یه نگاه به اسلام می اندازم. به الگوهامون به امامان و زندگیشون و منش اشون. بعد یه نگاهی می اندازم به خدایی که من رو آفرید و هدف از خلقت که واسه انسان تکامل رو خواسته که بهش الان زندگی داده دنیا داده. عمر داده. الان زنده اس و داره می خونه.
می دونم چی از من می خواد. الان دیگه لازمه دوباره یه نگاه به ائمه بندازم. ایندفعه دیگه لازم نیس چیزی بهم بگی یا تفسیر و توضیح بدی. خودم می فهمم که اونها چطور زندگی کردند و حتی وظیفه ی خودم رو هم بهتر میفهمم.
می رم سراغ آدم هایی که دارند رو کره زمین گناه می کنن. گناه نه. بزرگ ترین گناه که غفلت از هدف آفرینش اشونه. یه عده اون گوشه ی دنیا کافرند به خدا. سردرگم اینکه خدا هست یا نه. یه عده به هر دین و آئینی کافرند و حاضر نیستند حتی یه لحظه به یکی از فریضه ها عمل کنند و خودشون رو در قید و بند قرار بدهند و فقط دوست دارند که خواسته و امیال دنیایی شون رو پاسخ گو باشند.
میام توی ایران. باز هم آدم های مختلف می بینم. بعضی هامون که از خانواده ی غیر مذهبی و غیر دینی هستیم. بعضی دیگه هم که مثلا توی شهر مذهبی به دنیا اومدیم و یه سری کار ها فرهنگ عمومی ماست. همون آَش و همون کاس اس. هیچ کس حاضر نیس به معنای واقعی عوض بشه. جهاد کنه. قیام واقعی کنه. تلاش اش رو واسه درس. واسه خدمت چند برابر کنه. آخه آدم مومن باید مثل رهبر قیام کنه و توی هر زمینه ای هر کاری از دستش بر می آد انجام بده وگر نه هیچ.
شیطون از همه ی ما داره بت میسازه یه مجسمه ی ثابت که دیگه کار واسه تغییر و عوض کردنش گذشته. انگار اصلا خیال نداریم عوض بشیمو تلاش کنیم. فقط یه سری چیز ها لق لقه ی زبون امون شده. گریه کردن و دعا خوندن و یه سری مراسم ها که انجامشون ندیم خیلی بهتره. چون با عمل ها و نتیجه ی عمل هامون جور در نمی آد. بخونیم. نماز باید بخونیم. نماز جمعه و راهپیمایی ها باید شرکت کنیم. دعا و مناجات نه تنها لازمه بلکه واجبه. هر جور اتحاد و عمل دسته جمعی که سفارش شده هم لازمه. اما بابا جون یه کم همت در اعمال روزمزه. در اخلاق. در وظیفه شناسی. بابا مگه ما نباید یه اتفاقی از درون برامون بیافته. مگه نباید عوض بشیمو مگه نباید از این همه گریه و فریضه نتیجه ای بگیریم تا کی صحبت از پول و مادیات و جمع کردن سکه رو سکه.
شب قدریه بعضی چیز ها برام دارن بی معنی میشن. کل سال خدا می دونه که سخنرانی گوش دادم. کل سال مناجات کردم. کل سال سعی کردم از هر روزش استفاده کنمو کل سال تفسیر گوش دادم و سعی کردم قرآن رو توی زندگیم احیا کنم. هم عملا و هم مدعی بشم که می تونم. هم بخوام از خدا. زاری کنم. زجه بزنم. حس می کنم امشب. در یک شب چه چیزی می تونه من رو تغییر بده.؟ من توقع یه زلزله ی بزرگ دارم. فک کن امشب هم مثل همه شب های دیگه یه انگشت ندامتی گزیدیم که نمی دونیم و هیچ به هیچ تغییری نکردیمو فقط داریم بار گناهانمون رو با از دست دادن موقعیت های خوبی مثل چنین شبی سنگین تر می کنیمو به ازای هر شبی که انقدر استغفار کردیم باید جواب بدیم. اگر نمی خواهیم مسلمون بشیم چرا اینقدر فیلم بازی می کنیم؟ بیاییم بریم دنبال کارمون !!! اگه می خواهیم آدم بشیم به خدا این رسمش نیست.
همه چیز درسته و همه چیز سر جاشه. من نمی خوام بگم نکن. می خوام بگم این همه راه رو اومدی کامل اش کن. همت کن. اراده کن. تصمیم بگیر. تو اومدی که بپری. پرنده باشی. بشو. اگه نپری به هدف خلقت نرسیدی.
رسمش اینه که این همه زاری به درگاه خدا (اگه واقعا زاری به درگاه خداست) خودش رو توی چند تا چیز نشون بده
اول خدمت به خلق = همه ی ما از صبح تا شب واقعا به فکر کم کردن مشکلات خودمون هستیم یا مملکتمون؟ یا همسایمون. یا کم کردن فقر از جامعه ی اسلامی. فقر مالی فقر علمی
دوم انفاق. اون حلقه ی مفقوده ی همه ی جوامع توی کل دنیا. اگه پولی دنیا داره به اسم انفاق خرج می کنه واسه حفظ آبروشه. به ما گفتند تنها اون انفاقی ازتون پذیرفته میشه که بهترین و عزیز ترین چیزتون بگذرین و بخشش کنین نه هر صبح 200 تومن و 2000 تومن. خیلی بیشتر از اینها. اگه راست میگین از هر چی بهتون دادند، انفاق کنید. اگه راست میگید که نعمت های خدا رو نمیشه شمرد. بشمر و تا آخر عمرت از اونها انفاق کن. اگه به دنیا اومدی مادر مهربون داشتی، همین الان برو تکفل یه یتیم رو بگیر اگر مال داشتی از بهترین مال هات بگذر و انفاق و صدقه و زکات و خمس ات رو بده. اگه عمر بهت داده جون یه نفر رو که از قرض توی زندون داره عمرش تلف میشه جلوگیری کن. اگه استاد خوب داشتی، استاد خوب دیگری باش. اگه جای خوب درس خوندی شرایطی رو برای خوب درس خوندن بقیه فراهم کن. اگه جوانی ات رو قدر دونستی و خوب استفاده کردی، به دیگری هم یاد بده که اینطور بشه. اگه چیزی بلدی یاد بده. اگه تجربه ای داری به دیگران هم بده.
سوم عبادت. که همه ی اینها که شمرم از تو عابد میسازه - قربت الی الله - الله اکبر -
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]