سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوشا کسى که معاد را به یاد آورد ، و براى حساب کار کرد ، و به گذران روز قناعت نمود ، و از خدا راضى بود . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 آذر 12 , ساعت 8:53 صبح

امروز صبح قسمت شد که با خانوم ام برم تا حرم و زیارت کنم و بیام سر کار. زیارتی که وقتی دلم میشکنه و میرم اونجا به خودم تلقین می کنم که اینجا حرم مادرم زهراست. دیگه این حال، حال خودت نیست. دیگه این حرف ها مال تو نیست. فکر و زبون وصل میشه به ملکوت این عالم و حرف هایی میزنه و چیز هایی می خواد که تو خودت هم می دونی اینها مال تو نیست. تو در حد و اندازه ی این حرف ها نیستی. طلب می کنی، آخه شنیدی که دل شکسته، خواستگار داره. خواهان داره. مشتری دست به نقد پاش وایساده که هزار برابر داره می خره و طمع تو به اون نقدی که داری تجارت می کنی نمیرسه، که بخوای طمع کنی و بیشتر بخوای ازش پول بگیری. آخه سود بیشتر توی کار های مادی دنیایی، وقتی به ذهن میرسه که میبینی اگه انقدر مشتری می خواد سریع بخره دست نگه دارم؟!!! اما اینجا حرم حق است و هیچ کس را جز دلشستگان به این راحتی ها راه نمی دهند. پس هر چه می خواهی الان بخواه. سریع. از استغفار تا خیر دنیا و آخرت. تا عاقبت بخیری و سلامتی برای عبودیت و ...

حرم حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها



لیست کل یادداشت های این وبلاگ