هر انسانی می تونه از هر لحظه ای برای تقویت اراده اش استفاده کنه. رمز خلقت الهی هم در میان امتحانات اینه که اراده ی ما از این آزمایش بزرگ و حیاتی تا امتحان الهی بعدی چقدر تقویت شد؟ و یا سست شد؟
به خودمون و میزان مراقبتِ خودمون از خودمون داره. استاد شهید مطهری توی کتاب ده گفتار میگن. هم لباس از بدن محافظت می کنه و هم کسی که لباس پوشیده باید از لباسش محافظت کنه و مثال می زنن که تقوی هم همون حصن و سپر و محافظی هستش که باید هم تقویت اش کرد و هم ازش محافظت کرد برای اینکه توی لحظه های بسیار سخت فقط تمرین کرده هان که موفق اند.
باید قیام برای ترک رذیلت ها کرد.
هر فردی برای خودش معلومه که چقدر تقوا داره. هر فردی به اعمال خودش حاضره. البته بعد از خدا. هر کسی که خوب به اعمال خودش نگاه کنه، و دین رو هم خوب بشناسه، و یا آشنایی داشته باشه، اهل مطالعه هم باشه، حتما می تونه با توجه به توصیه هایی که شدیم، از روی اعمال و نیت هامون درجه ی ایمان و درجه ی تقوامون رو بفهمیم و محاسبه کنیم قبل از اینکه محاسبه بشیم. هیچ کاری نشد نداره. حتی شبیه کردن اعمالمون به ائمه !!! از این بالاتر؟
مدرک برای خودمون برای قیامت داریم جمع می کنیم. همه ی ما با هر روزی که خدا یه روز دیگه بهمون عمر میده ( نه اینکه ... فردا رو جزو عمرمون بدونیم؟ ) می تونیم فیض جدیدی رو برای خودمون رقم بزنیم و هم می تونیم فیوضاتی رو از خودمون محروم کنیم. هر لحظه ای که بگذره و وظیفه ای بر عهده داشته باشیم ( چه فریضه ی دینی چه فریضه ی عقلی ) یا تنبلی و سستی می کنیم، یا قیام و جهاد و (یا مابینهم) بالاخره یا داریم پله ای بالاتر میریم و یا داریم سقوط می کنیم.
به هر حال در این شکی نیست که داریم برای روز قیامت خودمون مدرک جمع می کنیم چونکه همه می دونیم با اینکه اختیار داریم اما خداوند به همه ی اعمال ما سر زده و سر نزده واقفه. پس ما داریم فقط کارنامه واسه دیدن خودمون می نویسم.
علامت اندازه ی ایمان در اعمال
معرفت در دین مگه چقدر مهمه؟ شناخت خود شما و استعداد های نهفته ی در شما، به شما این احساس مسئولیت رو میده که کار کنی و تلاش کنی و نهایت بازدهی رو داشته باشی. هم توی مسائل فردی که خودت از خودت انتظار داری. هم توی مسائل خانوادگی با پدر و مادر و همسر و فرزندانت و هم توی مسائل اجتماعی و انتظاری که جامعه از تو داره. معرفت نفسی هم که منجر به معرفت پروردگار میشه هم که جداگانه بسیار مهمه.
اما معرفت در دین، جهاد در راه شناخت دینی که از پدران ما به ارث رسیده بار ها و بارها در قرآن و حدیث تاکید شده. کسی که عقل بهتری داره یعنی کسی که روی این عقل بیشتر کار کنه و استعداد های درونش رو بیشتر نمایان کنه. یاد دو تا حدیث افتادم. که فکر می کنم هر دوش از پیامبر گرامی مون حضرت محمد (صلی الله و علیه و آله و سلم) باشه.
یکی میاد پیش معصوم و عرض می کنه. یکی هست خیلی نماز می خونه و عبادت و ... بهش در جواب می فرمایند که نگاه به عقلش کنید ببینید چقدر می فهمه
الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه [1]. مردم مثل معادت طلا و نقره هستند.
3 مرحله داری.
1- کشف و شناخت ذخایر و استعداد هات.
2- حفاری و کنکاش و استخراج
3- تصفیه و صیقل دادن جواهرات درونی ات با تزکیه و تقوای الهی
[1]. الناس معادن کمعادن الذهب و الفضة
یعضی ها می گن (لا یکلف الله نفسا الا وسعها) یعنی هر کسی قد ظرفیت اش تکلیف به گردنشه و خیلی خوب مفسرین ما جواب اون شبهه رو دادند که از ما می پرسند:"آخوندهای شیعه منظورشون اینه که همه ی مسیحی ها و ... جهنم می رن؟ که من در مقاله ای با عنوان آیا غیر مسلمون ها همگی جهنم میرن؟ راجع به اون نوشتم.
اما الان می خوام بگم خدایی که شما را جان داد و به قول مولوی : ... از جمادی مردم و نامی شدم. از نما مردم به حیوان سر زدم ... که سیر تکامل انسان رو یادآوری می کنه که خدا ما رو از کجا کشیده کجا برده و نتیجه می گیره که بعد از این هم مسیر تکامل ادامه داره و تا بینهایت خودش رو محدود نمیبینه (مثل بعضی ها) به شرط اینکه اعمالش هم نیکو باشه و یا اون شعر دیگه که : آن کو کشیدت اینچنین آن سو کشاندت کهکشان ... که همین مطلب رو اشاره می کنه. و یا اینکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ... توجه میده به نعمت هایی که بهش امانت دادند ...
حالا از کجا معلوم که خدا خیلی بیشتر از این از ما انتظار نداشته باشه؟ . ما ها باید هر کدوممون یه امام خمینی بشیم. (حتی بالاتر چون او قبل از خودش انقلاب نداشت و خمینی نداشت اما ما داریم) ماها باید هر کدوممون به عنوان پیروان امام صادق راه اون انوار الهی رو ادامه بدیم. اون بنده های دیگه که امام صادق رو نداشتند، چه کردند؟ ما هم باید فقط از نعمت امام صادق روز قیامت جواب بدیم. از ما خواهند پرسید که:
تو که امام صادق رو داشتی چه کردی؟ تو که ... داشتی چه کردی؟
ما مگه چی داریم؟ اگه قدر خودت رو بدونی میگی خیلی چیز ها. 1- خدا داریم ... 2- اسلام داریم؟ پیامبر داریم؟ امامان معصوم داریم؟ سیره داریم؟ سنت پیامبر رو داریم؟ 3- پیروان اونها رو داریم : هزار تا عالم و عابد که راهشون رو رفتند و رسیدند رو داریم؟ حدیث هایی که از ائمه داریم. قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری.
تو خود ببین که رزگری یا گوهری و یا هیچ کدام. در داستان اون پیر فرزانه که گفت: همه رفتند در اتاق تاریک و بهشون گفتند جمع کنید و بیرون بیایید. یکی فکر کرد سنگ و ماسه و شن ریخته. یکی برداشت. دید ضرری برای دستش و پوستش نداره. همه وقتی اومدند بیرون گفتند:
ان الانسان لفی خسر. همه پشیمون بودند. چون دیدند که جواهر بوده و اونی که برنداشت که معلومه. اونی که برداشت، هم می گفت کاش بیشتر بر می داشتم.
شاه و شیخ رفتند حمام عمومی. شاه گفت: فرق من و تو چیه و توقع داشت حرف های خوب بشنوه. شیخ گفت: زمین تا آسمان زیرا من وقتی بیرون بودم تقوا و علم داشتم که الان هم همراه دارم. اما تو پول و لباس و جواهرات را بیرون گذاشتی. و ادامه داد که تابوت هم نشانه ای است برای اهل خرد و تعقل. یعنی تابوت خالی رو توش مرده میذارند و می تونستند دو تا گوشه ی مرده رو مثل دستمال بگیرند و بندازن توی قبر. اما می خوان نشانه ای باشه که هر کی دید بگه ببینید بجز تقوا و علم هیچی با خودش اون دنیا نبرد. اون هم تقوایی که بخاطر قربت الی الله و رضای خدا باشه و علمی که بهش عمل کرده باشه.
آیة الله جوادی آملی در تفسیر سوره ی ابراهیم می فرمایند: یه عده هستند و بودند که در کشوری به دور از تمدن بدون اینکه ندای توحید به اونجا برسه، زندگی کردند و از دنیا رفتند و به اصطلاح اونها دچار فقر دین بوده اند. و خداوندی که حکیم است یقینا از اونها به قدری که خوب و بد را می دانند ازشون روز قیامت انتظار داره. و حساب و کتاب و میزان اشون با ما فرق داره. (ما مگه چی داریم؟ در مقاله ای به این پرسش جواب دادم)
یه عده از بندگان خدا بودند که قبل از وجود هر پیامبری و دینی و کتابی زندگی می کردند نیز همین طور. یه عده بعد از حضرت موسی (ع) و قبل از عیسی (ع) بودند نیز باید به دین موسی(ع) روی می آورند. و اگر جزو عده ای بودند که صدای منادی دین به آنجا اصلا نرسیده هم مثل پاراگراف قبل. اما وقتی عده ای بر دین موسی(ع) بودند و پیام و ندای دین عیسی(ع) را شنیدند و ایمان نیاورند، حتما مجازات می شوند.
همین طور کسی که مفهوم دین را فهمید و پیامبر را درک کرد و مفهوم رسالت را در زندگی خودش یافت و وقتی پیامبری دیگر آمد و به دین او و جواب به ندای هل من ناصر ینصرنی او پاسخ نداد، مشکل پیدا می کند.
پس ببینید چقدر موضوع معرفت به دین مهم است. در مقاله ای با عنوان معرفت در دین مگه چقدر مهمه؟ در این مورد بحث کردم.
به نام خدا
خردگراها در مقاله ای هم نام با این نوشته سعی در ابطال و ارائه ی براهینی مبتنی بر مسائلی که خواهید خواند کرده اند و این جریان به این نکته بر می گردد که اگر بشر خدا را کافر شود و یا برای خداوند عالم شریکی قائل شود چه ضرری می کند که در ادامه ی عقوبت آن عذابی در انتظارش است؟ اصلا یعنی چی که .. یکی خدا رو هم قبول نداشت .. ضرری که برای خدا متحمل نمیشه بفرسته اون فرد رو توی بهشت؟!!! ... برای آشنا شدن با دلیل اینکه چرا بشر با زندگی حیوانی خود در این دنیا یکی از بهشت و جهنم را برای زندگی ابدی خود برخواهد گزید به مقاله ای با موضوع شرک و کفر چرا زندگی ابدی مرا به خطر می اندازد مراجعه کنید. من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم ، تو خواه پند گیر و خواه ملال
سایت مربوطه برای رسیدن به اهداف خود چنین می نویسد: این ادعای محمد در چند جای دیگر قرآن از جمله سوره یونس آیه 38، سوره هود آیه 13، سوره الاسراء آیه 88 و سوره الطور آیه 33 و 34 بصورتهای مشابه با تفاوت های جزئی از قبیل اینکه بجای اینکه بگوید "سوره ای بیاورید" میگوید "کتابی بیاورید" آمده است. بالاخره معلوم نیست قرآن مخالفان خود را به سرودن آیه میطلبد و یا به سرودن سوره و یا کتاب؟ این خود تناقضی آشکار در قرآن است.
اینکه قرآن می گوید اگر می توانی کتابی بیاور اگر می توانی سوره ای بیاور اگر می توانی آیه بیاور اگر می توانی ... که نخواهی توانست حتی اگر دست به دست دهند تمام جن و انس ---- تناقض دارد؟ من به این آقایی که به اسم آْرش بی خدا می نویسه میگم: کتابی مثل قرآن بیاور یعنی مجموعه ای مثل اسلام بیاور که مثل سید حسن نصر الله که در سالروز پیروزی بر صهیونیسم و آمریکا(یی که سال هاست به آنها سلاح می فروشد و از آنها پشتیبانی می کند) هم هستیم ، می توانی مثل حضرت محمد (ص) دینی بیاور مکتبی(از همان کلمه ی هم خانواده ی کتاب) بیاور که جلوی همه ی بت های استکبار و استبداد بیایستد و نتوانید با کشتن و 8 سال جنگ و سالها تحریم ذره ای به پیروان آن مکتب آسیبی برسانید.
اگر در نزد شخصی که اطلاعی از قرآن ندارد یک جلد قرآن و یک جلد از اشعار خیام قرار دهید و به او بگویید که یکی از این دو کتاب از آسمان آمده است و از او بخواهید که کتاب آسمانی را از کتاب زمینی تمیز دهد مطمئن باشید که اثر خیام را انتخاب خواهد کرد، خودتان آزمایش کنید.
چقدر این ها به تنگی افتاده اند که اینجوری بحث می کنند. معجزه قرآن به حدی است که اگر آن را در کل اینترنت هم پخش کنند باز می توان آن را کنار هم گذاشت.
سایت خرد گرایی که بسیار فعال است و به امر شبهه افکنی و نشان دادن راه خدا، نیست. با مقاله ای با اسم مذکور در عنوان همین یادداشت و با یو.آر.ال کیو15 که گویا سوال 15 باشد که در قسمت اف.ای.کیو یا همان سوالاتی که مکرر پرسیده می شود درج کرده که:
هرچند خداپرستان هنوز سر این موضوع گیج هستند که بالاخره خدا جسم دارد یا ندارد
این حرف، غلط است. هیچ یک از علمای شیعه به عنوان تنها پرچم داران کنونی اسلام در دنیا (که برنامه ای برای دنیا برای استقلال و عزت مسلمین دارند) بر این عقیده نیستند که خداوند ماده است و با چشم دیده می شود. خدا اگر ماده باشد باید تابع قوانین ماده باشد و عمر داشته باشد و فرسوده شود. اما خدا عالم ماده را آفرید و خلق کرد و ماده خود مخلوق خداست.
برخی معتقدند، برای اینکه بگوییم چیزی وجود دارد باید برای آن دلیلی داشته باشیم.
اصلا به طور کلی کسی که خدا را رد می کند و کافر بر وجود خدا می شود فرقی نمی کند که سواد دارند یا خیر. فلسفه می داند یا نه !!! بلکه به نظر ما (مسلمانان که می توانند کافران به آن کمی فکر کنند) همه انسان ها قدرت و فطرتی دارند (که خدا به ایشان داده است) که فرای اینکه افراد و انسان ها ریاضی میفهمید یا نه و یا اینکه آی.کیو ی ایشان چقدر است، قادر به درک نظام کلی آفرینش و نشانه های خداوند و ایمان به ادیان الهی و پیدا کردن حقیقت دارند. این قدرت، به همه داده شده است، این قسمت و به قول طبیعت گراها "شانس" (که کاملا کلمه غیر دینی است و آیت الله جوادی آملی بار ها با اشتباه بودن استفاده ی آن تاکید کرده اند) برای هدف آفرینش و به قول ما دانشگاهی ها معیار سنجش امتحان اصلی خداوند، برای همه یکسان است. زیرا کم داد اگر نگیرد افزون. (لا نکلف نفسا الا وسعها)
خردگراهایی در یکی از بزرگترین سایت های خردگرایی نوشته بود :(با عنوان سفسطه ی 13= ندیدن دلیل نبودن نیست)
در این مقاله نویسنده که خود را آرش بیخدا معرفی می کند از همان ابتدا به خداپرستان با صفت خداگراها و اسلام گرایان حمله می کند و می افزاید:
اسلام گرایان معمولا چون جزم اندیش هستند و نظام فکری غلطی را پیروی میکنند معمولا از تفکرات مخالفان اندیشه های خود آگاهی ندارند.
آری اگر جزم اندیش بودند اسلام 1400 سال به اینجا میرسید که ؟ آمریکا و اسرائیل و ... جرات تعرض نداشته باشند و تنها کشوری باشد که با تکیه بر اسلام و تشیع توانست مستقل زندگی کند و مملکت خود را آباد کند و از علم و تکنولوژی به اینجا برسد؟ این علمای این دین بودند که با تکیه بر عنصر ایمان که خردگراها تصوری هم از این کلمه ندارند،
به این روش سفسطه حمله به آدم پوشالین نیز گفته میشود، یعنی شما به غلط فرض میکنید که طرف مقابل به چیزی اعتقاد دارد و بعد تلاش میکنید آن چیز را رد کنید و بعد احساس پیروزی میکنید.
خب علمای ما زنده اند و آماده پاسخگویی و مناظره ی حضوری جلوی دوربین های تلویزیون، اگر شما رهبری، عالمی، دانشمندی دارید بگویید یا اگر می خواهید از همین وب سایت ها بگویید و بنویسید ببینید که باز هم ما جواب داریم، جوابی که از شما گرایی جدیدی بسازد و خودتان گرایش های قبلی را دلیل بیاورید و به شبهه های جدید دست بزنید با مکتبی که فقط اسمش عوض شده و دوباره سعی می کند مردم را از راه خدا دور کند.
خودشان در همین مقاله خردگرایی (Rationalism، عقلیون) و حس گرایی (Empiricism، حسیون) را رد کرده اند که اینها از جمله ی ism های قبلی بودند که سعی می کردند فقط مردم را از خدا و راه خدا دور کنند، حال کی ایسم جدیدی بیاید و ایسم خرد گرایی را رد کند و مکتب و پیروان دیگری از شیطان مردم را گمراه کنند.من برام یه چیزی جالبه و اون اینه که این ایسم ها همیشه هیچ برنامه ای و یا آینده ای برای آخرت میلیارد ساله انسان متصور نیستند و سرآخر هیچ برنامه ای بجر خوردن و خوابیدن و کار کردن که ما مسلمانان هم به آنها پایبندیم و خیلی خوب داریم هم کار می کنیم و هم پیشرفت، داریم انجاک میدیم. مشکل اینها با ما چیه؟ ( همون روحیه ی اتحادی است که اسلام به مسلمین داد که توانستند 8 سال دفاع کنند در برابر شرق و غربی که بنابر جسد سرباز های به ظاهر عراقی و اسرای آنها در دست است که مشخص می شود اسلام هم تیر و کمان برای حمله دارد و هم سپر برای دفاع. اما تیر و کمانی که به تزکیه مجهر است. وگر نه اگر ایران بخواهد دنبا را فتح می کند.
لازم به ذکر است در کتب آسمانی معمولا از مادی یا غیر مادی بودن خدا صحبت چندانی نمیشود، بیشتر کتب دینی از جمله قرآن اشاره به مادی بودن خدا دارند اما وی را ساکن آسمان هفتم میدانند، اما پیروان امروزی این ادیان تمامی این مفاهیم را استعاره میدانند و معتقدند خداوند اساساً جایگاهی ندارد و غیر مادی است.
این سایت ادعا می کند که همه ی حرف هاش رو از روی استدلال می زند و معمولا آدرس آیات و روایات می آورد.پس این حرف ها رو از کجا می آورند. منبع این حرف کچاست؟ من هر جای قرآن را که خوانده ام نوشته است خدا همه جا هست. ماده نیست. بقره 168 آیت الکرسی ( الله لا اله الا هو الحی القیوم ... له ما فی السماوات و ما فی الارض) ایشان دچار ذهنیت و شناخت غلطی از اسلام هستند. کاش یکی بود با ایشان صحبت می کرد و ایشان را نسبت به آینده اش خبر می داد.
خداوند از مفاهیم ذهنی (که تنها در ذهن برخی از انسانها واقعیت دارد) غیر معتبر، یعنی خرافی است. بنابر این کسانیکه میگویند "خدا وجود ندارد، چون نمیتوان او را دید" در واقع به این واقعیت اشاره میکنند که غیر مادی بودن پدیده خدا، واقعی بودن وی را الزاماً باطل میکند.
همه انسان هایی که در این میلیارد سال از این عالم گذشتند و سفر آخرتی خویش را در پیش گرفتند (توسط 124 هزار پیامبر فرستاده شده از طرف خدا بشارت و نذارت داده شدند)قبول داشته اند و دارند، آیات بسیاری در قرآن به این مساله اشاره دارد که آنها خدا را به عنوان خالق همه ی مخلوقات(زمین و آسمان) قبول داشته اند (اما شریک قائل می شدند). آیات بسیاری در قرآن به این مساله اشاره دارد.
خدا قابل حس کردن به معنی وافعی حس کردن نیست.
حواس 5 گانه را اگر می گویید "به معنی" درست می گویید اما حواس دیگری که خودتان هم در فیلم هایتان دارید که حس ششم و یا اظهار روح و جن که می توانید از ارواح قدیمی ها که مردند این را بپرسید.
امام خمینی در سخنرانی ای که در سی.دی های سخنرانی ایشان با نام تفسیر سوره علق می توانید بیابید می فرماید:
همینکه انسان در رندگی زمینی بماند و از مرحله ی خاک بالاتر نرود ، همان جهنم است. من بعضی موقع ها به دوستان خود می گویم: در طول ده سال خاطرات خیلی بد خود را یادداشت کنید و در آنها کند و کاو کنید ببینید که جهنمی ترین لحظاتی که از دست خودتان عصبانی می شوید و می گویید کاش این کار را نکرده بودم کدام حالت است. من این کار را کردم و در مقاله ای با عنوان جهنمی ترین لحظات زندگی ام نوشته ام. نتیجه ی اون بحث اینه که شما از انتظار معقولی که مادرتون داره و شما خودتون رو متعهد به احترام به او می دونید و حالا نتونستید به هر دلیل موجه یا غیر موجهی اون رو عملی کنید، چقدر بخاطر اون انتظار زندگی شما به هم میریزه. حالا تصور کنید که خدای این عالم که رضایت یا غضب او تا روزی که به ما مهلت داده شده و در این دنیا هویدا نیست، بر ما در عالمی دیگر که پرده ها فرو می افتد و پنهان و پشت پرده برای ما هویدا می شود ما بفهمیم که خدا ازما ناراضی است. و همه رفتند و ما مانده ایم در زمین . همه به لقای پروردگار پیوسته اند و ما هنوز در مراحل صعودی آفرینش خودمان در مرخله ی پست خاک مانده ایم. چه حالی دارید. اگر انسان آینده نگری باشید و خیلی برای دنیای مادی تان ارزش قائلید به شما بگویم توجه به خدا و اسلام فقط سود برای شخص شما دارد . اگر مسلمان شدید و کسی (به غیر از شما از اسلامی بودنتان و یا مسلمان بودنتان سود جست بجز اینکه شما سلامت اخلاقی پیدا می کنید و دیگران هم سلامة پیدا می کنند از گزند شما) اگر از لحاظ مادی کسی خواست عدالت را در حق شما رعایت نکند، اونوقت خودتان تصمیم بگیرید.
من یک مثال می زنم، و آن اینکه به این جمله از شاعر بزرگ دقت کنید
. (سرچ کنید "جایگاه شریعت در قلمرو عرفان")
چنانکه مولوی نیز حرکت انسان را از جمادی تا نباتی و از آنجا تا حیوان و انسان و از آنجا تا مرگ مطرح کرده، پس از مرگ هم این حرکت را ادامه میدهد:
از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم
حملهای دیگر بمیرم از بشر تـا بـر آرم از مـلایـک بـال و پـر
بار دیگر از ملک قربان شوم آن چـه انـدر وهـم نـاید آن شـوم
بار دیگر بایدم جستن ز جو کـلّ شـیء هـالـک الـّا وجـهـه
و چون حرکت و راه ادامه دارد، سالک از عمل بینیاز نخواهد بود و طبعاً هر چه درجه و مقام بالاتر باشد، عبادت و پرستش بیشتر و کاملتر خواهد بود.
آن کو کشیدم اینچنین آن سو کشاندم کشکشان
آن کو کشیدم اینچنین آن سو کشاندم کهکشان
حال اگر کسی کشکشان برود باید سختی دوری و عذاب اینکه در خاک بوده و همه ی غافله رفته اند و او جا مانده را بکشد باید با اینکه تنهاست و کاری را که سال ها قبل می توانست با غافله انجام دهد را تنهایی و مشقت و دوری انجام دهد و آن سرعت و شتاب لازم و انگیزه ی لازم را ندارد.
پس بنابراین شما خودتان را جای یک فرد عقب افتاده از غافله بگذارید که بار شتران را ندارد و خیلی چیز های دیگه که تو سفر معمولا همراهان همراهشون هست و حالا او از این نعمت ها محروم است.
راه است و چاه است و دیده ی بینا و آفتاب بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش
من خود این نکته بگفتم خواه پند گیر خواه ملال
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم ، تو خواه پند گیر و خواه ملال
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]