اصول کافى-ترجمه کمرهاى ج2 417 باب اشاره و نص بر امیر المؤمنین(ع) ..... ص : 409
(1) هر جا مَیل کند، و فرمود: من در میان شما دو چیز به جا مىگذارم، که اگر بدانها بگروید هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا عز و جل و خاندانم، عترتم، ایا مردم بشنوید، من محققاً تبلیغ کردم، شما فرداى قیامت سر حوض بر من وارد مىشوید و از شما از آنچه در باره ثقلین کردید باز پرسم که ثقلین کتاب خدا جل ذکره و خاندان منند، از آنها جلو نیفتید تا هلاک شوید، به آنها چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند، و حجت نسبت به امامت على تمام شد هم به قول پیغمبر هم به قرآنى که مردم مىخوانند و پیاپى فضل خاندانش را در ضمن سخن به مردم مىفهمانید و با قرآن هم بیان مىداشت.
تا این سوره نازل شد و بر آنها حجت آورد چون مرگ وى به وى اعلام شده بود و خبرش داده بودند خدا جلّ ذکره فرمود:
«ألم نشرح» «چون فارغ شدى نصب کن و به سوى پروردگارت روى کن» مىفرماید: چون فراغت یافتى رهبر خود را منصوب کن و وصى خود را به مردم اعلام کن و فضل او را بىپرده و آشکارا بیان کن، آن حضرت فرمود: هر که را من آقا و مولا هستم على آقا و مولا است، بار خدایا دوستش را دوست دار و دشمنش را دشمن دار- تا سه بار.
و باز فرمود: (در فتح خیبر) هر آینه مردى را براى فتح خیبر برانگیزم که خدا و رسولش را دوست مىدارد و خدا و رسولش او را دوست مىدارد، گریزنده نیست (در این بیان گوشه مىزد به کسى که از درِ قلعه خیبر بىنتیجه برگشته بود و اصحاب خود را ترسو قلمداد مىکرد و اصحابش او را ترسو مىشمردند) و باز فرمود:
على (ع) سید مؤمنان است، و فرمود: این على (ع) همان کس است که بعد از من در راه حق شمشیر مىزند، و فرمود: حق با على است (1) هر جا مَیل کند، و فرمود: من در میان شما دو چیز به جا مىگذارم، که اگر بدانها بگروید هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا عز و جل و خاندانم، عترتم، ایا مردم بشنوید، من محققاً تبلیغ کردم، شما فرداى قیامت سر حوض بر من وارد مىشوید و از شما از آنچه در باره ثقلین کردید باز پرسم که ثقلین کتاب خدا جل ذکره و خاندان منند، از آنها جلو نیفتید تا هلاک شوید، به آنها چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند، و حجت نسبت به امامت على تمام شد هم به قول پیغمبر هم به قرآنى که مردم مىخوانند و پیاپى فضل خاندانش را در ضمن سخن به مردم مىفهمانید و با قرآن هم بیان مىداشت.
وقتی حرف هایی که حضرت محمد به خدا میزده رو می خونم، حیرون میمونم که خدایا بهترین بنده ات داره اینطور از عشق وصال تو اینجور زجه می زنه و اونوقت من چرا اینقدر تو حجابم که صدایی نمی شنوم؟ آخه من کجام که نمی تونم معدن عطیم و قدسی تو رو آرزو کنم. آخه من در گذشته ی نیت و عمل ام چه کردم، و گرفتار چی بودم، که مجازاتم شده بی خیالی ... ؟ ...
یه جورایی حس می کنم از درگاهت رونده شدم، نجاتم بده. یه جورایی حس می کنم دارم بی راهه میرم هدایتم کن. یه جورایی حس می کنم، هر چی غیر رو شراب دلخواه من نیست، منو عاشق کن.
چهل حدیث شهید اول س 25 حدیث 8 - دید الحمرة.
حدیث 9- از امام باقر علیه السّلام روایت شده که فرمود: رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله مردم را به هفت چیز امر و از هفت چیز نهى فرمود:
آنان را امر فرمود به: 1- عیادت از مریض، 2- تشییع جنازه، 3- تصدیق قسم دیگرى و عمل به مقتضاى آن، 4- دعا براى کسى که عطسه مىکند [مثلا بگوید: یرحمک اللَّه]، 5- یارى رساندن ستمدیده، 6- افشا و آشکار نمودن سلام، 7- و پذیرفتن دعوت [مؤمن].
و آنان را نهى کرد از: 1- استفاده از انگشترى طلا، 2- نوشیدن از ظرف طلا و نقره، 3- و سوار شدن بر زینهاى حریرى قرمز رنگ «1»، 4- پوشیدن لباس دیبا، 5- حریر، 6- ابریشمى، 7- و ارغوانى.
توضیح: بعضى از اوامر و نواهى در این حدیث،- بر خلاف نظر قائلین به وجوب تمام اوامر و نواهى در آن- با ادلّه دیگرى که استفاده مىشود، براى وجوب نیست.
احتجاج-ترجمه جعفرى ج1 336 خطبه ابو ذر غفارى - رضى الله عنه - ..... ص : 328
سلیم گوید: عرض کردم: لطفا مرا از بهترین مناقب خود از جانب رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نیز باخبر بفرمائید، فرمود: نصب ولایت من در روز غدیر خمّ به امر خداوند عزّ و جلّ، و حدیث منزلت که: «تو در نزد من همچون هارون در نزد موسى مىباشى جز آنکه پس از من پیامبرى نباشد»، و اینکه در تمام عمر با پیامبر مسافرت کردم و جز من کسى خادم آن حضرت نبود، و روزى که فقط یک روانداز داشتیم، و من بودم و پیامبر و عایشه، و آن حضرت میان ما مىخوابید و چون هنگام نماز شب برمىخواست میانمان را با همان پتو حائل مىگشت، پس شبى تبى سخت مرا تا صبح بیدار داشته و آن حضرت تا صبح بخاطر من بیدار ماند، و تمام شب را در مصلّاى خود تا حدّ امکان نماز خواند و به من سرزد و به من نگریسته، و این کار را تا خود صبح ادامه داد، و چون با أصحاب نماز صبح را اقامه نمود عرض کرد: «بار خدایا علىّ را شفا عنایت کرده عافیت بخش، چرا که او از شدّت تب تا صبح مرا به خود مشغول داشته».
سپس پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله بگونهاى که همه بشنوند فرمود: اى علىّ تو را مژده باد! عرض کردم: خدا شما را مژده خیر دهد اى رسول خدا و فدایت گرداند. فرمود: من دیشب هیچ دعایى نکردم جز آنکه عطایم فرمود و هر چه براى خود خواستم همان را براى تو مسألت نمودم، و در آن از خدا درخواست نمودم که میان من و تو پیمان اخوّت بندد و آن را انجام داد، و نیز مسألت نمودم که تو را ولىّ و سرپرست همه مرد و زن مؤمنین قرار دهد و آن را نیز پذیرفت، و نیز درخواست نمودم که همه امّت را پس از من مطیع فرمان تو سازد، ولى پذیرفته نشد».
در این بین یکى از آن جمع به رفیق خود گفت: دیدى چه درخواستى براى او نمود؟
بخدا سوگند که درخواست یک صاع خرما بهتر از آن بود، یا از خدا مىخواست که فرشتهاى را نازل نماید تا او را بر دشمنش یارى کند، یا درخواست گنجى مىکرد که خود و اصحابش از آن بهرهمند گردند، زیرا همه بدان محتاجند و آن بهترین درخواست بود.
و هیچ دعاى خیرى براى علىّ نکرد جز آنکه براى او اجابت شد.
روضه کافى-ترجمه کمرهاى تحف العقول-ترجمه جعفرى 402 از سخنان امام رضا علیه السلام در شرح و بیان»اصطفاء« ..... ص : 400
از سخنان امام رضا علیه السّلام در شرح و بیان »اصطفاء«
(2) چون حضرت رضا علیه السّلام به مجلس مأمون- که گروهى از علماى عراقى و خراسانى در آن گرد آمده بودند- حاضر شد مأمون پرسید: مرا از معنى این آیه آگاه سازید:
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا: »سپس قرآن را به کسانى از بندگانمان که برگزیدیم میراث دادیم- فاطر: 32»؟ علماى حاضر در مجلس گفتند: مراد خداوند ]از بندگان برگزیده[ تمامى امّت است مأمون گفت: اى أبو الحسن نظر شما چیست؟
فرمود: با آنان هم عقیده نیستم بلکه مىگویم: مراد خداوند تبارک و تعالى از بندگان برگزیده همان عترت طاهره پیامبر علیهم السّلام بوده است مأمون گفت: چطور نظر خداوند تنها عترت بوده نه امّت؟
حضرت علیه السّلام فرمود: اگر مراد خداوند تمام امّت بود همه آنان اهل بهشت بودند بنا بر فرمایش خداوند: فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ: »پس از ایشان برخى بر خود ستمکار بودند و برخى میانهرو و از ایشان برخى به خواست و فرمان خدا به نیکیها پیشىگیرندهاند این است فزونى و بخشش بزرگ- فاطر: 32» سپس خداوند ]در ادامه آیه[ تمام آنان را اهل بهشت قرار داده و فرموده: جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها:
»بهشتهائى پاینده که در آنها درآیند- فاطر: 33» در نتیجه وراثت از آن عترت طاهره است نه دیگران سپس امام رضا علیه السّلام فرمود: ایشان همان کسانند که خداوند در قرآن این گونه وصفشان فرموده که: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً: »همانا خداوند میخواهد از شما اهل بیت )خاندان پیامبر( پلیدى را ببرد و شما را پاک کند- احزاب: 33» و اینان همان کسانند که پیامبر در باره ایشان فرموده: »من دو چیز گرانبها و نفیس را در میان شما باقى مىگذارم: کتاب خدا و عترتم؛ یعنى اهل بیتم که آن دو تا در کنار حوض بر من وارد نشوند هرگز از یک دیگر جدا نخواهند شد بنگرید پس از من چگونه رفتارى با آن دو خواهید داشت؟! اى مردم به ایشان چیزى نیاموزید زیرا از شما عالمتر و داناترند«. (1) علما گفتند: اى أبو الحسن به ما بگو: آیا »عترت« همان »آل« است؛ یا شامل افراد دیگرى نیز مىشود؟ حضرت فرمود: »آل« همان ایشانند علما گفتند: پس این فرمایش نقلشده پیامبر است که فرموده: »امّت من آل من هستند« و حدیث مستفیض «1» غیر قابل انکار دیگرى است که صحابه آن را نقل کردهاند که: »آل محمّد امّت اویند«. ادامه مطلب...
جلوههاى اعجاز معصومین علیهم السلام 734 اثرات مثبت عمل به شریعت پیامبر)ص( ..... ص : 734
وقتى که هزار هزار بار اینها را تمرین کردى به نبوّت پیامبر اکرم یقین پیدا مىکنى به طورى که از عصاى موسى و شقّ القمر آن یقین را نمىیابى. و این همان ایمان علمى است که دین به واسطه آن به طور ملموس درک مىشود. و این تنها در طریقه »تصوف« است.
اثرات مثبت عمل به شریعت پیامبر )ص(
(1) در پاسخ این اشخاص گفته مىشود: هر کس اعتقاد پیدا کند که راهى و شریعتى و دینى حق است و در آن راه از دنیا ببرّد و به آخرت رغبت نماید و ریاضت نفس بکشد و عبادات این دین را آن گونه که اعتقاد دارد انجام دهد ]در نفس خود امتیازى نسبت به کسانى که در آن دین این گونه زحمت نمىکشند مىیابد[. چه آن حق باشد یا باطل. راهبان مسیحى و احبار یهودى در مذهب باطلشان کوشش مىکنند و آن را حقّ مىپندارند. و در نفس خود نسبت به عوام مردم و پیروانشان امتیازى مىیابند و ادعا مىکنند که قلب خود را تصفیه کرده و در دنیا زهد ورزیدهاند. همین طور بت پرستان زمانى که در عبادتشان کوشش مىکنند جانهاى خود را از بتان ترسان مىیابند و حیا مىکنند که در حضور بتان آنچه معصیت مىپندارند انجام دهند.از این رو از صابئین که معتقد به عبادت ستارگان هستند و مىگویند آنان امور عالم را تدبیر مىکنند بتهایى را به صورت آن ستارگان مىتراشند و در روز هنگامى که ستارگان در آسمان پدیدار نیستند آنها را مىپرستند! و در مقابل آنها از کارهاى بد خجالت مىکشند؛ زیرا خیال مىکنند بر عقیده حقّى هستند. و همین طور هستند کسانى که عامل به شریعت پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- مىباشند و بدون نظر به معجزات به آن اعتقاد دارند.
ما به تو شرح صدر عطا نکردیم؟ پیامبر با ایمانی که در دل داشته اند و یقینی که صاحب بودند، به مباحثه ی با کافران و به نبرد با شبهه ها و توطئه های آنان میرفتند. ایشان چقدر تحمل کردند و چقدر صبور بودند تا اسلام به آنجا رسید. شکیبایی ایشان، صبر و تحمل مصائب و پشتکار و یقین به راه و هدف بوده اند. و امروزه به خود که می نگرم، با اندک ایمانمان و بحث های خیلی سبک تر،(نسبت به بزرگان) تازه ایمانمان تحت تاثیر آثاری از بی ایمانی نیز قرار میگیرد و شاید در بحث با مشرکین کنونی بدحال و مریض احوالی نصیبمان شود. نمی خوام خودم رو با معصوم مقایسه کنم چون غیر قابل مقایسه هستند، اما از خدای بزرگ که می توانم بخواهم آن را.
حکمت 25: نهج البلاغه
ای فرزند آدم! زمانی که خدا (سبحانه تعالی) را میبینی که انواع نعمت ها را به تو میرساند و تو در حالی هستی که معصیت کاری، بترس.
حکمت 30: نهج البلاغه
هشدار! هشدار! به خدا سوگند، چنان پرده پوشی کرده (ستار العیوب) که می پنداری تو را بخشیده است!
حکمت 31 رو هم خدتون بخونید که همه چیز دز این حکمت هست.
قال الامام عسکری(ع): علماء السوء اضر علی ضعفاء شیعتنا من جیش یزید علی الحسین بن علی(ع) و اصحابه فانهم یسلبونهم الارواح والاموال، و هولاء علماء السوء... یدخلون الشک والشبهه علی ضعفاء و شیعتنا فیضلونهم.
امام حسن عسکری(ع) فرمود: «ضرر و زیان علمای بد برای شیعیان ناتوان و آسیب پذیر ما، بیشتر است از زیان سپاه یزید برای حسین بن علی(ع) و یاران او، زیرا آنان جان و مال ایشان را گرفتند و این علمای بدکردار... در دل شیعیان ناتوان ما شک و شبهه می اندازند و گمراهشان می کنند»(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- احتجاج طبرسی™، ج 2، ص 512
به نقل از روزنامه کیهان (لطفا درست برداشت کنید و نتیجه بگیرید)
دعای امروزم: خدایا شکرت !!! هزار مرتبه !!! که من رو با کتاب احتجاج طبرسی آشنا کردی. شر شیطان را از من دور بدار و وسوسه هایی که باعث کدر شدن نیت هایمان می شود، که از قربت الی الله خارج شویم، مصونمان بدار.
پنج نفر از مسیحیان تصمیم گرفتند که به حضور پیامبراکرم (ص) برسند و با آن حضرت به بحث و مناظره بپردازند.
آنها وارد مدینه شده و به حضور حضرت محمد(ص) رسیدند و مقصود خود را بیان کردند.
پیامبراکرم(ص) با کمال خوشرویی با آنان برخورد نموده و برای مباحثه اظهار آمادگی کردند.
مسیحیان گفتند:
«ما معتقدیم که حضرت عیسی(ع)- پسر خدا است، و خدا با او متحد شده است؛به حضور شما آمده ایم در این باره، مذاکره کنیم، اگر از ما پیروی کنی و با عقیده ما موافق باشی، ما در این عقیده از تو پیشی گرفته ایم و در صورت مخالفت، طبعاً با شما مخالف خواهیم بود.»
پیامبر اسلام(ص) فرمود: شما می گوئید خداوند قدیم، با پسرش حضرت مسیح متحد شده است، منظورتان از این سخن چیست؟ آیا منظورتان این است که خدا از قدیم بودن، تنزل کرده و یک موجود حادث (نوپدید) شده و با موجود حادثی (عیسی) متحد گشته یا به عکس، عیسی که موجود حادث و محدوداست ترقی کرده و با پروردگار قدیم، یکی شده، و یا منظور شما از اتحاد، از جهت احترام و شرافت حضرت عیسی(ع) است؟!
اگر نظر اول را بگویید یعنی وجود قدیم مبدل به وجود حادث شده، این محال است، زیرا از نظر عقلی محال است یک شی ازلی و نامحدود، حادث و محدود گردد.
به نقل از تفسیر المیزان علامه طباطبائی و مطلبی که از سایت روزنامه کیهان یاد گرفتمادامه مطلب...
حدیث از پیامبر اعظم (ص) :
هر کس امر به معروف و نهی از منکر کند جانشین خدا بر روی زمین است.
ای اباذر به راستی دنیا دل ها و بدن ها را مشغول (می کند) و خدا (روز قیامت) از نعمت های حلال سوال می پرسد، چه رسد به حرام ها.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]