نماز دارای ابعاد فردی، اجتماعی و سیاسی است. نمازی که در دین ما به آن و به جماعت آن و به پر کردن مساجد[1] در آن تاکید شده و نماز های جمعه و نماز های سالانه ی جماعت مثل نماز اعیاد مختلف تاثیر شگرفی در ابعاد مختلف فردی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد. اگر ما از یکی از این ابعاد در بُعد عملی غافل باشیم انگار که از کل نماز غافلیم و اگر از نماز غافل باشیم از کل دین اسلام غافلیم. پس چه کنیم؟
اسلام برای انسان (در صورت شناخت دقیق و عمل صحیح به آن) به رفیع ترین درجات انسانی می اندیشد و هدف اسلام رساندن انسان هایی با همت آهنین به قله کمال است و این کمال را وقتی می توانیم دقیقتر بشناسیم که هدف اسلام از آفرینش و کمال را مورد بررسی قرار می دهیم[2]. نماز به عنوان ستون این دین نگهدارنده تمام پوسته ی این سازه است[3].
نگاه به کل جوامع بشری ما را به این نتیجه می رساند که در دستورات شیعه نکاتی است که رعایت شده ولی باید بیشتر رعایت شود و آن دستورات همگی می خواهند آفاتی را از نماز و نمازگزار دور سازند. دقت به آن دستورات و شناخت این آفات به مسلمانان این دقت و گوشزد را تحکیم میبخشد تا بیشتر به آن مسائل حساس باشند و با دانایی و دقت بیشتری لزوم رعایت آنها را بدانند و عمل کنند. یکی از این آفات اقتدا به روحانی بزرگتر و برپا داشتن نماز به صورت نماز های جماعت با جمعیت بیشتر است. یکی از دوستان تعریف می کرد که در نجف برای خواندن نماز تا یه شیعه می استد و تکبرةالاحرام میگوید همه پشت سرش نماز می خووانند و همه علمای دیگر به او اقتدا می کنند ولی دیگر فرقه گویا علمایش به هم اقتدا نمی کنند و نماز هم را قبول ندارند !!!!
مگر نماز چه است؟ ادامه مطلب...
کسی که نماز نمی خونه با یه مسیحی چه تفاوتی داره؟ کسی که اسمی مسلمونه چقدر به درد اسلام می خوره چقدر به ضرر اسلامه؟ آیا او را باید ارشاد کرد و یا به حال خودش رها کرد؟ آیا اگر باید راهنماییش کرد چور باید باهاش حرف زد؟
آیا باید اینطور گفت که مه تو به قرآن نیاز داری؟ و می خوای گوش کنی یا نه؟
خب بخون؟ مسکل انگار تو همین خوندنس که شیطون اولین برنامه هاش رو روی همین اساس تنظیم کرده و نمی ذاره که ماها سراغش بریم و هر فوتبالی رو وقت باز می کنیم و همه فوتبال ها رو میبینیم ولی جام جهانی ماه رمضون هیچ وقتی برای فهم و خواندن و ترتیل و درک ترجمه اون نمی ذاریم. اصلا دشمن زده به ریشه و دانشته و ندانسته (از سوی مردم ما) اونها رو سوسیالیسم کرده. اونها انقدر داره روی زبون فارسی و کوروش و داریوش شون و آتیش پرستی شون تعصبات زیاد به خرج میدن و
تسبیح همه ذرات
همه ذرات عالم با شعور در حال تسبیح خدا هستند و آیا ما انسان ها نیز اینطوریم؟
این ها همان حرف هایی است که در تفاسیر نوشته شده در ۱۱۰۰ سال پیش توسط شیعیان مثلا علامه طباطبایی ها و غیره نوشته شده و الان قدری از اون حرف ها قابل فهم شده اند
http://mohsentimes.blogsky.com/?PostID=31
-
08:17
بی رو در وایسی بگم 1500 سال پیش توی جایی که شما به عنوان عصر جاهلیت تحقیر می کنید ببینید چه اتفاق هایی می افتاده با الان خودتون مقایسه کنید و یه کمی با انصاف بیاییم خودمون رو درست کنیم. فکرمون رو درست کنیم. با یه نگاه به عصر جاهلیت به سرزمینی که به قول خیلی ها یه سری مردم ملخ خور داشتند و خیلی بی کلاس و پا برهنه بودند، از لحاظ فرهنگی بعد روابط جنسی چگونه بوده؟ حضرت آیت الله شهید حاج مرتضای مطهری توی کتاب "حقوق زن در اسلام نقل می کند" که روابط 4 دسته بوده.
دسته اول مثل روابط کنونی بوده که پدری برای اینکه دخترش به ازدواج مردی در بیاد وارد جریانی شبیه خاستگاری میشده و به همین منوال پیش میرفته.
دسته دوم یه موقع مردی می دیده نسل قوی نداره یه چند وقتی همسرش رو با یه مردی که از لحاظ ژنتیکی سالم تر و قوی تر بوده تنها می ذاشته و میرفته ( همون کاری که الان پدر ها در پارتی ها با دختر هاشون می کنن و اون ها رو با یه سری پسر اهل رقص و پارتی و شهوت در اکس پارتی ها ول کی کنن. و یا یه پدری دخترش رو با علم بر اینکه پسر نا محرم هست و قدم به قدم به سمت سکس واقعی پیش خواهد رفت تنها می ذارن و دلشون رو پدر و مادر به این خوش می کنن که فرزندمون حرف هاش رو به ما میزنه و ما رو در جریان قرار میده.) من نمی خوام این مسئله در پنهان و نهان و دوستی های پنهانی رو خوب بدونم. من می خوام بگم آدم عالم اگر گناه کنه گناهش سنگین تره. پدر و مادری که مسئله دوستی های پنهانی رو می شنون و با علم بر اثرات بد و عبرت و آینده ناگوار اون رابطه ها به فرزندانشون آگاهی میدن. خیلی زشته که از چاهی در بیان و بیافتن توی چاله-یا برعکس-.
به هر نحو، نوع سوم و چهارم روابط در زمان جاهلیت زنی بوده که بالای خانه اش به هر نحو پرچمی نصب می کرده و اونجا محل رفت و آمد و هرزگی مردانی بوده که دوست داشتند به این مسئله بپردازند یا عده ای از مردان که کمتر از 10 نفر بودند با دختر یا زن رابطه داشتند. تفاوت در این بوده که اگر زن بچه دار میشده یه دسته زن هر مردی رو دوست داشته انتخاب می کرده و اون فرد باید قبول مسئولیت می کرده و در نوع دیگر قیافه شناس میاوردند و رای میداده و رای اون هر چی بوده باید می پذیرفتند.
حالا بیاین با همین نسل زنده موجود خودمون رو ببینیم : اینها بچه دار میشن صدق می کنن!
هزار تا علامت سوال لازم داره. اون موقع که عصر جاهلیت بوده، و ما فکر می کنیم الان خیلی به دلیل تجملات با فرهنگ شدیم؟ و خودمون رو با تمدن می دونیم؟ عجب!!! الانه پدر و مادر ها می دونن و فرزندا به عقل پدر و مادرشون اعتماد می کنن. قبلا اگر نیاز جنسی یه سری از فرزندان کار رو به جایی می رسوند که اتفاقی می افتاد و انگشت تعجب همه رو به دهن می گزید بخاطر نیاز درونی و نادانی فرزند بود. الان نادانی و جهالت پدر و مادر هم اضافه شده و بچه بی گناه حتی اگر نیازی تا 18 سالگی احساس نکنه پدر و مادر با اصرار و از ترس بوجود نیومدن اون احساس و سرریز شدنش، میان بچه رو وارد تحریکات جنسی می کنند.
وا عجبا !!! العاقل بالاشاره.
والسلام
آبان 1385
لطفا به آدرس http://namaz19.persianblog.com مراجعه کنید.
سلام
اذکار
به عبادت بدون ذکر نگاه کنید. یعنی نماز بدون ذکر. و به عبادت فقط ذکر نگاه کنید. و هر دو را امتحان کنید. جان نویسنده یک بار چهار رکعت را در حال خوابیده و با وضو به نیت نماز مستحبی در هنگام کسالت یا مریضی بخوانید و فقط ذکر بگوئید. و هنگامی دیگر فقط نماز را بدون ذکر. آنگاه یک بار نماز واجب خودتان را به همان اندازه که در حرکت مثلا سجده می مانید بمانید و سر از سجده بر ندارید و یک بار ذکر را بگویید و سپس باز هم مکث کنید در سجده.
العاقل بالاشاره
آبان 1385
نوشته شده در وبلاگ ( شنیده هایم از نماز ) توسط صابر طباطبائی یزدی در وبلاگ سابقم،
لطفا به آدرس http://namaz19.persianblog.com مراجعه کنید.
به نام خدا
امروز بعد از مدت ها برادرم عبدالبشیر رحیمی رو دیدم و اولین سوالی که ازش پرسیدم این بود که:
میشه پدر و مادرمان اسلام رو نشناسن و فقط شناسنامه ای مسلمون باشن و فرزندان هم اونها رو دوست داشته باشن و گرفتار جهل شده باشن و راه نجات داشته باشن.
گفت: ایمان، فقط باید راه رو همونطور که توی قرآن نوشته برن و هیچ بحث و جدالی نکنند و فقط راهی رو که پیدا کردند تا انتها برن و اسلام رو بهتر بشناسن و ...
البته امروز یه داستانی سهرابی برام از یکی از کله گنده های شرکت گفت که دقیقا فهمیدم که میشه فرزندان اون جور خانواده ها هم نماز اول وقت خوان بشن.
خدایا شکرت.
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
به نام خدا
تفکر اساس اسلام و شیعه و انسانیت است. هر سه این مضامین راه صحیح انسان سازی است به ساختن نفس و تهذیب آن منتهی می شوند. وقتی به این فکر می کنم که چه شد که من می اندیشم و سیاهی را از سپیدی تمیز می دم فقط و فقط به این نتیجه می رسم که بخاطر توجه و مشغول کردن ذهنم به غیر، به احادیث و حرف هایی که از رادیو و تلویزیون می شنوم می اندیشیدم. و چه شد که رادیو تلویزیونی موجود بود که به من هدیه ای به این ارزشمندی داد؟ انقلاب. و چه نیرویی بود که امام را واداشت تا انقلاب اسلامی باشد؟ فرهنگ واقعی و عملی و تئوری شیعه. و این سرچشمه ناب از جائی بجز 14 معصوم نمی جوشد. و رسانا و هادی که این علم را زنده و پویا حفظ کرده اند و امانت داری هم ایشان بوده که منجر به تغذیه ما از آن علم ناب شده. آنها کسانی نبودند بجز امام خمینی ها و روحانیون.
و چون همه نگاه ها به انتقاد به این قشر است و کسی توجه به این مسئله نمی کند و حتی لحظه ای با نگاه منصف به این امر نمی اندیشد که چه قشری هستند از میان همه اقشار این مملکت که اگر حاکم بودند، مملکت را به بیگانه نمی سپردند و یا، فکر مردم را به بت پرستی بت های غربی معطوف نمی کردند؟ منظورم را واضح تر می گویم. ابتدا از غرب و تفکر غربی و رفتار تازه ساخته شده غربی و ... بتی می سازند و جلوه و آب و رنگ می دهند، و سپس برایش در میان افکار تبلیغ می کنند. بهتر است که بگویم برای تفکر فاسدی که پذیرفته اند و خود نیز در حال سجده به بت پوچ غربی هستند، سنگ به سینه می زنند.
روحانیت، آنها تنها کسانی هستند که با طاغوت واقعی و همان کلام معروف امام خمینی شیطان بزرگ مبارزه می کنند.این چیزی است که من از قرآن و احادیث و چیزی که می توانم با آن بد و خوب را تشخیص دهم و حال آنکه نتوانم معصوم باشم. اما حداقل خوب و بد را اونطوری که هستند میبینم و نه آنطوری که خودم و نفسم دلمان می خواهد که باشیم. من اگر دلم بخواد ربا خور باشم نمیگم چون از دید من ربا خوردن غلط نیست و چون من نمی توانم از این کار بد اجتناب کنم پس بد است. و یا اگر شیفته فلان تفکر غربی در جنبه های روابط جنسی هستم و شهوت من را بسیار شیرین جلوه گر می کند و من را برای پرستش خودش به سجده وادار می کند، بگویم آن ایدئولوژی صحیح است. نه، خیلی از مردم را میبینم که راه زندگیشان را از روی غرب انتخاب کرده اند چون یا پپدر و مادرشان بت غرب را می پرستیدند و یا خودشان دلشان می خواهد همه فکر و ذکر و آینده خود را بر روی آن مسیر ترسیم کنند. و چیزی را برای آینده خود رقم می زنند که نفس پلید و شیطان درونشان برای ارضای لذات و خواسته های پوچ دنیایی به ایشان می گوید.
نوشته شده از اصل نوشته در وبلاگ ( قرآن من ) توسط صابر طباطبائی یزدی در آدرس http://quran19.persianblog.com مراجعه کنید.
در کتاب اسرار نماز قسمتی به سوره حمد میرسیم.
تفسیر سوره حمد جلسه چهارم رو گوش کنید ببینید پر از نکته اس که امام به اونها اشاره می کنه.
یکیش رو میگم: ایشون می فرمایند که:
کلام ائمه رو گوش بدیم. نگیم غلطه. نگیم اشتباهه.
بگیم شاید درست باشه.
حداقل احتمالش رو بدیم و نفی اش نکنیم.
خواستید براتون کل سخنرانی رو می فرستم.
به من ایمیل بزنید
نوشته شده در وبلاگ ( شنیده هایم از نماز ) توسط صابر طباطبائی یزدی در وبلاگ سابقم،
لطفا به آدرس http://namaz19.persianblog.com مراجعه کنید.
نماز .
وقتی می ایستم به سمت قبله و انتهای خط مکه رو تصور می کنم و یاد حرفی می افتم که مادرم ?-? سلگی به من میزد. می گفت: صابر هر چی که هست رو بنداز پشت گوشت. و بگو الله اکبر. و دیگه به ازای هر اتفاقی که افتاد نمازت رو نشکن چون این الله اکبر گفتن اسمش تکبیرالاحرام و تا سلام نماز اگر بشکنیش حرمت رو شکستی.
اون موقع من فهمیدم که برای نشکوندن حرمت نماز دو تا راه دارم . یا تکبیرالاخرام رو به تعویق بندازم و یا وقتی گفتم برای اتفاقات ساده روزمره نمازم رو نشکنم.
هنوز که هنوزه قبل از گفتن الله اکبر اول نماز تمام این حرف ها یادم میآد نمیدونم بقیه حرفهایی که میزنم رو از کجا یاد گرفتن ولی بیشترش از تکر روی شنیده هام بوده.
به خودم میگم همه تعلقاتم رو در این لحظه به دنیا باید قطع کنی و فکر کنی که آخرین نمازته و تصور کنی که اگر مردی و از اون دنیا نگاه کردی نمازی خونده باشی که قربت به خدا رو از اون دنیا توش حس کنی. تعلقاتت و کارهای نیمه کارت رو مثل آدمی که دیگه مرد فراموش کنی و نگرانی های کارهای نیمه انجام شده رو بندازی دور.
حس کنی روی کره ماه هستی و دنیا رو پشت سر گذاشتی.
این حرف هایی که به خودم میزنم.
نماز .
وقتی می ایستم به سمت قبله و انتهای خط مکه رو تصور می کنم و یاد حرفی می افتم که مادرم در ?-? سالگی به من میزد. شاید 4 سالگی شاید هم کوچکتر. می گفت: صابر هر چی که هست رو، بنداز پشت سرت و دستت رو به این علامت بنداز پشت گوش ات. و بگو الله اکبر. و دیگه هر اتفاقی که افتاد نمازت رو نشکن چون این الله اکبر گفتن اسمش تکبیرالاحرام و تا سلام نماز اگر بشکنیش حرمت رو شکستی و محرماته.
اون موقع من فهمیدم که برای نشکستن حرمت نماز دو تا راه دارم . یا تکبیرالاخرام رو به تعویق بندازم و یا وقتی گفتم برای اتفاقات ساده روزمره نمازم رو نشکنم و حتی به دلیل این ارج و قربی که خدای من برای نماز قائله فکرم رو هم تا می تونم به معنای فارسی و چیزی که می فهمم به اندازه وسعم جلب کنم.
هنوز که هنوزه قبل از گفتن الله اکبر اول نماز تمام این حرف ها یادم میآد. نمیدونم بقیه حرفهایی که میزنم رو از کجا یاد گرفتم. ولی بیشترش از فکر روی شنیده هام از مادرم بوده و تفکر ِ دائمی به اونها تا یافتن جواب برای اونها که خودم رو قانع کنم.
به خودم میگم همه تعلقاتم رو در این لحظه به دنیا باید قطع کنی و فکر کنی که آخرین نمازته و تصور کنی که اگر مُردی و از اون دنیا نگاه کردی، نمازی خونده باشی که قربت به خدا رو از اون دنیا توش حس کنی و یا حداقل تلاشت رو و وظیفه ات رو انجام داده باشی. تعلقاتت و کارهای نیمه کارت رو مثل آدمی که دیگه مُرد فراموش کنی و نگرانی های کارهای نیمه انجام شده رو بندازی دور و برای اونها بعد از نماز راه حل پیدا کنی.
حس کنی روی کره ماه هستی و دنیا رو پشت سر گذاشتی. واسه چند دقیقه همه چی تموم شد!!!
این حرف هایی که به خودم میزنم.
نوشته شده در وبلاگ ( شنیده هایم از نماز ) توسط صابر طباطبائی یزدی در وبلاگ سابقم،
لطفا به آدرس http://namaz19.persianblog.com مراجعه کنید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]