در سایت نقطه نظر دات ارگ / اگر مایل هستید به سوالات من جواب دهید. این دین جدید از کجا آمده؟ لطفا به من ثابت کنید که این دین توسط یهودیان برای تحریف اسلام نیست. چون به نظر من فرقه هایی در دنیا با خدا پرستی مشکل اساسی دارند و نمی خواهند که دین اصیل اسلام و فرقه ی تشیع که تنها طلیعه دار و پرچم دار جدی در مقابل طاغوت بین الملل برای نابودی بی دینی است، (در طول تاریخ) نقشه های خطرناکی کشیده اند، که از آن جمله تحریف ادیان به گونه ای است که تثلیث را وارد مسحیت کردند و دین خود را که بعد از موسی سریع اربا اربا (قطعه قطعه کردند و سر و مغز سیستم را جدا کردند) و تنها یک جسد از ادیان الهی باقی گذاشتند. اول اینکه می خواهم نوشته ی مرا نقد کنید. دوم اینکه جمله جمله نظرتان را راجع به نظرات من بگویید و از این بحث اگر می توانید تا اطلاع ثانوی خارج نشوید تا به بحث های جدی خودم با شما در رابطه با دینی که من و تو می شناسیم ادامه دهیم وگر نه با جر و جدال و دعوا به جایی نمی رسیم. بیاییم ببینیم از نظر من و تو اساس یک دین الهی و معیار اقتدار ادیان و فرق را چه چیزی می دانیم. با تشکر از شما
فرقه هایی در دنیا با خدا پرستی مشکل اساسی دارند. با وحدت بین مسمانان مخالفند. ادامه مطلب...
به نظر من کسی که وضو می گیره و دائم یاد خداست باید هر روز فکر کنه روز آخر عمرشه و شهید بشه در راه کار و میهن و هدفش. اما متاسفانه نمی دونم چرا همه غافلیم و بعضی از فرایض هم واسه ما تبدیل به عادت و عرف میشه و مثل آداب و رسوم برخورد می کنیم.
درسته که دین در حد رعایت کردنش خیلی فوائد داره اما، اصل دین و معارف وقتی افاضه میشه که با معرفت و درک و عمل باشه و به مقام محسن برسیم که :
نیکو اندیشی + نیکو کاری
نه
(نیکو اندیشی محض بدون عمل)
چون دین اسلام طول و عرض و ارتفاعی نامحدود داره و باید درک عمیقی از اون داشته باشی تا بفهمیش. اسلام دین جستجوگر برای جستجو گرانی است که با سعه صدر و صبور باشند و فحاشان و هتاکان. شما اگر به درک درستی از دین برسید و یا از اول تصمیم بگیرید خوب خدا رو بشناسید با هر نفس به یاد او هستید و کسی که با هر نفس به یاد خداست هیچ وقت رفتار بد ازش سر نمیزنه آخه خدا همه ی بندگانش رو دوست داره .... تو رو هم دوست داره و اگه کسی به تو توهین کنه و تو از حقیقت (فرضا دین اونی که به تو توهین کرده) بدت بیاد ممکنه تو رو دیگه تا ابد از حقیقت دور کنه و خدا خوشش نمی آد که بنده ای که شانس نجات و برگشت به سوی او رو داشته دیگری (هر چقدر هم که نزدیک به خدا باشه) ازش بگیره. البته این رو بدون که بنده ای که واقعا قلبش مملو از عشق خدا باشه همه ی بندگان خدا رو معشوق و عابد بالقوه می بینه و حدس میزنه که اگر دیگر بنده ها یه روزی توبه کنند چه بسا مقامشمون از او بالاتر بره, و اون موقع بی ادبی او به منزله بی ادبی به بنده ی صالح خداست و بنده ی نیکوکار خدا به منزله ی ائمه و ائمه به منزله ی پیامبر و پیامبر به منزله ی بی احترامی به پروردگار عالمه.
اگر رفتار خوب ازت میدیدم مسیحی می شدم|؟! نه. اما با این همه رفتار خوب ملاک من نیست و با دقت همه مقاله هات رو خواهم خواند. نظرات همه ی انسان های محقق هر چند که با شخص من بد باشه اما ممکنه راه نجاتی برای من باشه که از اون بیشتر به صلاح منه و مهم تره. . ممکنه همون راه رسیدن من به خدا باشه
وین راه را نهایت صورت کجا توان بست کز صد هزار منزل بیش است در بدایت
ما گر،فتار دنیا، رفت این کجاوه هوشیار کز تو شجاع تر بــــــــود، قمّار باز خمّار
این مائیم که باز هم می دونیم و خوابیم. خودمون رو گرفتار دنیای مادون دنی شدیم و از این فرصت ها بجای پرواز داریم استراحت می کنیم و وسیله استراحت ابدی واسه خودمون جایی فراهم می کنیم که چند روزی این مرکب مسخر ماست و ... به قول اون استاد که می گفت : به ما یه ماشین دادند و گفتند برو زیارت پیامبر خدا ما سوار ماشین شدیم گرفتار مارک بنز شدیم و شدیم دزد.
این نفس اماره همیشه هست(وماابری نفسی انّ النفسَ لامّارة بالسوءالا ما رحم ربّی*)وهر کس را به حسب خودش امر به بدی می کند!مثلا ما آخوند هارا یک طوری معلم راطوری دیگر..وهکذا بازاری وکسبه راکه خود می دانید...درمقابل نفس اماره نفس لوامه قرار دارد!.. سردتان رادرد نیاورم بعضی وقتها نفس اماره من با نفس لو ا مه بد جوری با هم قاطی می کنند!که بد نیست شما هم از یکی از این گفتمانها با خبر باشید:
نفس اماره خطاب به من:
به من چه که تو آخوند شده ای !چرا برای آسایش من کاری نمی کنی؟زود باش هر طوری شده زندگی مرفه وبی درد سر دست وپاکن !غذاهای پر چرب ونرم و خوشمزه را امتحان کن!از زندگیت لذت ببر!..خانه مجلل وپر زرق وبرق ماشین های لوکس هم بد چیزی نیست ها!؟؟..بابا اصلا !(ترا سنن؟)کار آخوندی خیلی سخته !عمامه را زمین بگذارو راحت باش!مگر نانت کم بود آبت کم بود که رفتی آخوند شده ای؟
نفس لوامه من:
بیخود این همه زور نزن که زندگی نرم وراحتی دست وپاکنی!اتقاقا باید تمام هم وغمت این باشد که زندگی رابه خودت سخت بگیری!مگر امام علی(ع) یک عالم دینی نبود؟!مگر نمی توانست زندگی پر چرب ونرم داشته باشد.نهج البلاغه را بخوان بخوبی می فهمی که علی (ع)چه حال وروزی داشته است. (واینرا هم مد نظر داشته باش که او هم به عنوان یک انسان مختار می توانسته زندگی بی دردسری را انتخاب کند )ولی آمد وگفت: : ...ادامه مطلب...
من اعتقاد دارم که شهید از خانواده اش مراقبت می کنه و تاثیر هایی داره(البته به اذن الله) شاید هم بشه گفت خدا می سازه. بله همه چی دست اونه. اما یه چیز هایی بواسطه اعمال ماست تا نسل ها قبلمون.
فرزند و برادر و خانواده ی شهید! یه نوشته از مواظبت هایی بنویس که شاید با مواظبت های خدایی که الرحمن و عمومی برای همه ی بندگانشه فرق داشته باشه. و خاص باشه؟ برامون بگو رفیق یاعلی یا زهراء
همون طور که عقیده دارم امام خمینی از همه ی این جامعه هنوز هم داره مواظبت می کنه. حالا یا به تاثیر مستقیمی که از تاسیس انقلاب و آموزش عملی و تعلیم و تعمیق افکار نورانی اش گرفته تا ... تاثیراتی که بعدها از ملکوت اعلا جدای دست ولایی آقا، رو امتش داره !!! به هر حال امام با همه علم و عمل و قولش و انقلابش کاری کرد که تو این جامعه اسلام نهادینه بشه و نهال اش رو کاشت. حالا تاثیری که تو دنیا داشته مقال وسیع تری می خواد.
شاید قبول نداشته باشی حرف هام رو. شاید هم ...
آخه از معنا تا کلام هم خود انسان خودش رو معوج می کنه . ابزار خوبی نیست این کلمات و لغات، اما چاره ای نیست
دنیا محل عبور است. تا در این دنیاییم می توانیم حرکت کنیم و تا در این عالم حرکت هستیم می توانیم تغییر کنیم. بعضی با جهاد اکبر و مبارزه با نفس به کمال میرسند. کمال در زبان یعنی از حفظ زبان از بدگویی تا حفظ زبان از اسرار خدا. در تمامی اجزا و جوارح (به قول کتابی از امام سجاد به نام رساله ی حقوق امام سجاد ع ) جاری و ساری سازد. تا به کمال رسد. قبل از قیامت به حساب خود رسیدگی کند تا روز قیامت معطل نشود. و به مقامی رسد که در همه اوقات قلیلی میرسند و ممکن از در شهر تو زندگی کنند.
این را خواستم بگویم که :
همیشه به خودم می گویم: صابر طوری باش که این صالحان و خلیفه های خدا بر روی زمین اگر از کنار تو رد شدند بوی تعفن ات خفه شان نکند. بجز اینکه خداوند بصیر است این ها چشمان خدا بر روی زمین هستند. و تو مواظب باش. بیشتر. خیلی
والسلام علی عباد الله الصالحین
امروزه در دنیا و اینترنت، در رسانه ها و بر روی وبلاگ ها، با مسائلی روبرو می شویم که علمی نیست. من از جوان ها می خواهم که اهل تحقیق باشید و گر نه کلاه گشادی به سرتان می رود. اهل تحقیق بودن یعنی اینکه با برنامه ریزی و با دقت و از همه مهم تر دوری و تبری از گناه و توکل به خدا از پایه شروع به آموختن اصول اعتقادی کنید.
سر نخ هایتان را خوب بررسی کنید که خیلی مهم است. مثلا در فلسفه غرب، برای استقرار حکومت اسلامی، 4 پایه واجب است. ریز بین و تیز بین باشید و قضاوت کنید که ...حکمت عفت شجاعت و عدالت را کجا می یابی؟ دوست داشتین به کتاب 40 حدیث امام خمینی صفحات انتهایی در حدیث شماره ی 29 و یا به سخنرانی دکتر حسن عباسی در مضمون نشانه ها و مقدمات ظهور و حکومت آخر الزمان مراجعه کنید.
و من الله توفیق
"رضا ً به رضاک" گفتن ( که امام سوم (ع) در کربلا گفتند و در لحظه وصال ) کار ما نیست و اگر باشد هم سر ٌ است. نه؟ ( تو چی فکر می کنی) سر ٌی که می توانی از جمله ای دیگر رازش را دریابی که در نماز می گویی؟ کدام؟
یا ولی العافیه، نسئلک العافیه ... ما باید حالا حالا ها از خدا طلب عافیتی کنیم. مثل اون شاگردی که می دونه و از استاد می خواد که سوال ها رو ازش در حد فهمش سخت بپرسه. که اگر بخواد میتونه اون درس بندازتش و مردودش کنه. اما ...
"نیست" (که در خط اول ذکر شد ) نه اینکه محال است و نباید تلاش کرد. نه ! که این از حرف های جاهلان است که تلاش را مسدود میسازند اما ... یاد گرفتم به این زودی ها نیاندیشم که دیگر خواندن نماز با حضور را فهم کردم بلکه واقعا هم همین طور است
این راه را نهایت صورت کجا توان بست کز صد هزار منزل بیش از در بدایت
و .... بلکه به قول حاج آقا:
یه حدیثی خواندند: کارها (برای خدا) هر چند که کم باشد اما تداوم داشته باشد پسندیده تر و مقبول تر است.
کاش جوونایی که نصف سختی هایی که من و تو کشیدیم و محرومیت هایی که داشتیم رو هم نکشیدن٬ ظرفیت کسانی رو داشتند، تا خدا رو گم نمی کردن.
خدا را با گناهاشون٬ نمی بینند و نور رو با تاریکی ها شون گم کردند. تاریکی یعنی گناهایی که بالاترین گناه کفر به قرآن و عمل نکردن و نخونندن و بی توجهی به اونه که متاسفانه خیلی ها بهش گرفتارند ، و کاش دچار نمیشدن.
نمی دونین که چند وقت بود که فکر می کردم مگه اونها چه گناهی مرتکب میشن ؟؟؟ کدوم یکی از اون گناهای کبیرس که دل رو اونطور سیاه می کنه؟ که همه ی اسلام رو با یه اتفاق ساده کنار می ذارن.
بالاخره فهمیدم که بزرگترین گناه خود کافر شدن به حقیقته.
یه چیز دیگر هم فهمیدم. اونم این بود که چرا انقدر سست؟ چرا ایمان هاشون انقدر سسته؟ دیدم ریشه اش ولایت و امام شناسیه. کاش این درس امام شناسی رو می فهمیدن. چرا می فهمیدن؟ مگه نمی فهمند؟ آره. متاسفانه توی خونه هاشون شیطون لونه داره و ریشه رو پوسونده. عشق به اسلام و جهاد و شجاعت و شهادت که نباشه، یه روزی به خودشون میان و مبینن که ولایت ندارند. بحث های دیگه که چرا نمازشون بی حاله؟ چرا به خاطر نفسانیات پوچ همه چیزشون رو فدا کردند؟ بماند.
و حرف یکی مانده به آخر اینکه یا خیر المسئولین و یا خیر المعطین ارزقنی من فضلک یا ...
و حرف آخر اینکه اللهم هب لنا من ازواجنا و من زریتنا قرة اعین و جعلنا للمتقین اماما.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]