سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] بزرگتر توانگرى نومیدى است از آنچه در دست مردم است . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 85 دی 14 , ساعت 2:28 عصر

سوره حمد جلسه 37 تفاسیر ترتیبی از مجموعه سی.دی ها و لوح فشرده های موسسه فرهنگی اسراء

از استاد آیت الله جوادی آملی

خلاصه سوره: هم توحید

هم مسیری که هر انسان

هر انسان وجهه و قبله ای دارد

اما خدای سبحان چهره را به آن سو بر می گرداند

انسان انتخاب می کند

خدا میبرد

انسان به هر جهت حرکت کند و سعادتمند

یا شقی می شود و حسران

مولی خداست

گر چه هر کسی به ما میرسد

یا جمال و لطف و عنایت خدا

یا عذاب و غضب خدا

هر جا باشید خدا همه را در حشر اکبر جمع کند

هر انسانی که در حرکت است محرک خداست

اگر راه خوب را انتخاب کرد خدا او را به سمت بالا می برد

اگر به درجات رسید

خداوند رفیع الدرجات است

و برنده آن و متولی و مولی آن خداست و ضمام او را می گیرند و به سمت جهنم یا بهشت میبرند

انسان مختار است

در انتخاب مختار است

در عمل مختار است

اما خداوند نما زو روزه را به صورت جنات تجری در می آورد

و جهنم برای جخنمیان

هر سمتی را که انتخاب کند، ما ضمام ر میگیریم و کی بریم.

و لکل وجه ...

چه جهنم چه بهشتی

خداست که بالا می برد افرادی را که بهحسن اختیار راه نیکو را انتخاب کرده اند

و برای جهنمیان

انقدر ضمامش را پایین می بریم تا به جهنم می رسد

وسائل خیر و شر را در اختیار همه قرار می دهیم ( شیطان هم می گوید تو وسیله اش را نداری در حالی که دارد)

اصل کلی در صورت بقره خداوند می گوید من متولی هستم

و ضمام هم دست خداست

شما راه حوب را انتخاب کنید.

آیه 115 سوره نسا:

بعد از اینکه حق برای او روشن شد و شقاق ورزید (شقاق:مثل دره ای که در دوسمت مختلف و در دو شقق تمیز قرار گرفت) آنوقت => و راه غیر سبیل المومنین را

رگزید=> ما مولی هستیم و به سمتی که خودش انتخاب کرده میبریم. ضمامش دست ماست.

انسان گاهی احساس می کند که در سمتی حرکت می کند خوب یا بد

خداوند هم انسان را میپروراند و هم درخت را.

به انسان که نگاه می کنیاصلش در آسمان به بالا میبرد

اما درخت اصلش در گل فرو میرود ولی فروعات او در آسمان بالا می رود.

انسان هایی مثل درخت هستند و اگر از ایشان بپرسی چه می کنی. میگوید خداوند مرا رشد می دهدو اما به کدام سمت به گوش و ریشه اش نگاه می کنی

رگل و خاک است

انسان هم در گل است و همان گونه اگر بماند همانگو.نه محشور می شود.

رئوسهم الی اف..تهم

تمام تلاش یه انسان شقی این است که دنیای خود را بسازد، و تا آخر عمر همه فکر و ذکر او برای پر.راندن دنیایش است و خیال میکند که دارد رشد می کند

و در سفری که به دنیای دیگر طی میکند، دیت خالی برود.

فروعات او بالا می آید به صورت ساختمان و ذالک

اگر راه را درست انتخاب نکرد به سمت درکات

اگر درست انتخاب کرد درجات

و برای تشخیص این موضوع میزان و تشخیص این کتاب است.

از خدای سبحان سراط مستقیم را طلب کنید.

اهدنا به معنای انعم علینا.

اضلال دادنی و اهدا کردنی نیست

وقتی طرف درکات را انتخاب کرد خود راه بی راهه را برگزیده، و سقوز او به کمک ماموران و وسائل است و با ضمام خدای تعالی. همه چیز از آن اوست از ضمام ها

رفته تا همه وسائل.

کسی که فسق کرد دیگر توفیق هم از او میگیریم و دیگر راه هدایت بسته می شود.

این صراط مستقیم که بر میگزیند، کجاست؟

جهنم و بهشت سر راه هم هستند و یا دو امر جداسند

اگر سر راه هم باشندف بهشتی تا از جهنم گذر نکند وارد بهشت نمی شود.

اما اگر دو امر جدایند مستقیم به آنجا می روند.

انسان اگر توان او را داشت که از جهنم بگذرد و سالم عبور کند و جهنم بر او اثری نداشت و به سلامت عبور کرد وارد بهشت می شود و تا از آنجا جان سالم به در

برد وارد بهشت نمی شود.

سوره مریم ...71

چنین بر می آید که سر راه بهشت جهنم است !!!

هیچج کدام شما نیستید مگر اینکه و.ارد جهنم خواهید شد، و این جز قضای حتمی خداوند متعال است. حکومت فعل بر فعل

کتب علی نفسهم ربه

کان .. حتما مقضیا

خدا زیر حکم هیچ موجودی قرار نمی گیرد

فعلی بر فعل دیگر قرار میگکیرد

یقینا همه وارد جهنم خواهید شد

و آنگاه متقیان را نجات می دهیم و ظالمین را به زانو در می آورید

ورود به معنای اشراف است یا دخول.

مثل موسی که وارد مدین نزدیک چاه آبکشی شد ورد (اشرف) و ... کسی که نزدیک آن می شود

پس مشرف و حاضر به جهنم می شوید.

نظر دیگر ورود به معنای داخل است، یه عده محفوظند و عده دیگر،

بهشتی اگر وارد بهشت شد باید از جهنم بگذرد.

بهشتیان از جهنم دورند؟ شاید بعد از ورود دور شده باشند،

در هر دو حالت جهنم سر راه بهشت است.

از دور وقتی آتش جهنم دیدشان این کافران را نعره می زند و با متقی کاری ندارد.

و جهنم را که متقیان دیدند خدای را سپاس می گویند.

در دنیا هم اگر بخواهد صراط مستقیم را طی کند باید روس شهوات پا بگذارد؟

سمت آتش جدای از صراط مستقیم نیست. سراسر آتش است و یک دین است صراط المستقیم که باید طی کند.

هر جا ارتباط خود را با دین قطع و مقطوع شد، از روی صراط افتاده و جهنم می رود و دیگر بازگشتی ندارد و دیگر توان اینکه راه را ادامه بدهد ندارد.

مگر در دنیا غیر از این است که پا روی شهوات میگذارد و از روی آنها رد می وشد و دیکگری خود را غرق شهوت کرده و گرفتار عذاب خواهد شد؟

اما اگر ارتباز خود را با دین (حتی تئوریک) حفظ کرد اگر لغزید می ترسد و کمی آتش را حس می کند و باز می گردد به ثبات می رسد. (آنکس که به اصلها ثابت است، حتی نمی لغزد و ذره ای آتش به او گزندی وارد نمی کند.

 

نوشته شده در وبلاگ ( شنیده هایم از نماز ) توسط صابر طباطبائی یزدی در وبلاگ سابقم،
لطفا به آدرس 
http://namaz19.persianblog.com  مراجعه کنید.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ