سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستترا چندان دوست مدار مبادا که روزى دشمنت شود و دشمنت را چندان کینه مورز که بود روزى دوستت گردد . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 87 مرداد 31 , ساعت 4:48 عصر

1.     حقیقت ازدواج این است که برای تکامل باشد.

2.     همه ی ما انسان ها از خیر و صلاح خویش آگاهی داریم.

3.     انسانی خیر و صلاح خویش را بر میگزیند که تکامل را انتخاب کند.

سوال این است که چرا جوان که انسان است (2) خیر و صلاح خویش را که ازدواج است (2) انکار می کند و یا به تاخیر می اندازد.

به نظر من ازدواج همیشه راه تکامل نیست و به فرد وابسته است. هر امری مثل ازدواج باید برای فرد مسلمان مایه ی تکامل حقیقی که همان ابدی بودن است را به همراه داشته باشد. پس کسی که در ظاهر مسلمان است و یا اصلا مسلمان نیست صلاحش مجرد ماندن است زیرا مهلت دارد تا بیاندیشد و خود را آماده کند.

شر مسلمانی، آماده شدن برای ازدواج است که از مهم ترین مسائل است. و اما چطور آماده شدنی؟ آمادگی برای عضو تیم دو نفره شدن؟ یا آمادگی قلبی برای کسب مدارجی که رضایت خدا در آن است یا ما؟

مهم ترین مرحله نیت است. ما نیت می کنیم که ازدواج کنیم تا در مسیری که می خواهیم طی کنیم ثابت قدم شویم. مثلا کسی که دنبال دنیا خواهی است با کسی ازدواج می کند که خواسته های دنیایی اش را تضمین کند. شخص دیگری که دنبال آخرت است سعی می کند قناعت کند و کسی را پیدا کند که قانع به حداقل نیاز است تا دوتایی در کنار هم قناعت را تا آخر عمر ادامه دهند و زمان و زحمت ها را برای راه خدا صرف کنند.

قناعت در جهت رضایت خداست و باید همه ی باید ها و نباید های یک زن و شوهر مسلمان در جهت رضایت خدا باشد. اگر نباشد بیراهه است و بیراهه را انسان راه خیر نمی داند (2) و انتخاب نمی کند.(3)

این عالم و جهان بنا شد تا ما موحد شویم. تا ابدیت خود را بسازیم. تا خود را برای ابدیت بسازیم. پس این هدف است و همه ی قضاوت ها نیز در راستای هدف باید صورت گیرد و این نابجاست که در محاسبات اهداف دیگر در نظر گرفته شود. اگر کسی ازدواج کرد برای مادیات و موفقیت های دنیایی دیگر راه دنیا را می پیماید. اما اگر کسی خود را برای خودسازی آماده کرد و خود را تربیت کرد و آماده شد برای تربیت کردن دیگری. می تواند زندگی سالمی را داشته باشد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ