وفتی فهمیدم که هر چه نزد دیگران هست، بیشترش نزد منه اونوقت بود که قدر خودم رو دونستم. البته د رمیزان علم صفر بودم و در میزان دانستن و فهمیدن و آی.کیو معمولی، اما چیز دیگری بود آنچه در خود یافتم. نه قدری بندگی و عبادت در خودم یافتم و نه قدری تسلیم و اسلام. حافط و ارسطو و این سینا و انیشتن و علامه طباطبائی و استاد دانشگاه و فوتبالیست و بسکتبالیست و شاعر و عارف و ادیب و هنرمند و بازیگر را در خودم یافتم. اسلام و تسلیم شدن در برابر حق و خیلی چیز های دیگر. اما نه عبادت و تقوی و پشتکار آنها را داشتم و نه علم آنها را.
گناهان و غفلت را در محاسبه ای ساده چنان در خودم یافتم که سخت جون ترین دشمنم در برابرم یافتم. مقدار خواب و غفلت و تنبلی بود که همه ی زندگی مرا تشکیل میداد. بچز خواسته های نفسانی که به تدریج در پی کسب آن بودم و داشتم خودم را مجاب به پذیرش و عملی کردن آن می کردم، سهم زیادی در تعیین اهداف مرا داشت.
گشتم و گشتم و تا کسی را یابم که مثل با شبیه یا هم دل و همدرد من باشد. با هر کس که حرف میزدم انگار که جزئی از من بود و نمی توانست جیزی به من اضافه کند مگر تجربه ای خاص یا اصطلاحی خاص. تشنگی فهمیدن در من موج میزد و هیچ چیز نبود که مرا آرام کند. گناه، بی خیالی و بی تفاوتی نسبت به همه چیز. دیگر داشتم به انتهای دنبا و آخرین گام های متوقع از شیطان درونم را بر می داشتم.
هر چه هر که داشت در من بود حتی همت اش و تصمیم اش، اما من داشتم سال ها امتحان می شدم و حالی ام نبوده !!! امتحانات را دیدم که چه ساده اند و پی به راز آنها بردم. شروع کردم و پیش رفتم و هر جا که جلو نمی رفتم، اندوهی قلبم را می گرفت و بعد ها فهمیدم که وقتی این حال را پیدا می کردم و با خدا راز و نیاز می کردم داشتم دو تا اصطلاح اخلاقی رو انجام می دادم یکی محاسبه و دیگری توکل و توبه.
به راحتی به جواب می رسیدم و مشکلم قبل از امتحان شدن به صورت عملی حل میشد. می فهمیدم که خب پس من توان حل آن را داشتم و قرار نیست که همه ی امتحانات من عملی برگزار شود. پس ارادهی نزدیگی به خدا ،
یه روز به خودمون اومدیم و دیدیم که با اونهایی که امام ندارند یکی هستیم. با اونهایی که خمینی ندارند و انقلاب
هیج رازی نیست مگر اینکه رزقش رو خدا بده تا برات حل بشه و پرده از اون راز برداشته بشه
هیچ جمله ای نیست که بر تو کشف بشه الا به خواست او
حتی یه آیه ی قرآن و هر توفیق دیگه ای
حتی یه نفسی که می کشی که در حین اون نفس کشیدن ذکر خدا رو داری میگی یا
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]