آفریده را فرمان بردن نشاید آنجا که نافرمانى آفریننده لازم آید . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 اردیبهشت 17 , ساعت 11:18 عصر

یا دائم اللطف   یا دائم الخیر   یا دائم الفضل   یا دائم الاحسان   یا دائم النور  
امروز داشتم فکر می کردم آدمی که خیلی چیز ها رو در نظر نمی گیره و نمی تونه در اون موارد حق رو از باطل تشخیص بده، خب چرا باید ماها ازش توقع داشته باشیم که رفتار و مخصوصا قضاوت درستی ازش ببینیم؟
انسانی که در بین ارکان زندگی شخصی اش، از قبیل دنیایی و آخرتی، می تونه خواسته هایی داشته باشه، و این خواسته هاس که اون رو بالا میبره و بهش ارزش میده. مثلا یکی با اینکه نمی تونه، اما می دونه کاری که داره انجام میده گناهه و آفریننده اش ازش راضی نیست و هم پشیمون میشه و هم توبه می کنه و هم وقتی به خودش میاد در تلاش برای جبران اون گناه بر میاد و فرضا دو بار دیکه هم که ازش سر زد و سختی و مشقت جبران رو به دوش کشید میفهمه که باید چنان اراده ای در برابر هواهای نفس از خودش نشون بده که هم پیش اراده ی خودش هم پیش مسلمونی و اعتقادات خودش شرمنده نشه و در نهایت به قول قرآن مجید: در آیة الکرسی: کسی که به طاغوت(از هر نوع و در هر سطحی اش) انزحار از خودش نشون بده و بیزار بشه، و ایمان به خدا بیاره، به ریسمانی چنگ زده که عروة الوسقی است. و منظور قرآن همون چیزیه که اگه به دید انصاف بنگریم هم در خودمون و هم در تمام آدم هایی که میبینی در راه حق به نخوی مانده اند و هر روز بیشتر از دیروز مانگار و مصمم تر می شوند و هر روز از حرف های بی ربط بیشتر دوری می کنند و بر نمازشان و بر اوفاتش با دقت می شوند و هر روز فوه فضاوتشان که به نظرم ریشه ی همه پیشرفت های اخروی است سالم تر میشود. و در یک کلام قرآنی تر میشود و نهایتا خدایی تر میشود.
چنین انسانی درباره ی خودش و اعمالش نیز منصف تر می شود و به کمک خدا که همه ی این اوصاف را که نداشت صاحب میشود راه رو به رشد و مثبت را پیش میگیرد.
و لا حول و لا فوة الا بالله العلی العظیم
و لم یتخذ له صاحبة و لا ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و کبره تکبیرا
الله اکبر
بعد از اینکه حمد رو در حالت سجده خوندی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ