سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به من نوری ببخش که در پرتوش میان مردم گام بردارم و در تاریکی ها بدان راه یابم و در شکّ و شبهه ها روشن شوم . [امام زین العابدین علیه السلام]
 
سه شنبه 86 مرداد 23 , ساعت 3:4 عصر

برخیز ای .. شهر عشق برخیز

غسل زیارت کن ز نفع عشق برخیز

بربند محمل را و برپا کن علم را

آواز ده آواز عشاق حرم را

هز سر که پیمان بلا دارد بیاید

هر کس هوای کربلا دارد بیاید

Download فرزندان قرن پانزدهم| وب نوشت شهید آوینی همراه صدای ایشان


دوشنبه 86 مرداد 22 , ساعت 9:0 صبح

مجموعه مقالات شهید آوینی در سایت خود شهید آوینی من می خواهم همین امروز یه وبلاگ در http://aviny.cast.ir  باز کنم و صدا رو همراه متن این شهید بزارم که لذت ببرید.

آنچه در اینجا می گذرد جلوه گاه خاص آن پرتوی است که از نور الانوار حق در جان امت ما تابیده است. ادامه مطلب...

یکشنبه 86 مرداد 21 , ساعت 11:53 صبح

امروز صبح داشتم از کنار مترو رد می شدم که بیام قم. یه صف طول و طویل دیدم که همه منتظرند. یه صف کوتاه هم بود که همه کیف پول هاشون رو یا بلیط هاشون رو که از قبل خریده بودند میزند و می رفتند. فکر کن ! حاج آقا گفتند التدبیر قبل العمل. عاقبت اندیشی خیلی خوبه. ما تا کجا عاقبت اندیشی کردیم ؟ 10 سال 100 سال 1000 سال و یا بینهایت؟ به این موضوعی که می خوام بگم توجه کنید : آیت الله جوادی آملی در تفسیر سوره ابراهیم فرمودند: بعضی از افراد در این دنیا هیچ توجهی به حساب و کتاب هاشون ندارند. و در صحرای محشر باید خیلی معطل بشوند تا به حساب هاشون رسیدگی بشه. اونجا کسایی که حق الناس دارند باید خیلی معطل بشوند و کسایی که طلب کارند ، تسویه حساب کنند. اما یه عده ای که قبل از اینکه بمیرند به مرگ رسیدند و قبل از اینکه محاسبه بشوند به حساب هاشون رسیدگی کردند، وضع بهتری دارند و اصلا معطل نمی شوند. حاسبوا قبل ان تحاسبوا و موتوا قبل ان تموتوا و ... یعنی همین.

یه رئیسی داشتیم توی شرکتی که من قبلا تهران در اون کار می کردم. او یه فرد کاملا مادی بود ولی برنامه ریزی می کرد که من باید تا ده سال دیگه شرکت رو به این نقطه برسونم که خودم به این منفعت ها برسم. برام عجیبه که برای مردمی که او رو می دیدند اصلا عجیب نبود که چرا این آدم اصلا به فکر عاقبت و آخرتش نبود. من از او یاد گرفتم که باید جوری زندگی کنی که انگار 100 سال زنده ای و باید جوری زندگی کنی که فردا نیستی. امام علی (ع)


یکشنبه 86 مرداد 21 , ساعت 10:46 صبح

وادی خاصی هستی وادی تو وادی ابدی ات باشد یا نباشد آنجا باش که از آن لذت می بری. من که همیشه دعا می کنم که اللهم ادخلنی مدخل صدقا و اخرجنی مخرج صدقا و ...  یادمه که پدر من همیشه می گفت:"کاش قبل از 40 سالگی می فهمیدم که هر وادی و کاروانسرایی که گذشت باید از آن گلی چید و گذر کرد. از وقتی این را گفت و اون دعا را یاد داد از خدا خواستم در هیچ مرحله از مراحل تکامل مرا در وادی ای سرگردان نکند. بی رو درواسی بهت گفتم تجربه ی 40 ساله ی پدرم رو نمی دونم ماها هم چهل سالمون بشه شاید باز هم فکر کنیم که چرا در وادی هایی ماندیم و عمر (...) مان رفت. شاید هر چه بدانی و بخواهی کم باشد. نرسی.
بمانی . باید داخل شد و گذشت. باید رفت و همه چیز را به خدا سپرد. باید عبودیت را هر لحظه تجدید کرد و توبه از اعمال چه اعمال نیک و چه اعمال بد یعنی همین . شاید چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید برای هر لحظه سروده شده باشد.

 علی


شنبه 86 مرداد 20 , ساعت 9:0 عصر

امام خمینی در سخنرانی ای که در سی.دی های سخنرانی ایشان با نام تفسیر سوره علق می توانید بیابید می فرماید:
همینکه انسان در رندگی زمینی بماند و از مرحله ی خاک بالاتر نرود ، همان جهنم است. من بعضی موقع ها به دوستان خود می گویم: در طول ده سال خاطرات خیلی بد خود را یادداشت کنید و در آنها کند و کاو کنید ببینید که جهنمی ترین لحظاتی که از دست خودتان عصبانی می شوید و می گویید کاش این کار را نکرده بودم کدام حالت است. من این کار را کردم و در مقاله ای با عنوان
جهنمی ترین لحظات زندگی ام نوشته ام. نتیجه ی اون بحث اینه که شما از انتظار معقولی که مادرتون داره و شما خودتون رو متعهد به احترام به او می دونید و حالا نتونستید به هر دلیل موجه یا غیر موجهی اون رو عملی کنید، چقدر بخاطر اون انتظار زندگی شما به هم میریزه. حالا تصور کنید که خدای این عالم که رضایت یا غضب او تا روزی که به ما مهلت داده شده و در این دنیا هویدا نیست، بر ما در عالمی دیگر که پرده ها فرو می افتد و پنهان و پشت پرده برای ما هویدا می شود ما بفهمیم که خدا ازما ناراضی است. و همه رفتند و ما مانده ایم در زمین . همه به لقای پروردگار پیوسته اند و ما هنوز در مراحل صعودی آفرینش خودمان در مرخله ی پست خاک مانده ایم. چه حالی دارید. اگر انسان آینده نگری باشید و خیلی برای دنیای مادی تان ارزش قائلید به شما بگویم توجه به خدا و اسلام فقط سود برای شخص شما دارد . اگر مسلمان شدید و کسی (به غیر از شما از اسلامی بودنتان و یا مسلمان بودنتان سود جست بجز اینکه شما سلامت اخلاقی پیدا می کنید و دیگران هم سلامة پیدا می کنند از گزند شما) اگر از لحاظ مادی کسی خواست عدالت را در حق شما رعایت نکند، اونوقت خودتان تصمیم بگیرید.

من یک مثال می زنم، و آن اینکه به این جمله از شاعر بزرگ دقت کنید

. (سرچ کنید "جایگاه شریعت در قلمرو عرفان")

چنان‌که مولوی نیز حرکت انسان را از جمادی تا نباتی و از آن‌جا تا حیوان و انسان و از آن‌جا تا مرگ مطرح کرده، پس از مرگ هم این حرکت را ادامه می‌دهد:

از جمادی مردم و نامی شدم       وز نما مردم به حیوان سر زدم

مردم از حیوانی و آدم شدم          چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم

حمله‌ای دیگر بمیرم از بشر           تـا بـر آرم از مـلایـک بـال و پـر

بار دیگر از ملک قربان شوم           آن چـه انـدر وهـم نـاید آن شـوم

بار دیگر بایدم جستن ز جو            کـلّ شـیء هـالـک الـّا وجـهـه

و چون حرکت و راه ادامه دارد، سالک از عمل بی‌نیاز نخواهد بود و طبعاً هر چه درجه و مقام بالاتر باشد، عبادت و پرستش بیشتر و کامل‌تر خواهد بود.

آن کو کشیدم اینچنین      آن سو کشاندم کشکشان

آن کو کشیدم اینچنین      آن سو کشاندم کهکشان

حال اگر کسی کشکشان برود باید سختی دوری و عذاب اینکه در خاک بوده و همه ی غافله رفته اند و او جا مانده را بکشد باید با اینکه تنهاست و کاری را که سال ها قبل می توانست با غافله انجام دهد را تنهایی و مشقت و دوری انجام دهد و آن سرعت و شتاب لازم و انگیزه ی لازم را ندارد.

پس بنابراین شما خودتان را جای یک فرد عقب افتاده از غافله بگذارید که بار شتران را ندارد و خیلی چیز های دیگه که تو سفر معمولا همراهان همراهشون هست و حالا او از این نعمت ها محروم است.

راه است و چاه است و دیده ی بینا و آفتاب بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش

من خود این نکته بگفتم خواه پند گیر خواه ملال

من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم ، تو خواه پند گیر و خواه ملال


جمعه 86 مرداد 19 , ساعت 9:0 عصر

من بعضی موقع ها به دوستان خود می گویم: در طول ده سال خاطرات خیلی بد خود را یادداشت کنید و در آنها کند و کاو کنید ببینید که جهنمی ترین لحظاتی که از دست خودتان عصبانی می شوید و می گویید کاش این کار را نکرده بودم کدام حالت است. من این کار را کردم و در مقاله ای با عنوان جهنمی ترین لحظات زندگی ام نوشته ام.

وقتی انسان در بدترین شرایط، از مساله ای ناراضی است و اعصابش رو موضوعاتی خورد می کنه، در طول عمر خودش آن مسائل رو و همه ی دلایلی که به ذهنش می رسه را یادداشت کند. حتی اگر قبول ندارد که این دلیل را می تواند به عنوان عامل بروز آن مطلب باشد و نتواند آن را به خود بقبولاند. بعد از 10 سال همه ی آنها را بررسی کند و ببیند که جهنمی ترین و اعصاب داغون کننده ترین موضوع چی بوده؟ من این کار رو کردم و دیدم وقتی که یکی از دست من عصبانیه و یا ناراحته و من احتمال خیلی کم می دم که، اون طرف اصلا از دست من ناراحت هست یا نه !!! ولی با این همه من فکر می کردم که او بخاطر کاری که از من انتظار داشته و یا اگه من جای او بودم از خودم انتظار داشتم، (حتی شده که بعدا می فهمیدم اصلا او از من چنین انتظاری را ندارد.) مثلا در چنین حالت هایی بوده که من از دست معلمم فرار کردم و جلوی چشمم نرفتم و فکر کردم که چون اون سال تابستون بوده و سه ماه رفتم مسافرت و او انتظار داشته که من به او هر هفته سر بزنم سال بعد که معلم هامون عوض شده رفتم دیدم نه بابا از من چنین انتظاری نداشته و این من بودم که دنیا برام جهنم شده !!! چرا؟ چون فکر می کردم که اون از من یا رفتار من ناراضیه !!! باهاش موضوع رو در میان گذاشتم و از رفتارش فهمیدم به هیچ وجه از دست من ناراحت نبوده. در اون شرایط سخت ترین لحظات بر من گذشته. حالا این می تونه به این ربط داشته باشه که دیگران چقدر از شما انتظار دارند ( که من در مقاله ای با عنوان چقدر خدا از ما انتظار داره نوشتم)

حالا فرض کنید که این عالم یه روزی تموم بشه و پرده ها کنار بره و خیلی چیز ها هویدا بشه و من بفهمم که خدای من که من رو آفرید و همه ی آدم ها و چیز هایی که من دوستشون دارم رو او برای من آفریده و از من ناراضیه. و حتی غضب ناک. همون آتش و همون جهنم رو حس می کنم. دستورات خدا همه تا بحال به نفع من بوده و بجای اینکه من اون کار هایی رو که نباید انجام بدهم رو انجام بدم و گرفتار عاقبت مثلا دروغ گویی بشم چند صباحی به خدا فکر کردم و در خودم دروغ گویی رو از بین بردم. و یواش یواش رذایل اخلاقی دیگری رو در خودم ریشه کن کردم. بجای اینکه چه در این دنیا چه در آخرت بخواهم اونها را در شرایطی سخت تر که غافله ی دنیا رفته و من می خوام خودم رو به اون با سختی چند میلیون برابر برسونم‍، کسب کردم. به قول یه کسی یه حلال بودی هم بیشتر چقدر کارمون رو در اون دنیا آسون تر می کنه.


پنج شنبه 86 مرداد 4 , ساعت 4:54 عصر

در این وبلاگ من سعی کردم از اثرات و فوائد ولایت فقیه در جامعه و تجربه های شخصی که اندوخته ام برای آیندگانی که این مملکت به آنها میرسد بنویسم تا قدر بدانند و زحمت گذشتگان خودشان را خدای نکرده هدر ندهند.

وبلاگ ولایت فقیه

راستی تا یادم نرفته بگم که پرشین بلاگ با دامنه ی جدید آی.آر در دسترس است چون خودم ظرف این چند روزه خیلی جستجو هایم در گوگل به پرشین بلاگ خورد و دیدم که اصلا سایت پرشین بلاگ نیست تا اینکه پیداش کردم.


سه شنبه 86 مرداد 2 , ساعت 3:54 عصر

ما دلسوزانه هر چه می دانیم به هم گوشزد کنیم و چه اشکالی دارد که خودمان را دریغ نکنیم و خودمان را از رازی که شاید در لحظه ای از دوستی به ما برسد و ناجی ما بشود محروم نکنیم.
البته انسان ها در بسیاری از لحظات، بخاطر خیلی از مسائل اجازه نمی دهند که کسی از آنها انتقاد کند. اما وقتی شرح حال بزرگان را می خوانی میبینی ناشناس پای صحبت چوپان که نشست، توانست زمینه ی فراهم شدن درجه ای از معارف الهی را برای خود فراهم کند.
ما داریم خودمان را از چه چیز محدود می کنیم؟ همکار من شاید حرفی بزند که من از آن نتیجه بگیرم که جهاد کنم و بشکنم این طلسم تنبلی در مبارزه با تن پروری ام را.
خیلی مواقع من شمردم و دیدم نباید سیاست به خرج داد و کلاس بی خودی گذاشت. آخر وقت ما برای وعظ شنیدن انقدر زیاد نیست که بتوانیم خودمان را محدود به موقعیتی بکنیم که احادیث را برای خودمان یادآوری کنیم شاید کسی با گوشزد کردنش ما را یاد پندی از پیامبر انداخت و توانستیم فقط توفیق کار کردن برای از بین بردن یک رذیله اخلاقی رو پیدا کنیم و حتی اگر نتوانیم
اما بستن راه های ورودی نجات کار بسیار دیوانه واری است مخصوصا در این عمر اندک


شنبه 86 تیر 30 , ساعت 11:21 صبح

در سایت نقطه نظر دات ارگ / اگر مایل هستید به سوالات من جواب دهید. این دین جدید از کجا آمده؟ لطفا به من ثابت کنید که این دین توسط یهودیان برای تحریف اسلام نیست. چون به نظر من فرقه هایی در دنیا با خدا پرستی مشکل اساسی دارند و نمی خواهند که دین اصیل اسلام و فرقه ی تشیع که تنها طلیعه دار و پرچم دار جدی در مقابل طاغوت بین الملل برای نابودی بی دینی است، (در طول تاریخ) نقشه های خطرناکی کشیده اند، که از آن جمله تحریف ادیان به گونه ای است که تثلیث را وارد مسحیت کردند و دین خود را که بعد از موسی سریع اربا اربا (قطعه قطعه کردند و سر و مغز سیستم را جدا کردند) و تنها یک جسد از ادیان الهی باقی گذاشتند. اول اینکه می خواهم نوشته ی مرا نقد کنید. دوم اینکه جمله جمله نظرتان را راجع به نظرات من بگویید و از این بحث اگر می توانید تا اطلاع ثانوی خارج نشوید تا به بحث های جدی خودم با شما در رابطه با دینی که من و تو می شناسیم ادامه دهیم وگر نه با جر و جدال و دعوا به جایی نمی رسیم. بیاییم ببینیم از نظر من و تو اساس یک دین الهی و معیار اقتدار ادیان و فرق را چه چیزی می دانیم. با تشکر از شما

فرقه هایی در دنیا با خدا پرستی مشکل اساسی دارند. با وحدت بین مسمانان مخالفند. ادامه مطلب...

چهارشنبه 86 تیر 27 , ساعت 12:9 عصر

عدم تحریف قرآن و دلایل آن را می توانید در لینک سایت اینجا و جستجوی گوگل با کلمات فهرست اینجا و اینجا بیابید

لیست کتاب هایی با عنوان تحریف قرآن و عدم تحریف قرآن وجود دارد که در اینجا و اینجا ببینید.

نزاهت قرآن از تحریف می توانید از سایت موسسه فرهنگی اسراء آیه الله جوادی آملی بخرید

ادامه مطلب...

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ