سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ او را گفتند : چگونه بر هماوردان پیروز گشتى ؟ فرمود : ] کسى را ندیدم جز که مرا بر خود یارى مى‏داد . [ و اشارت بدین مى‏فرماید که بیم من در دل او مى‏افتاد . ] [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 85 بهمن 9 , ساعت 5:20 عصر

اشتباه تو نوع نگاه به دنیاست
وقتی تو فکر می کنی که م.2 اومده به دعا و نذر من ایمان آورده، داری اشتباه ریشه ای می کنی
این دین مال روحانی و آخوندا نیست[1]
این دین مال معصومین نیست. اونها خودشون عمل کننده بودند و هادی و الگو برای اینکه روز قیامت ما نگیم الگو نداشتیم.
این دین مال همه آدم هاست. آدم های متواضعه. آدم هایی که تکبر ندارن بگن : ما! بگن : من! بلکه بگن : فقط خدا.
همه از خدائیم به سوی او میرویم
وباید " منم . منم. " براشون شرک باشه.[2]
ابن سینا نقل می کنه[3] که در مراحل نهایی سلوک که از دست هر انسانی بر می آد.[4]
شناخت عارف بین خودش و خدا و لذتذعرفان بین عارف و خدا یه پله است، اون دوست داره با لذت شناختی که داره حض می کنه، تنهاش بذاری.
در صورتی که هنوز خدا رو بی واسط ندیده.
قدم بر خود می نهد و به همان جایی میرود که عمری لقلقه زبان ماست. یعنی: بالاتر از مقام فرشتگان معصوم که دائما در تسبیح هستند..
هر کجا که عالمی در طول تاریخ، عالم شد. دانشمند شد و
فهمید هیچ از اون علم بی منتها نمی دانه چه برسه به همه علوم.

لفط "همه علوم" برای اون چه معنایی میده؟ برای ما چه معنایی؟
مثل اینکه لفط همه علوم برای تو چه معنایی میده برای یه بچه پنج ساله چه معنایی؟
وقتی کبر رو دید، میره به درمانش، نمیگه نه! من اشتباه نکردم!
خط میکشه رو گذشته ی پوچش. سعی می کنه جبران کنه.
سریع می فهمه که اشتباه اومده[5]
اشتباه کرده
از خدا می خواد: میگه خدا جون کمکم کن تا بتونم خودم رو خراب کنم و از اول بسازم.
با غرور نمیگه : نه گذشته من عضوی از زندگی منه.
بله تجربه هات و عقل کامل تر تو کمک تو هست
فقط اگر از تجربه های بدش درس بگیری
نه اینکه تکرار کنی
اونوقت، فکر میکنه و اسم چیز هایی که یاد گرفته رو می ذاره : سواد[6]
چون نگاه می کنه میبینه یه عمر سیاهی کاغذ رو خونده و متکبر شده؟
آخه علم تو در برابر ناداسته هات چقدره؟
فکر تو، ذهن تو، در برابر دنیای بی انتها چقدره و چقدر می فهمه[7]؟ راه رشدش کتاب رمان خوندنه ؟ یا حتی کتاب علمی خودنه؟ یا فهم
ونهاست؟
چطور میشه از آفاق سر درآورد و اونها رو فهمید. تو درک و فهم و رشد فکریت به شناخت خودت به رشد میرسه. تو میفهمی ولی به شرطی که به چیز های پوج فکر نکنی.علم خوبه دانش خوبه پیشرفت خوبه
همون طوری که ایران تا بیست سال دیگه پیشرفته ترین کشور دنیا خواهد شد.
اگر پیشرفته بودن به این چیز هاس که به دست آوردنش با 20 سال سختی و مطالعه و تفکر و اختراع و کشف و ساخت و تلاش و کار حل میشه.
مثل ژاپن. تازه مهم درک دینه کار سخت درک اسلامه. کار سخت و از همه بزرگتر مبارزه با نفس و خواسته ها و شهواته. بقیه اش سهله.
چطور میشه دنیا رو ساخت؟ جوری که همه ابعاد انسانی با هم رشد کنه. نه فقط ظاهر تجملات جلو بریم اما بشیم انسانهایی که مثل همه
غرب(اروپای لجن و آمریکای ظالم[8]) همه جا بشه فساد و دختر هم سن و سال شما به فکر رقص و خوشگذرونیه[9]...
همه اسلام یعنی همین
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار
مشکل شما همینه. برای فهم قضیه اسرائیل و فلسطین.
دیدید که ما از بوسنی دفاع نکردیم که بعد از جنگشون و اون همه کمک واسه ما کف و سوت بکشن و بزنن.
کار ما خدایی بوده و هست و این حدیث پیامبر اسلام تو گوشمون زمزمه می کنه که :
مسلمان مطلومی، فریاد کمک سر بدهد و مسلمان دیگر بی تفاوت بنشیند[10]، مسلمان نیست.
این دین مال من نیست
م.2 به دین من نیومده. اینو بفهمین! الکی خودتون رو متاسف نشون ندین.
من برای جلب رضایاون کار نمی کنم.
من برای طرفدار جمع کردن حرف نمی زنم.
من واسه طضایت خدا زنده ام
و اگر بفهمم ازم راضی نیست خودم رو میشکنم و از اول میسازم.
هیچ مسلمونی راه روحانی و آخوند و روحانیون رو نمیره
اونها علمای دین هستند
مشکل شما توی نوع نگاه به دنیاست
سعی کن اگر کسی اشکالت رو بهت گفت[11] ازش بخوای که بیشتر برات توضیح بده[12]
مث من که تو این نوشته ها صد دفعه گفتم
اگه بفهمم اونطرف کره زمین نادانسته ای وجود داره
کوچ خواهم کرد
می خواد این علم دست م.1 یا م.2 باشه یا
می خواد دست یه کافر یا مشرک یا ملحد یا بودایی یا روحانی و آخوند باشه
مهم اینه که راه، راهی باشه
علم علمی باشه که من رو سیراب کنه.
راه سخت باشه
راهی که توش باید مبارزه کنی و بخونی و عمل کنی و ایمان بیاری (کار های سخت)
و اگر غفلت کنی و عمل نکنی و فقط حرف بزنی، میشی: همون هایی که تو میگی بهتر میشناختیشون[13]
اونها راه اشتباه رفتند. اسلام رو نفهمیدن. داشتن تو حوزه بار به بارون اضافه می کردن. اهل عمل نبودند. با اخلاص جلو نیومدند.
تو کلاه خودت رو بچسب


[1]  همه چیز صاحبش خداست همه چیز مال خداست اعتباریاته!

[2] تو قم همه اینطورین. بیا ببین. پیش قضاوت نکن. راجع به خودت هم تو زندگیت خدای نکرده همین کار رو می کنن و اونوقت میفهمی که سزای همین پیش قضاوت کردن هات بوده ها.

[3] این سینا هم آدم هزار بعدی بوده و کتاب که نوشته کاملا فلسفی فقط نیست، بلکه عرفانیه.

[4] فقط شیشه دلش رو از جرم گرفتگی ها باید اول پاک کنه

[5] فرض کن قانون کنکور رو تغییر بدهند و بگن می تونید هر وقت خواستید تایمر رو صفر کنید و سوالات دوباره ساخته بشه و پاسخ نامه سفید بشه. کسی که از این موقعیت استفاده نکنه، ؟ باید بهش چی گفت؟

[6] سواد و اسود هم خانواده هستند. اسود هم مثل حجر الاسود یعنی سنگ سیاه. سیاهی هم یعنی رنگ جوهر کتاب.

[7] می دونم که دوست داری این حرف رو نزنم.

[8] منظورم حکومت هاشونه. البته که مردم ورعیت های آدم ظالم هم مقصر هستند... که وساه راحتی و آسایش حاضرند، بقیه مردم دنیا سختی بکشن.

[9] که می دونم شماها هم اهلش نیستین( آب باشه شنا خوب بلدین!)

[10] کاری نکند و برایش مهم نباشد. مثل شما.

[11] حتی فرزندت

[12] شاید اون دلیلی داره. بعد با عقلت تطابق بده. با دین تطابق بده ببین خدا راضیه؟

[13] همون خلع لباس ها



لیست کل یادداشت های این وبلاگ