جلوههاى اعجاز معصومین علیهم السلام 398 دلایل و براهین امیر المؤمنین على)ع( ..... ص : 398
جلوههاى اعجاز معصومین علیهم السلام ص: 398
دلایل و براهین امیر المؤمنین على )ع( لباس و غذاى على )ع( (1 (2- على- علیه السّلام- فرمود: بدان که امام شما از دنیا به دو لباس کهنه اکتفا کرده و شدت گرسنگى خود را با دو قرص نان برطرف نموده و در طول سال گوشت نمىخورد مگر در عید قربان. و شما این کار را نمىتوانید بکنید پس مرا با ورع و اجتهاد کمک کنید.
مثل اینکه کسى مىگوید: اگر غذاى على بن ابى طالب- علیه السّلام- این گونه باشد پس از ضعف نمىتواند با پهلوانان مبارزه کند و با شجاعان مقابله نماید! به خدا سوگند! من در خیبر را با قدرت جسمانى و تحرک غذایى از جا نکندم. بلکه من به قوه ملکى و روحى که به نور پروردگارش روشن است تأیید شدم «1».
یک سال و یک ماه است که از استقرار من در قم می گذره. توی این یک سال خیلی از خارجی ها رو دیدم که دور از وطن دارند به تحصیل علوم ائمه می پردازند. خیلی خوبه این چند خط رو به عنوان یک سال تجربه ی من بخونید. هر کسی قربانی عزیز تری رو با نیت خالص و توبه ی واقعی از خدا طلب کنه بهش میده. در تاریخ عده ای از خیلی چیز هاشون گذشتند و به مقام ها رسیدند. ماها فکر می کنیم اگر ابراهیم از اسماعیل بخاطر دستور و فرمان الهی گذشت، یعنی چی؟ چرا اونها پیامبر شدند چون وقتی خدا دستور میده به او اعتماد می کنند و بیشتر از یک سرباز که به سرلشگر اعتماد می کنه و یا سرباز های بوش که به بوش اعتماد می کنند و یا اون کسی که بمب ها رو به دستور فرمانده اش بر سر مردم هیروشیما ریختند، ؟؟؟؟ چه نسبتی بین گوش به فرمان بودن ما انسان ها از پدر و مادر و بقیه آدم ها به نسبت فرمانبرداری مون از پروردگارمون وجود داره. مگه فرمانبرداری چه رابطه ای داره با وجود و هستی و به دنیا اومدن ما؟ ما به دنیا نمی اومدیم. توی بهشت می موندیم. یا هر عالم دیگه.
از اندونزی از نیوزلند از کانادا و از خیلی جاهای دیگه میان و جلوی علمای و روحانیون ما که قدرشون رو نمی دونیم زانو می زنند و درس می خونن و راه بندگی رو می آموزند. این چه تشنگی که در ما وجود نداره و یه کسی از اون سر دنیا این عطش رو داره؟ ما با بقیه ی بنده ها فرق داریم؟ برای خدا فرقی می کنه که دل ما رو هم به سمت نور خودش متمایل کنه و ما رو هم نورانی کنه؟ اگر ما به سمت خدا بریم خداوند به ما کم توجه می کنه؟ نه
این ها دارند به سختی و با تلاش و با تمام قوا درس می خونند. بعضی هاشون همه ی دنیا رو گشتند و براشون سفر شده مثل جهانگردها به سادگی سختی هاش رو می پذیرند و میشه گفت با جان می خرند.
سایت یه عده از کشور اندوزنزی سایت دارند سایت دیگه ای دارند. وبلاگ دارند و وبلاگ در مورد اینکه شیعه، سنت رسول الله هست نه چیز دیگه. خیلی کار های فرهنگی و تولیدات دیگه که به صورت کتاب و نوار هست
سایت یه عده اروپایی و استرالیایی و نیوزلندی که همگی امام خمینی و انقلاب ما رو جور دیگه ای شناختند.
اسرار توحید-ترجمه التوحید 478 »باب شصت و سیم«
در ذکر مجلس حضرت امام رضا(ع) با اهل
امام رضا (ع) فرمود که اى عمران چیز محالى گفتى در این گفتارت که کائن اول در وجهى از وجوه و راهى از راهها متغیر مىشود تا آن که بذات او برسد آنچه او را تغییر دهد اى عمران آیا آتش را مىیابى که تغیرش بغیر خود آن
اسرار توحید-ترجمه التوحید، ص: 479
باشد یا آیا حرارت را مىیابى که خود را بسوزاند یا آیا هرگز دیده را دیده که دیده خود را دیده باشد عمران گفت که این را ندیدهام اى سید من آیا مرا خبر نمیدهى که آیا آن جناب در آفریده است یا آفریده در او است (1) امام رضا (ع) فرمود که اى عمران از این بزرگوارتر است نه او را در آفریده است و نه آفریده در اوست و آن جناب از این برترى دارد و بزودى بتو چیزى را اعلام کنم یا تعلیم دهم که خدا را بآن بشناسى
و لا قوة الا باللَّه
مرا خبر ده از آینه که آیا تو در آنى یا آن در تو است پس اگر چنان باشد که هیچ یک از شما در صاحب خویش نباشید بچه چیز بآینه بر نفس خود استدلال میکنى عمران گفت بروشنى که در میان من و آنست امام رضا (ع) فرمود که آیا از این روشنى در آینه مىبینى بیشتر از آنچه آن را در چشم خود مىبینى عمران گفت آرى امام رضا (ع) فرمود که آن را بما بنما عمران هیچ جواب نداد حضرت فرمود پس من نور را نمىبینم مگر آنکه هر یک از تو و آینه را بر نفسهاى شما دلالت کرده است بىآنکه در یکى از شما باشد و این را مثالهاى بسیار است غیر از این که جاهل در آنها جاى سخنى را نمىیابد و نمیتواند که حرف زند و خدا را داستان برتر است بعد از آن حضرت بسوى مأمون التفات فرمود و فرمود که نماز حاضر شد و وقت آن آمد عمران گفت که اى سید من مسأله مرا بر من قطع مکن که دلم نرم شده امام رضا (ع) فرمود که نماز میکنم و بر میگردم پس آن حضرت بر پا شد و مأمون نیز بر پا شد امام رضا (ع) در درون نماز کرد و مردم در بیرون در پشت سر محمد بن جعفر نماز کردند بعد از آن هر دو بیرون آمدند و امام رضا (ع) بجائى که نشسته بود برگشت و عمران را طلبید و فرمود که اى عمران بپرس
التوحید للصدوق 65 435 باب ذکر مجلس الرضا علی بن موسى ع مع أهل الأدیان و أصحاب المقالات مثل الجاثلیق و رأس الجالوت و رؤساء الصابئین و الهربذ الأکبر و ما کلم به عمران الصابی فی التوحید عند المأمون
قَالَ عِمْرَانُ لَمْ أَرَ هَذَا أَ لَا تُخْبِرُنِی یَا سَیِّدِی أَ هُوَ فِی الْخَلْقِ أَمِ الْخَلْقُ فِیهِ قَالَ الرِّضَا ع جَلَّ یَا عِمْرَانُ عَنْ ذَلِکَ لَیْسَ هُوَ فِی الْخَلْقِ وَ لَا الْخَلْقُ فِیهِ تَعَالَى عَنْ ذَلِکَ وَ سَأُعَلِّمُکَ مَا تَعْرِفُهُ بِهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمِرْآةِ أَنْتَ فِیهَا أَمْ هِیَ فِیکَ-
التوحید للصدوق، ص: 435
فَإِنْ کَانَ لَیْسَ وَاحِدٌ مِنْکُمَا فِی صَاحِبِهِ فَبِأَیِّ شَیْءٍ اسْتَدْلَلْتَ بِهَا عَلَى نَفْسِکَ قَالَ عِمْرَانُ بِضَوْءٍ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا فَقَالَ الرِّضَا ع هَلْ تَرَى مِنْ ذَلِکَ الضَّوْءِ فِی الْمِرْآةِ أَکْثَرَ مِمَّا تَرَاهُ فِی عَیْنِکَ قَالَ نَعَمْ قَالَ الرِّضَا ع فَأَرِنَاهُ فَلَمْ یُحِرْ جَوَاباً قَالَ الرِّضَا ع فَلَا أَرَى النُّورَ إِلَّا وَ قَدْ دَلَّکَ وَ دَلَّ الْمِرْآةَ عَلَى أَنْفُسِکُمَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونَ فِی وَاحِدٍ مِنْکُمَا وَ لِهَذَا أَمْثَالٌ کَثِیرَةٌ غَیْرُ هَذَا لَا یَجِدُ الْجَاهِلُ فِیهَا مَقَالًا- وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى ثُمَّ الْتَفَتَ ع إِلَى الْمَأْمُونِ فَقَالَ الصَّلَاةُ قَدْ حَضَرَتْ فَقَالَ عِمْرَانُ یَا سَیِّدِی لَا تَقْطَعْ عَلَیَّ مَسْأَلَتِی فَقَدْ رَقَّ قَلْبِی قَالَ الرِّضَا ع نُصَلِّی وَ نَعُودُ فَنَهَضَ وَ نَهَضَ الْمَأْمُونُ فَصَلَّى الرِّضَا ع دَاخِلًا وَ صَلَّى النَّاسُ خَارِجاً خَلْفَ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ ثُمَّ خَرَجَا فَعَادَ الرِّضَا ع إِلَى مَجْلِسِهِ وَ دَعَا بِعِمْرَانَ فَقَالَ سَلْ یَا عِمْرَان
استاد جوادی آملی در تاریخ 13 آذر 1386 در مسجد اعظم، سخنانی را ایراد فرمودند که خلاصه ی آن را می آوریم:
نکات : """"...هذا القرآن..." """اشاره به قرآن داشته باشد و یا همه ی کتب، باید توجه کرد که هدف از نزول تمام کتب الهی هدایت بشر بوده و همگی برای انسان هدایت و برای جامعه و اخلاق و ... مشترکاتی دارند که توهین و کم ارزش شمردن ادیان دیگر و کتب دیگر دور از اسلام است. البته دین و کتاب تحریف نشده ی رسولان پیشین مد نظر است و این ظرافت را لحاظ کنید.
همانطور که در دو آیه ی انتهایی سوره ی بقره می خوانیم که """"...لا نفرق بین احد من رسله..."""" که در ادعای توحید و انزال کتب آسمانی و ایمان به غیب ها مثل کلیات وجود جهنم و بهشت و فرشتگان و نزول وحی از جانب فرشته وحی و بعثت رسولان و حقانیت ها مشترکند و فرقی در اساس و کلیات نیست و فقط این مطلب مد نظر است که بعضی بر دیگران برتری داده شدند و سرّ فضیلت بعضی بر بعض دیگر در جلسات گذشته اشاره شده است.
نکته ی بعدی این است که برابر آیه 19 سوره آل عمران """"ان الدین عند الله اسلام..."""" نزد خداوند دینی بجز اسلام پذیرفته نیست و هیچ پیامبری دعوت نکرد مگر به اسلام، و هر کس مومن به پیامبر زمان خودش و تکالیف مذهبی و عقلی پیامبرش عمل کرده باشد و از دنیا رفته باشد، با همان سنجیده می شود و جایگاهش محفوظ است.
برابر آیه ی سوم سوره ی آل عمران "...و انزل التورات و الانجیل (3) من قبل هدی للناس..." خداوند کتب پیشین را نیز برای هدایت بشر فرستاد و قرآن نیز نزول آنها را از طرف ذات اقدس اله می دادند و به حق بودن آنها توجه می دهد و تصدیق می کند. هم پیامبران و هم کتب.
در زمینه ی پاسخگویی به این شبهه که :
قرآن وحی است. اگر موافق عقل است لازم نیست و اگر مخالف عقل است حجت نیست.
یقین به موجب علم برای ما حاصل می شود. تا انسان از طریق علم به مفهومی نرسد و آنرا درک نکند و با او اجین نشود و آن را نیابد نمی تواند یقین کند.[0] مثلا اگر شما با حواس چیزی را حس کردید به آن یقین می کنید. و یا اگر بیدار شدید و فهمیدید که خواب بودید یقین را از دست می دهید. اما وقتی هم هست که با چشم قلب (ابصار القلوب) خدا را درک می کنید و بوجود او از روی علایم و آیاتی که در آفاق ( مجموعه ی عالم خلقت ) و در انفس ( خود شناسی) و ارتباط بین خلقت آنها،[1] به این یقین قلبی می رسید که خدا وجود دارد و یکتاست، یعنی توانستید بجز از طریق حواس 5 گانه به چیزی از عالم غیر حسی یقین کنید. که هر چه علم شما نسبت به موضوع بیشتر می شود، یقین شما بالاتر می رود. علم الیقین بهترین نعمتی است که خدا آفرید.
ایمان، ارادی است. و به این دلیل هم ارزشمند است. اما می توان گفت که ایمان جایزه مومنی است که بدون تعصب جستجو کرد و وقتی حقیقت را یافت، خواسته های نفس و شهوات او نتوانست ایمان او را محو کند. زیرا ایمان به خدا همراه با باید ها و نباید هایی است که بعضا مخالف با ولنگ و وازی و هردنبیلی است. 99 % دست و پای انسان شهوت ران را خواهد بست. و آن یک در صد هم راه باز است برای کسی که از دین به نفع شهوت خود باز سوء استفاده می کند. راه همیشه برای عضو جنود شیطان شدن باز است. همان طوری که از امام صادق روایت است که مومنی که احساس شرم و حیا کند و از کرده و گناه خود پشیمان و نادم باشد، بجای بدی ای که کرده نیکویی نوشته می شود یذهب الحسنات بالسیئآت. [2]
امروز بعد از شروع سال تحصیلی جدید دوباره در محضر کتاب شریف چهل حدیث از حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه حاضر شدیم. استاد این کتاب که آن را شرح می دهند فرزند انقلاب، عالم ربانی، شاگرد استاد شهید بهشتی، استاد مجاهدی هستند. امشب در کلام ایشان فهمیدم که همین جایی که یک سال است میرویم همانجایی است که شهید بهشتی و خیلی دیگر از بزرگان حضور داشته اند.
پارسال یه دفعه که خیلی دلم گرفته بود یه آقای روحانی ای به فضل خدا سر راهم قرار گرفت که اینجا رو و این کلاس رو بهم معرفی کردند. وای چه روز های خوب همراه با دوری و سختی اما شیرینی ای که می کشی تا به دیار معشوق برسی. همش لذت. کاش امسال هم برام سال پر باری باشه و دیگه گذشته ی همراه با برکه شدن و ...
من یتق الله ... ان اکرمکم عند الله اتقاکم ... می گفتی: اون هایی که تو میگویی ماورایی است و چیزی که من ازش حرف می زنم مربوط به رعایت قوانین و مشترکاتی است که به وحدت بین مسلیمین کمک می کند. در این شکی نیست امام خمینی می فرماید : اصولا دعوت به اسلام دعوت به وحدت است و بسیاری از اسرار در بسیاری از فرائض دینی بعد از عبودیت و صلّ بین معبود و مخلوق، به همین وحدت می رسد و میبینیم که اصولا دعوت به اسلام دعوت به وحدت است. در اینکه مسلمانان باید پیرو مقیدات باشند، شکی نیست. من می گویم 99 درصد از ایمان به ظاهر نیست. من می گویم 99 درصد از تقوا ریش بلند و موی کوتاه خوابیده و شانه زده شده به کنار نیست. من می گویم شلخته بودن انسان را از اسلام خارج می کند من می گویم هر کس تنبل است دارد آبروی اسلام را می برد. چه بهتر که دست از سر طرفداری این دین برداریم و او را راحت بگذاریم.
حالا اگر عزم مان را جزم کردیم تا مومن باشیم اشکالی ندارد. استقیموا بالصبر و الصلوة. اگر تنبل نباشد اگر ظاهرش را برای خدا زیبا کند اگر مسلمانان در دنیا به فرموده ی رهبری هدفشان این باشد که روزی برسد که ان شاء الله الگو برای جهانیان شوند، با تنبلی و بی خیالی و بی مطالعه ای و خواب و اینها ره به جایی نمی برند. چند ساعت در شبانه روز مطالعه می کنیم؟ چند ساعت بجز تلاش برای گرداندن زندگی مادیمان برای خدا جهاد میکنیم؟
امشب مسابقه ی برنامه ی از تو می پرسند که راجع به مطالعه ی کتاب های شهید مطهری است پرسید : مشکل اصلی مسلمانان چیست که همان تنبلی و تلاش نکردن بود. واقعا مشکل ما مسلمانان برای وقوع مقدمات برای ظهور تنبلی ما مدعیان نیست؟ که چندی است در بدنه ی حوزویان و دینداران مرا رنج می دهد. شیطان از درون به واقع برای همه ی ما نقشه کشیده و هر کدام از ما را به اندازه ای به سمت خود کشیده و می دانم که دارم مبالغه می کنم یا نه. اما انسانی بجز امام زمان نیست که در معرض خطر شیطان نباشد و این که من می گویم چیزی نیست، باید بگویم انسانی بجز او نیست که شیطان را نپرستید. یعنی ما پیرو شیطانیم؟ بله. متاسفانه. هر چند ریش داریم و صبح تا شب چند رکعت نماز می خوانیم و صوری عباداتی که می دانیم انجام می دهیم. اما این کار عجیبی است؟ که می دانیم ائمه از ما انتظار دارند که بیش از این باشیم. تو خودت یه نگاهی به روحانیون اطراف خودت بیانداز و ببین که چقدر بجز لباسی که به تن برای اسلام دارند، میتوانند مفید باشند و واقعا هستند !!!؟
پولس کذاب ، این یهودى مکار و نفوذى و تالى تلو کعب الاحبار یهودى در اسلام ، به دین عیسى درآمد تا فاتحه آن را بخواند و براستى که فاتحه را خواند. در اسلام نیز بنیانگذار روحانیت کعب الاحبار یهودى است . او نخستین امام جمعه ، مفسر و مورخ و محدث و همه کاره اسلام خلافت در عصر عثمان بود. ((پولس )) نیز ((پاپ )) را تراشید و در قلب دین عیسى فرو کرد. همو بود که در کلیساى رسمى روم این لباس را بر تن کرد و ((پاپ )) شد. پس از او این سمت براى رئیس کلیسا تا به امروز باقى مانده است . امروز سنت سیئه پولس در سیره پاپ اعظم واتیکان ، مسندنشین کلیساى ((سنت پطرس ))، نمودار است .
http://www.ghadeer.org/adyan/adyan_j2/tarikh11.htm
یهودی جماعت فرقی براشون نمی کنه ، در قرآن می خونیم که: اونها دین خودشون رو تحریف کردند، دین مسیح رو هم اونها به تثلیث رسوندند و تمام سعی اشون رو کردند که اسلام رو هم ... اما این روحانیون شیعه ی تحت الهنک انداخته ای که دستار سپید کفن خود را بعد از جنگ با هواهای نفس در جوانی به سر می کنند محافظ اسلام شیعی بوده اند و الان هم اگر نیک بنگری خوب خواهی دید که کسی که دین را نمی داند با آخوند و روحانی شیعه معاند است و قلبا عداوت دارد.
گفتم حاج آْقا یه برنامه ی دقیق میخوام واسه خودم تدوین کنم چه کنم؟ چه مسائلی رو لحاظ کنم؟
فرمودند: طلبه هستید؟ (انگار دنیا رو بهم دادند.) جواب دادم: (ان شاء الله) بله تقریبا.
فرمودند: همون برنامه های درسی (حوزه) رو ادامه بدید و در کنارش تا حدی هم به استراحت و خواب و ورزش و مطالعات جانبی و ... و
فرمودند: نه افراط نه تفریط (در جوانی و میانسالی) که در زمانی که می خواهید جواب بگیرید، میوه های شیرین و سالم و پربار دریافت کنید و توان براتون باقی مانده باشه.
بر اساس : اخلاص و تحقیق.
یه گوشزد از آیة الله جوادی آملی
ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]