ایشان فرمودند: بروید به کتاب اصول فلسفه ی استاد مطهری در جایی که برهان تمانع را بیان می کنند ، مراجعه کنید و ببینید (ببینید یعنی حتما ببینید) که وقتی چند تا پیامبر با هم در زیر چتر یک حکمت در زمین باشند، با هم هیچ اختلافی ندارند نه اینکه چند تا خدا. آیت الله جوادی آملی در تفسیر سوره اسراء آیه ی (لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا) این نکته را فرمودند . لینک و متن برای مراجعه به کتاب : http://www.hawzah.net/Per/K/Ossol/osl510.htm#f6
این برهان را معمولا با یک صورت سطحى و عامیانه تقریر مىکنند: خلاصه آن تقریر اینکه اگر مبدا و واجب الوجود متعدد باشد میانخود آنها یعنى میان خواستهاى آنها تمانع و تزاحم برقرار مىشود باینمعنى که اراده هر یک مزاحم اراده دیگرى مىگردد در این صورت یا ارادهو قدرت یکى بر اراده و قدرت دیگرى غلبه دارد و یا اراده و قدرت هیچکدامبر اراده و قدرت دیگرى غلبه ندارد محال است که اراده و قدرت یکى ازآنها مغلوب واقع شود زیرا مغلوبیت با کمال و وجوب وجود منافى استو اگر هیچکدام غلبه نکنند جهان تباه مىشود زیرا اراده هیچکدام مؤثر نیستو وقتى که اراده هیچکدام مؤثر نباشد رابطه جهان با واجب الوجود که قطعىو ضرورى است قطع مىشود یعنى هیچ حادثهاى وقوع پیدا نمىکند بلکه هیچموجودى وجود پیدا نمىکند و باقى نمىماند و اینست معنى فساد و تباهى عالم .
ولى این تقریر صحیح نیست زیرا چه موجبى در کار است که ارادههاو خواستهاى واجب الوجودها را مخالف و مزاحم یکدیگر فرض کنیم بلکهالزاما باید ارادهها و خواستها آنها را هماهنگ فرض کنیم زیرا فرضاینست که هر دو واجب الوجودند و هر دو علیم و حکیمند و هر دو بر وفقمصلحت و حکمت عمل مىکنند و چون حکمت و مصلحتیکى بیش نیست پساراده واجب الوجودها هر چند عددشان از ریگ بیابان و دانههاى بارانبیشتر باشد با یکدیگر موافق و هماهنگ است .
تزاحم ارادهها یا ناشى از منفعتخواهى و خود پرستى است که هرفردى فقط منافع شخص خود را در نظر مىگیرد و یا ناشى از جهل و نادانىو عدم تشخیص است هیچکدام از اینها در باره واجب الوجود قابل تصور نیست برهان تمانع مبتنى بر تضاد و تخالف خواستهاى و ارادهها نیست بلکهمبتنى بر امتناع وجود هر حادثه ممکن است از ناحیه تعدد ارادهها یعنىاگر واجب الوجود متعدد باشد با فرض هماهنگى و توافق ارادهها نیز تمانعوجود دارد این برهان مبتنى بر سه مسئله است: الف- واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات استاین مقدمه را بعدا توضیح خواهیم داد در اینجا همین قدر توضیح مىدهیم که درذات واجب هیچگونه حیثیت امکانى و بالقوه نمىتواند وجود داشته باشد اگرعالم است عالم بالوجوب است نه بالامکان و اگر قادر است قادر بالوجوب استنه بالامکان و همچنین... و لهذا او که فیاض و خلاق است فیاض و خلاق بالوجوباست نه بالامکان یعنى محال است که موجودى امکان وجود داشته باشد و ازطرف واجب الوجود افاضه وجود به او نشود .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]