بپرهیزید از صولت جوانمرد چون گرسنه شود و از ناکس چون سیر گردد . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 85 دی 14 , ساعت 3:4 عصر

مادر کسی که از میزان عشق او فهمیدم که چقدر خدا عاشق بنده هاشه.کسی که از روی محبت بی پایانش پی به خدای مهربون تری بردم که معنای رحمان رو فهمیدم. مادر کسی که از روی صبر و تحمل و بردباری بی پایانش فهمیدم که خدا چقدر صبور تر و بردبار تره نسبت به ما بنده هاش که هر چقدر گناه می کنیم بازم می بخشه بازم صبر مب کنه بازم بالای بستر بیمار ما میشینه تا صبح و قرص و دوا میده تا ما حالمون خوب شه. به مادر فکر می کنم. به خوبی هاش فکر می کنم. به شب بیداری هاش تا صبح بخاطر نگرانی در باره یه اتفاقی که برای من افتاده فکر می کنم. به دعاهاش و به نذر و نیازاش فکر می کنم. به اینکه هر موقع مشکلی پیش میاد میره دست به دامن خدا میشه و حرفاش رو برای اون میزنه. از اون درخواست کمک می کنه و واقعا معجزه هایی من دیدم که فقط من دیدم و من.

خدایا اما به من بگو تو آفریدگاری. تو عالمی. تو دانایی. تو بخشنده و مهربانی. تو که هر چه داریم و نداریم از توست. پس به هر اندازه اراده کنی به ما می دهی. خداوندی که همه چیز رو داد به هر اندازه که داد. شکر.

گر صلاحت باشد می دهی و گر ما ناتوان پاسداری از امانت تو باشیم باز ستان تا قدرش را بدانیم. خدایا اگه خوابیم بیدارمون کن.اگه گمراهیم ما رو راهنمایی کن. اگه ما بندتیم و تو هادی. ما رو هدایت کن. اگه ما جاهلیم و تو تنها دانا به ما بفهمان.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ