آملی. سنگینه؟ بله سنگینه.
یه چند وقتی فکر می کردم دیگه آخر و انتهای این مرز مواجه شدن با معرفت های جدید، صحبت های دکتر الهی قمشه ای؟
یه چند وقتی بعد که غوطه ور شدم،
گوش میدادم
ضبط می کردم
آدم های بد و خوب با قسمتی از شخصیتشون که خوب بود خودم رو میساختم و پای میز محاکمه می کشیدم
با اون جنبه ناقصشون هم باز به خودم طعنه می زدم.
یه چند وقتی بعد که غوطه ور شدم، و جستجو کردم
فکر کردم دکتر عباسیه.
یه چند وقتی بعد که غوطه ور شدم، بعدش فکر می کردم
دکتر ازغدی ه .
یه چند وقتی فیلم های سینما ماوراء
یه چند وقتی برنامه عصر ایمان
یه چند وقتی کتاب و سخنرانی تفسیر ها درس های اخلاق و تهذیب نفس
یه چند وقتی استادی در آمل به نقل از علی همدانشگاهیم.
یه چند وقتی گناه های گذشته خودم
یه چند وقتی بی خیالی و نادونی و جهلی که از گذشته تا ابد همراهمه
یه چند ماهی از رجب و شعبان و رمضان روز ها و شب ها باهام حرف می زدن
کیا؟ چی می گفتن؟ می گفتن خوب بودنی که فکر می کردی تا حالا این نبوده!!!
بیدارم کردن؟
نمی دونم. شاید حداقل بهم فهموندن که خوابم؟
نمی دونم.
خدایا از نادونی هام من رو رهانیدی؟
برهان
خدایا تو که می دونی همه این پیشرفت ها به این ربط داره که من چقد واسه خودم ظرفیت بسازم.
بهم راه ظرفیت ساختن رو بده
ادامه مطلب...
به نام خدا
تفسیر سوره آیه الکرسی را بخونید و با دقت هم بخوانید. همین.
http://www.ghadeer.org/qoran/t_noor_1/noor1023.htm
تفسیر آیه الکرسی فارسی تفسیر نور
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]