[ و انس پسر مالک را نزد طلحه و زبیر به بصره فرستاد تا آنان را حدیثى به یاد آرد که از رسول خدا ( ص ) شنیده بود . انس از رساندن پیام سر برتافت و چون بازگشت گفت : « فراموش کردم . » امام فرمود : ] اگر دروغ میگویى خدایت به سپیدى درخشان گرفتار گرداند که عمامه آن نپوشاند [ یعنى بیمارى برص . از آن پس انس را در چهره برص پدید گردید و کس جز با نقاب او را ندید . ] [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 آذر 26 , ساعت 9:53 صبح

کتاب محمد (ص) پیام آور خداوند مشتمل بر فصل های از تاریخ اسلام می باشد که به بررسی بسیاری از مطالب پرداخته که مطالعه ی آن برای هم مسلمان لازم است و من هم به همین دلیل به آن مراجعه کردم و در حال مطالعه ی آن هستم و در همین حین می خواهم دست به دست نویسنده داده و برای تراوش ذهنی بیشتر خودم و نویسنده ی کتاب و شما خواننده ی عزیز، بعضی مطالب را بیشتر توضیح بدهیم. بعد از مطالعه ی اولین نوشته به ذهنم رسید که راجع به هدف فعلی و فاعلی بیشتر بگویم. و شروع به تایپ کردم که:
کاش یه مثال هم میزدید. مثلا خداوند از آفرینش انسان ها سودی نمی برد. شعری در ادبیاتمان داریم به این مضمون که: او خلق نمی کند تا سودی کند ، بلکه هدف او این است « تا بر بندگان جودی کند (لینک این جمله). علامه جوادی آملی در تفسیر سوره ی ابراهیم (خرید آنلاین سی.دی تفسیر)در ذیل مضمون آیه ای که خداوند عزیز است و اگر بخواهد (ان یشا یذهبکم و یات بخلق جدید) (لینک آیه) نکته ای را گفتند که بسیار دقیق و ظریف است.
ایشان فرمودند فاعل با انجام عمل ارادی، سه مطلب را در سرانجام دارد. اول اینکه در مقصد ایستاده و دوست ندارد ثابت باشد زیرا سقوط می کند. مطلب دوم اینکه مسیری را در پیش دارد صعب و با وجود امیال و شهوات  مستصعب که کار را مشکل تر می کند. سوم اینکه با انجام عمل از این دو عبور کرده و به سومی میرسد (مقصود یا مقصد) که غایت اوست و در این مسیر او به تکاملی هر چند نسبی می رسد که از مقصود کسب فیض می کند. اما نکته اینجاست که خدا نیافرید تا سودی کند خدا نیافرید تا جودی کند !!!  اما مطلب بسیار دقیق است و می بینیم که بسیاری از صفحات وب این مطلب را نوشته اند که بعد از اندکی تامل، در میابیم که تعبیر باز هم نادرست است. بعد از جستجوی ساده در گوگل متوجه شدم که بسیاری به این مطلب پرداخته اند که شاید آنها هم منظور ما را داشته اند. اما بی پیر مرو تو در خرابات زیرا که استاد ما این مطلب را موشکفانه کاوش کرده و این ظرافت را گوشزد کرده است.
خلاصه اینکه خداوند عزیز است. در زبان عربی به زمینی که بسیار محکم است واژه ای از ریشه ی عزز می نامند. عزیز صفتی از خداوند است که در فارسی با کلمات شکست ناپذیز و نفوذ ناپذیر بیان شده که منظور این است که هیچ نقصی بر ذات اقدس اله وارد نیست .از همه ی مخلوقات، که مخلوقات خود هر چه دارند از خداست.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ