خردگراهایی در یکی از بزرگترین سایت های خردگرایی نوشته بود :(با عنوان سفسطه ی 13= ندیدن دلیل نبودن نیست)
در این مقاله نویسنده که خود را آرش بیخدا معرفی می کند از همان ابتدا به خداپرستان با صفت خداگراها و اسلام گرایان حمله می کند و می افزاید:
اسلام گرایان معمولا چون جزم اندیش هستند و نظام فکری غلطی را پیروی میکنند معمولا از تفکرات مخالفان اندیشه های خود آگاهی ندارند.
آری اگر جزم اندیش بودند اسلام 1400 سال به اینجا میرسید که ؟ آمریکا و اسرائیل و ... جرات تعرض نداشته باشند و تنها کشوری باشد که با تکیه بر اسلام و تشیع توانست مستقل زندگی کند و مملکت خود را آباد کند و از علم و تکنولوژی به اینجا برسد؟ این علمای این دین بودند که با تکیه بر عنصر ایمان که خردگراها تصوری هم از این کلمه ندارند،
به این روش سفسطه حمله به آدم پوشالین نیز گفته میشود، یعنی شما به غلط فرض میکنید که طرف مقابل به چیزی اعتقاد دارد و بعد تلاش میکنید آن چیز را رد کنید و بعد احساس پیروزی میکنید.
خب علمای ما زنده اند و آماده پاسخگویی و مناظره ی حضوری جلوی دوربین های تلویزیون، اگر شما رهبری، عالمی، دانشمندی دارید بگویید یا اگر می خواهید از همین وب سایت ها بگویید و بنویسید ببینید که باز هم ما جواب داریم، جوابی که از شما گرایی جدیدی بسازد و خودتان گرایش های قبلی را دلیل بیاورید و به شبهه های جدید دست بزنید با مکتبی که فقط اسمش عوض شده و دوباره سعی می کند مردم را از راه خدا دور کند.
خودشان در همین مقاله خردگرایی (Rationalism، عقلیون) و حس گرایی (Empiricism، حسیون) را رد کرده اند که اینها از جمله ی ism های قبلی بودند که سعی می کردند فقط مردم را از خدا و راه خدا دور کنند، حال کی ایسم جدیدی بیاید و ایسم خرد گرایی را رد کند و مکتب و پیروان دیگری از شیطان مردم را گمراه کنند.من برام یه چیزی جالبه و اون اینه که این ایسم ها همیشه هیچ برنامه ای و یا آینده ای برای آخرت میلیارد ساله انسان متصور نیستند و سرآخر هیچ برنامه ای بجر خوردن و خوابیدن و کار کردن که ما مسلمانان هم به آنها پایبندیم و خیلی خوب داریم هم کار می کنیم و هم پیشرفت، داریم انجاک میدیم. مشکل اینها با ما چیه؟ ( همون روحیه ی اتحادی است که اسلام به مسلمین داد که توانستند 8 سال دفاع کنند در برابر شرق و غربی که بنابر جسد سرباز های به ظاهر عراقی و اسرای آنها در دست است که مشخص می شود اسلام هم تیر و کمان برای حمله دارد و هم سپر برای دفاع. اما تیر و کمانی که به تزکیه مجهر است. وگر نه اگر ایران بخواهد دنبا را فتح می کند.
لازم به ذکر است در کتب آسمانی معمولا از مادی یا غیر مادی بودن خدا صحبت چندانی نمیشود، بیشتر کتب دینی از جمله قرآن اشاره به مادی بودن خدا دارند اما وی را ساکن آسمان هفتم میدانند، اما پیروان امروزی این ادیان تمامی این مفاهیم را استعاره میدانند و معتقدند خداوند اساساً جایگاهی ندارد و غیر مادی است.
این سایت ادعا می کند که همه ی حرف هاش رو از روی استدلال می زند و معمولا آدرس آیات و روایات می آورد.پس این حرف ها رو از کجا می آورند. منبع این حرف کچاست؟ من هر جای قرآن را که خوانده ام نوشته است خدا همه جا هست. ماده نیست. بقره 168 آیت الکرسی ( الله لا اله الا هو الحی القیوم ... له ما فی السماوات و ما فی الارض) ایشان دچار ذهنیت و شناخت غلطی از اسلام هستند. کاش یکی بود با ایشان صحبت می کرد و ایشان را نسبت به آینده اش خبر می داد.
خداوند از مفاهیم ذهنی (که تنها در ذهن برخی از انسانها واقعیت دارد) غیر معتبر، یعنی خرافی است. بنابر این کسانیکه میگویند "خدا وجود ندارد، چون نمیتوان او را دید" در واقع به این واقعیت اشاره میکنند که غیر مادی بودن پدیده خدا، واقعی بودن وی را الزاماً باطل میکند.
همه انسان هایی که در این میلیارد سال از این عالم گذشتند و سفر آخرتی خویش را در پیش گرفتند (توسط 124 هزار پیامبر فرستاده شده از طرف خدا بشارت و نذارت داده شدند)قبول داشته اند و دارند، آیات بسیاری در قرآن به این مساله اشاره دارد که آنها خدا را به عنوان خالق همه ی مخلوقات(زمین و آسمان) قبول داشته اند (اما شریک قائل می شدند). آیات بسیاری در قرآن به این مساله اشاره دارد.
خدا قابل حس کردن به معنی وافعی حس کردن نیست.
حواس 5 گانه را اگر می گویید "به معنی" درست می گویید اما حواس دیگری که خودتان هم در فیلم هایتان دارید که حس ششم و یا اظهار روح و جن که می توانید از ارواح قدیمی ها که مردند این را بپرسید.
وادی خاصی هستی وادی تو وادی ابدی ات باشد یا نباشد آنجا باش که از آن لذت می بری. من که همیشه دعا می کنم که اللهم ادخلنی مدخل صدقا و اخرجنی مخرج صدقا و ... یادمه که پدر من همیشه می گفت:"کاش قبل از 40 سالگی می فهمیدم که هر وادی و کاروانسرایی که گذشت باید از آن گلی چید و گذر کرد. از وقتی این را گفت و اون دعا را یاد داد از خدا خواستم در هیچ مرحله از مراحل تکامل مرا در وادی ای سرگردان نکند. بی رو درواسی بهت گفتم تجربه ی 40 ساله ی پدرم رو نمی دونم ماها هم چهل سالمون بشه شاید باز هم فکر کنیم که چرا در وادی هایی ماندیم و عمر (...) مان رفت. شاید هر چه بدانی و بخواهی کم باشد. نرسی.
بمانی . باید داخل شد و گذشت. باید رفت و همه چیز را به خدا سپرد. باید عبودیت را هر لحظه تجدید کرد و توبه از اعمال چه اعمال نیک و چه اعمال بد یعنی همین . شاید چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید برای هر لحظه سروده شده باشد.
عدم تحریف قرآن و دلایل آن را می توانید در لینک سایت اینجا و جستجوی گوگل با کلمات فهرست اینجا و اینجا بیابید
لیست کتاب هایی با عنوان تحریف قرآن و عدم تحریف قرآن وجود دارد که در اینجا و اینجا ببینید.
نزاهت قرآن از تحریف می توانید از سایت موسسه فرهنگی اسراء آیه الله جوادی آملی بخرید
میگن می خوای یکی رو بشناسی باهاش مسافرت برو.
میگن در سفر باید شناخت میگن توی قرآن ده ها بار گفته در زمین مسافرت کنید.
امروز که با طلبه ها و علمای مدرسه حجتیه رفتیم برای بیعت با امام، آقا عباس مداحی ما رو به دنیا و وادی جدیدی دعوت کرد. ایشون گفت: 14 تا دلیل برای سفر آوردند که سه تاش رو میگم، بقیه رو شما فکر کنید و جستجو کنید و ببینید به چند تا نکته ی دیگر می رسید.
1. تفکر
2. تشکر
3. تحمل
تفکر در آفاق و انفس که ریشه ی تمام شجره های اخلاقی انسانی اگر باشد، بقیه را می رویاند. تشکر از خالق، تشکر از مخلوقاتی که کمک می کنند، (شنیده اید که من لم یشکر الخالق لم یشکر المخلوق) تحمل مصائب و سلب آسایشی که موجود بوده و تحمل تاثیر روابط متقابل و احیانا متمایز بودن اخلاقیات و عادات و تحمل آنها.
(بقیه رو شما بگید به من) شما چی به ذهنتون میرسه از سودمندی های سفر بگید ...
دانشگاه امام خمینی درس فلسفه اسلامی درس پنجم www.ikvu.com
معیار ضرورت شامل چند عامل است؟ نام ببرید.
1. هرولدج. لارسن، نظریه احتمالات و نتیجهگیری آماری، ترجمه غلامحسین همدانی، تهران، مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف.
آیا ارضای غریزهی کنجکاوی در موضوعات فلسفی، آموختن فلسفه را ضروری میکند؟ چرا؟
خیر، شایسته است که انسان به نادانسته های خود بی تفاوت نباشد، زیرا شیطان از نادانی ما برای گول زدن ما استفاده می کند. ضرورت فقط در مسائل ایمانی و اعتقادی و واجبات الهی و ترک محرمات، قابل اثبات است. کسب معلومات به هر نحوی به استعداد و آتش درونی که خدا در دل بندگان خود می اندازد بستگی دارد.
آیا رفع جهل مرکب در موضوعات فلسفی، آموختن فلسفه را ضروری میسازد؟ چرا؟
خیر، بجز ائمه و معصومین، همه ی مخلوقات جهل مرکب دارند و ذات آنهاست
چگونه فلسفه پایه اجتنابناپذیر زندگی قرار میگیرد؟
زیرا انسان ها خواه ناخواه از گزاره هایی برای زندگی روزمره استفاده می کنند که گزاره های فلسفی اند.
اگر بدون پیشفرضهای فلسفی نمیتوان زندگی کرد، چرا آموختن فلسفه بر همگان ضروری نمیشود؟
ضرورت و وجوب استدلال و بحث، به طور عمیق برای همه واجب نیست. ممکن هم نیست.
تعیین نقش حس و عقل به وسیله عقل چه نتیجهای درپیدارد؟
زیربنای همه ی جهان بینی های شیطانی همین است که نفش حس و عقل را وارونه نشان دهد. نتیجه ی آن جایگاه ایمان به غیب را مشخص می کند که جز مبانی اعتقادی شیعه و اسلام است.
چرا نگاه فلسفی نگاهی کلنگر است؟
جزئیات با توجه به کلیات نتیجه می دهد. کلیات و سازمان ذهنی را اگر درست بچینیم و جایگاه عقل و نقل و وحی را بفهمیم هیچ وقت گمراه نخواهیم شد. برای دوری از سفسطه و توجیه و مغالطه باید اساس و زیر بنای کلی تحلیلی مسائل را بدانیم
چگونه نگاه فلسفی عمیقتر از نگاه دانشمندان تجربی است؟
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 2، قم، صدرا، 1371.
2. ی.م.بوخنسکی، مقدمهای بر فلسفه، ترجمه محمد رضا باطنی، تهران، نشر نو.
فلسفه چگونه مبانی دانشها قرار میگیرد؟
هر دانشی چرائی و چگونگی اشیاء و وجود آنها را زیر چتر علم و علمی تحلیل می کند. یعنی قانون و شرایطی را همیشه ثابت می داند و آنها را می نگارد و بسیاری را هم در پی تحلیل و پیدا کردن رابطه و قاعده ای است. این نگاه شانس را، اتفاقی بودن را رد می کند، و همین فلسفه ی تمام علوم است.
جهانبینی چیست و چه نقشی در زندگی انسان دارد؟
نگاه انسان کامل به مخلوقات و جهان اطراف خود و رابطه ی آن با قدرت بی نهایت و علم نامحدود و خالقی است که هو الاول و هو الاخر است. نه اینکه ...
نقش فلسفه هم نقش اول و آخری است اگر ما مبدا داریم و معاد اگر ما خالد فی النار یا خالد الی الله هستیم، اگر دنیا محل آزمون همین جهان بینی است که هر چه قوی تر باشد عمل ما نیز صحیح تر خواهد بود، پس هیچ چیزی جز نگاه فلسفی ای که جمع سالم با نگاه غرفانی و دینی واسلامی شده باشد نمی تواند ما را بسازد و به تکامل برساند.
پرسشهای مهم جهانبینی را در چند محور میتوان قرار داد؟
هوالاول کیست؟ : مبدا کجاست؟
خلقت و رابطه آن با مبدا و معاد (ما و خلقت)
هو الآخرکیست؟: معاد چیست؟
اولین چیزی که انسان در خود میابد الله است و حالا باید با توجه به خدا و الهامات او و وحی او خود را بشناسد که بشود: من عرف نفسه فقد عرف ربه که فعل ماضی در شناخت خداست که ما خدا را میشناختیم. و می شناسیم. اما غبار غفلت روی آن را گرفته و در لحظات اضطرار هویدا میشود. مگر کسی را می شناسی که لحظه ای که خدا از او وعده ی بندگی گرفت را بخاطر ناشته باشد؟
من اعتقاد دارم که شهید از خانواده اش مراقبت می کنه و تاثیر هایی داره(البته به اذن الله) شاید هم بشه گفت خدا می سازه. بله همه چی دست اونه. اما یه چیز هایی بواسطه اعمال ماست تا نسل ها قبلمون.
فرزند و برادر و خانواده ی شهید! یه نوشته از مواظبت هایی بنویس که شاید با مواظبت های خدایی که الرحمن و عمومی برای همه ی بندگانشه فرق داشته باشه. و خاص باشه؟ برامون بگو رفیق یاعلی یا زهراء
همون طور که عقیده دارم امام خمینی از همه ی این جامعه هنوز هم داره مواظبت می کنه. حالا یا به تاثیر مستقیمی که از تاسیس انقلاب و آموزش عملی و تعلیم و تعمیق افکار نورانی اش گرفته تا ... تاثیراتی که بعدها از ملکوت اعلا جدای دست ولایی آقا، رو امتش داره !!! به هر حال امام با همه علم و عمل و قولش و انقلابش کاری کرد که تو این جامعه اسلام نهادینه بشه و نهال اش رو کاشت. حالا تاثیری که تو دنیا داشته مقال وسیع تری می خواد.
شاید قبول نداشته باشی حرف هام رو. شاید هم ...
آخه از معنا تا کلام هم خود انسان خودش رو معوج می کنه . ابزار خوبی نیست این کلمات و لغات، اما چاره ای نیست
دانشگاهیان کتاب تدوین را ورق می زنند، حوزه کتاب تکوین را زیر و رو می کند. اگر بتوانیم دین را در جامعه قائم کنیم دیگر نمی گویند: علم با دین در تعرض است. دانشگاه می گوید خدا اینچنین می کند و حوزه می گوید خدا چنین گفت.
دیگر نمی گویند: علم سکولار است؟ در شناخت دنیا علوم به وجود آمده اند. خدا دنیا را آفریده. انسان ها بوسیله عقل میپویند. مگر این عقل را خداوند در نهاد انسان قرار داد تا همان دنیا را بشناسد. ما هر چه داریم به قدری است که بهمون داده اند. به قدری که خدا هوش داد داریم. فلسفه تراوش عقل است و انسان آزاد است و می تواند سراغ فلسفه غیر دینی برود و محارب دین شود. همانطور که می تواند مثل قارون بگوید من تلاش کردم و مال و علم به دست آورم برای اهدافم.
آری : انسانی هم که درس می خواند می گوید خدا به من وجود داد و مرا آفرید. او به من سلامتی داد و ... که بتوانم دنباله رو علم باشم. توفیق داد تا علاقه به درک هستی پیدا کنم. همه چیز از خداست. فیض خداست. توفیق اوست.
نه : انسانی هم که درس بخواند و بگوید من زحمت کشیدم و عالم شدم نیز کار قارونی و شیطانی می کند.
استفاده از تفسیر استاد آیت الله جوادی آملی
سوره ابراهیم آیه 23 که در میانه آن آیه، به مناظره ی شیطان ما ها و مستکبرین و ما ها می پردازد که روز قیامت هر چی می خواهیم خودمون رو تبرئه (برائت از مشرکین شنیدین؟) کنیم. میبینیم نمیشه. خداوند هم در این آیات زود تر برای بیدار شدن فطرت خواب ما که با نماز و سحر و اینها مانوس نیست تا معاد را یادآوری کنیم، در کتابش نیز یاد آوری می کند.
تا توانستم دانستن نبود چونکه دانستم توانستن نبود
و لا تلومونی و لوموا انفسکم ... ما انا بمصرخکم و ما انتم بمصرخی ( به قرآن مراجعه کنید.) سوره ابراهیم آیه 23
تا توانستم دانستن نبود چون دانستم توانستن نبود
ما به تو شرح صدر عطا نکردیم؟ پیامبر با ایمانی که در دل داشته اند و یقینی که صاحب بودند، به مباحثه ی با کافران و به نبرد با شبهه ها و توطئه های آنان میرفتند. ایشان چقدر تحمل کردند و چقدر صبور بودند تا اسلام به آنجا رسید. شکیبایی ایشان، صبر و تحمل مصائب و پشتکار و یقین به راه و هدف بوده اند. و امروزه به خود که می نگرم، با اندک ایمانمان و بحث های خیلی سبک تر،(نسبت به بزرگان) تازه ایمانمان تحت تاثیر آثاری از بی ایمانی نیز قرار میگیرد و شاید در بحث با مشرکین کنونی بدحال و مریض احوالی نصیبمان شود. نمی خوام خودم رو با معصوم مقایسه کنم چون غیر قابل مقایسه هستند، اما از خدای بزرگ که می توانم بخواهم آن را.
حکمت 25: نهج البلاغه
ای فرزند آدم! زمانی که خدا (سبحانه تعالی) را میبینی که انواع نعمت ها را به تو میرساند و تو در حالی هستی که معصیت کاری، بترس.
حکمت 30: نهج البلاغه
هشدار! هشدار! به خدا سوگند، چنان پرده پوشی کرده (ستار العیوب) که می پنداری تو را بخشیده است!
حکمت 31 رو هم خدتون بخونید که همه چیز دز این حکمت هست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]