توی یه وبلاگی خوندم که : چه قیافه هایی می خواستن برن شلمچه!! ؟ مگه به این چیز هاست. راستی من نمی فهمم چرا ماها از خدا سبقت می گیریم. وقتی خدا توبه رو قرار داده، یعنی یه سری بنده های او هستند که احتمالا از ریخت و قیافه درست کردن هم گذشته باشه، گناه انجام دادند و خدا می خواد اونها رو ببخشه و خود امامان به ما گفتند که توبه که کردید دیگه توبه کنید و راه قبل رو نرید . در این فرض ما ، طرف توبه ی واقعی می کنه و برمی گرده. و بخشیده میشه و اگر راه رو درست بره واقعا به تمام معنا بخشیده میشه. نه؟ اونوقت، ما یه زندگی نامه داریم (فرضا نوشته شده) اول رو نگاه می کنیم در حال گناه وسط رو نگاه می کنیم یه جرقه است که ممکنه برای این جمع برای همشون و یا یه عده ایشون زده بشه و وقتی به عاقبت اونها می نگری و می اندیشی می بینی بخشیده شدن و یه آدم دیگه شدند و در مقام رضایت از جانب خدا قرار گرفتند.
دوست عزیز ! شما که نویسنده هستی و اهل تفکر و اندیشه و فرهیختگی چیزی بنویس که اگر کسی خواند یک هزارم در صد در جهت مثبت از لحاظ الهی حرکت کنه. با این قلم شیرین و خواندنی می شه علامه جعفری شد. خواستن توانستن است اگه به یکی از فضل هاش بخواد برسه اینجاس. و مصداق داره
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]