سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو کار با هم چه ناهمگون است و ناسازوار ، کارى که لذتش رود و گناهش ماند ، و کارى که رنجش برود و پاداشش ماند . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 85 دی 14 , ساعت 3:4 عصر

امشب سر شام? واسه حاج آقا مداحی، تعریف می کردم، که شاید با نگاه کردن به رفتار ها و تفکر در نتیجه اعمال مادرم بود که من یقین به برپایی روز قیامت دارم و یا حداقل یکی از دلایل محکم من بوده. (اگه نخواهیم بگیم همه دلایل)

 آخه اون انقدر زحمت کشیده و انقدر صاحب کرامات انسانیه که به هیچ وجه دنیا نمی تونه قدر زحمات اون رو بدونه. من از اون قدر شناسی یاد گرفتم. که قدر هر چیزی رو بدونم. منظورم رو شاید اشتباه انتقال بدم، اجازه بده مثال بزنم:

منم نمی تونم نه اون کرامات رو بیان کنم و نه بشمرم و نه فاش کنم. فقط می دونم از اون بوده. و بهترین نعمت خداست، این مادر

آنکس که پرده از راز روز قیامت برداشت، مادر بود.

واسه من خیلی عجیبه که چرا بعضی از مردم به روز قیامت ایمان ندارند. درسته که توی دنیا هم بعضی مواقع تنبیه میشیم. اما اون ؛تو گوشی؛ واسه اینه که از خواب بپریم و باید بدونیم که ممکنه آخرین ضربه واسه بیداریمون باشه. اگه می فهمیم بهتره که خودمون رو نزنیم به خواب. چون به قول یه فقیهی:

آدمی که خواب هستش رومیشه راحت از خواب بیدار کرد. اما کسی که خودش رو زده به خواب بیدار کردنش خیلی دشواره.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ