1. حقیقت ازدواج این است که برای تکامل باشد.
2. همه ی ما انسان ها از خیر و صلاح خویش آگاهی داریم.
3. انسانی خیر و صلاح خویش را بر میگزیند که تکامل را انتخاب کند.
سوال این است که چرا جوان که انسان است (2) خیر و صلاح خویش را که ازدواج است (2) انکار می کند و یا به تاخیر می اندازد.
به نظر من ازدواج همیشه راه تکامل نیست و به فرد وابسته است. هر امری مثل ازدواج باید برای فرد مسلمان مایه ی تکامل حقیقی که همان ابدی بودن است را به همراه داشته باشد. پس کسی که در ظاهر مسلمان است و یا اصلا مسلمان نیست صلاحش مجرد ماندن است زیرا مهلت دارد تا بیاندیشد و خود را آماده کند.
شر مسلمانی، آماده شدن برای ازدواج است که از مهم ترین مسائل است. و اما چطور آماده شدنی؟ آمادگی برای عضو تیم دو نفره شدن؟ یا آمادگی قلبی برای کسب مدارجی که رضایت خدا در آن است یا ما؟
مهم ترین مرحله نیت است. ما نیت می کنیم که ازدواج کنیم تا در مسیری که می خواهیم طی کنیم ثابت قدم شویم. مثلا کسی که دنبال دنیا خواهی است با کسی ازدواج می کند که خواسته های دنیایی اش را تضمین کند. شخص دیگری که دنبال آخرت است سعی می کند قناعت کند و کسی را پیدا کند که قانع به حداقل نیاز است تا دوتایی در کنار هم قناعت را تا آخر عمر ادامه دهند و زمان و زحمت ها را برای راه خدا صرف کنند.
قناعت در جهت رضایت خداست و باید همه ی باید ها و نباید های یک زن و شوهر مسلمان در جهت رضایت خدا باشد. اگر نباشد بیراهه است و بیراهه را انسان راه خیر نمی داند (2) و انتخاب نمی کند.(3)
این عالم و جهان بنا شد تا ما موحد شویم. تا ابدیت خود را بسازیم. تا خود را برای ابدیت بسازیم. پس این هدف است و همه ی قضاوت ها نیز در راستای هدف باید صورت گیرد و این نابجاست که در محاسبات اهداف دیگر در نظر گرفته شود. اگر کسی ازدواج کرد برای مادیات و موفقیت های دنیایی دیگر راه دنیا را می پیماید. اما اگر کسی خود را برای خودسازی آماده کرد و خود را تربیت کرد و آماده شد برای تربیت کردن دیگری. می تواند زندگی سالمی را داشته باشد.
محمد کاشانی- سایت رجا نیوز - در کتاب مقدس وقتی حضرت موسی مأموریت مییابد که بنیاسرائیل را از مصر به کنعان آورد، در بین راه با قبایلی برخورد میکنند که بنا است بنیاسراییل در سرزمین ایشان زندگی کنند و باید این قبایل از بین بروند؛ لذا در کتاب مقدس نوشته شده است که خدا به حضرت موسی دستور میدهد با این قبایل بجنگ و هم? ایشان از زن و مرد و کوچک و شیرخوار را از دم شمشیر بگذران.
رشد اسلام گرایی ... ادامه مطلب...
امروز توی سایت یوتیوب بودم و وقتی دنبال فیلم های سخنرانی آقای ازغدی بودم دیدم یه جوونی برداشته زیرنویس گذاشته روی فیلم های سخنرانی حسن رحیم پور ازغدی و دکتر عباسی و بسیار زیبا اونها رو گلچین کرده. خیلی وقت بود که فکر می کردم باید یه همچین جمعی از جوونای فعال رو پشتیبانی مالی کرد و به اونها امکاننت داد تا مسئول پروه های اینچنینی بشن و بسیار سریع تر به کمک مترجم ها و تیم کمکی این کار ها رو گسترش بدهند. اینها بسیار با ارزشه. http://www.youtube.com/user/zelzalosolh
فقط برای تشکر از او این مطلب رو نوشتم که بگم دستت درد نکنه جوون ایرونی. zelzalosolh
The royal SAS troops (Special Airborne Service) who are made ready for carrying out special reconnaissance and tactical missions
http://www.youtube.com/user/sillas09 و دیگری
(ما بندگان ضعیفیم. ما بندگان گناهکاریم. ما هیچ نداریم. هر چه هست تویی. اگر گناه می کنیم، از سر جهل است، تو بر ما ببخش.) عجب از آن که پروردگارمان ما را از عالم عدم، به هستی آورد. بدون اینکه عبادتی کنیم، بدون اینکه سختی ای بکشیم، نعمت پدر و مادر را داد. از نبات گذرمان داد. زمان گذشت، از آن هم عبور کردیم. در تمام این مراحل، که عقل محاسبه گر و شکاک کنونی ما وجود نداشت، خدا مواظب ما بود و لطف او شامل حال ما بود. در عالم کودکی که بودیم، از بسیاری از خطر ها ما را حفظ کرد و به اینجا رساند. حالا که به اینجا رسیدیم نگران رزق و روزی مان باشیم؟ حالا که بیشمار مراحل را به کمک او، به فضل او طی کردیم، بجای نگران بودن درباره ی رضایت یا عدم رضایت او، به فکر این هستیم که خانه ی دوران پیری بسازیم؟ وظیفه ی ما اگر زندگی برای عاقبت بخیری است، پس چرا مثل یک بی خدا فکر می کنیم؟ طرز فکر ما، طرز زندگی ما، امیال و آرزوهای ما حتی کمتر از خواسته های دنیایی یک انسان بی دین است !!! باید به خود بیاییم. دنیا رو، پل برای رنگ خدایی گرفتن خود، قرار بدهیم. برای خودمون داریم مدارک و شواهد جور می کنیم که اونها شهادت بدهند که ما در دنیا بی فکر بودیم !!! نعمت بود، اما غافل بودیم. قیام برای ترک رذیلت ها کجا رفته؟ تقویت اراده برای کسب فیض های الهی مان کجا رفته؟ جستجو و کنکاش مداوم، برای کشف رمز و راز خلقت کجا رفته؟ همه دوست داریم چند دقیقه ای با خدا صحبت کنیم و او از ما از راز عالم بگوید اما قرآن را نمی خوانیم. همه دوست داریم هم-صحبت صورت به صورت خدا شویم و بی پرده با او سخن بگوییم. واقعا فهمیدیم؟ که خدا صورت ندارد و همه ی عالم صوت و صورت اوست؟ آیات الهی را می گویم، همه شعر و سخن خدا هستند اما نه در قالب اصوات. به صدای این دنیایی که در اون هستیم گوش دادیم !!! تا مستقیم تر صدای او را بشنویم؟ تلاش برای تزکیه ی در علومی که فرا گرفتیم، کجاست؟ پیش خود یک بار، دلیل این مسائل را، اندیشه کنیم !!!بعضی ها می دانند، و می فهمند و معلومات دارند، اما چرا هر چه دانا تر می شوند، زجر آور تر می شوند؟ آیا اون پدیده که ما دانا شدن می پنداریم، دانایی الهی است؟ زجرآور شدن انسان دانا بخاطر تکبرش نیست؟ او اگر متکبر نمی شد و با تمام وجود درک می کرد که چیزی نمی داند، انقدر تلاش می کرد تا شب و روز ها به او بگویند: تو بیش از ما بیداری .... بمیرید قبل از اینکه بمیرید. و محاسبه کنید قبل از اینکه به حساب تان برسند را همه شنیده ایم، اما هر کاری که می کنیم و تدبیر هایی که می کنیم، واقعا داریم این ها رو در نظر می گیریم؟ نمی دانم.
اقتباس از کتاب جنود عقل و جهل امام خمینی - یاد خمینی با تفکر در مکتوباتش
می گفت: اگر زمان شاه هم بود، ما این پیشرفت ها رو داشتیم. می گفت: اینا همش الکیه. برای تحقیق چند تا کار کردم:
1- اگر ماهواره داشته باشید و مسلط به زبان انگلیسی باشید، خودتان ( نه با اظهار نظر های تلویزیون ایران) ببینید اونها راجع به این موضوع چی می گویند
2- پای صحبت های کسایی نشینید که زمان شاه کارگر ساده بودند، بلکه مدیر بخش یا کسی که در زمان های خرابی دستگاه ها بدونه چه اتفاقی می افتاد.
3- برای تحقیق به اساتید دانشگاه که خودشون فقط مدرس نیستند و بلکه واقعا و حقیقتا دارند تحقیق می کنند و بهانه نمی آورند که ما پول نداریم و امکانات نداریم.
نتیجه:
1- تمام ماهواره ها بالاتفاق روی پیشرفت های ایران صحه می گذارند و اگر بتوانند تبلیغ منفی کنند گزارش دروغ نمی دند چون مثل انکار کردن و به بی خیالی زدن می ماند، بلکه تهمت می زنند که اینها می خواهند بمب اتم بندازند روی سر اسرائیلی ها
2- مثلا مسئول بخش کارخانه داروپخش در زمان شاه می گوید: وقتی دستگاه های داروسازی خراب می شد، مهندسان ما حتی اعتماد به نفس پیچ گوشتی دست گرفتن رو هم نداشتند، و همه ی خط تولید متوقف می شد تا مهندس خارجی بیاد و تعمیر کنه. و حتی می گفتند: که بعضی مواقع، مشکل به اندازه ی زمان یک پیچ بستن و باز شدن، حل می شد، نه اینکه بخواهیم بگوییم هر کاری که سریع انجام بشه تخصص نمی خواد، بلکه می خواهیم بگوییم، ایرانی نمی توانست، و این شعار ایرانی می تواند بعد از انقلاب تزریق شد.
3-اساتید دانشگاه و درحقیقت همانهایی که در سال های آینده اسم شان را در انفجار علمی دیگری خواهید شنید، شب و روز با ایمان به خدا و توکل، تلاش جدی می کنند و خم به ابرو نمی آورند،........
بنابراین مهندس قدیم این مملکت به شرط آنکه می توانست در دانشگاه آن روز که نمی توانید تلقین می شود مهندس هم بشود، جرات و اراده ی جهاد علمی را به خود راه نمی داد.
غیر حق تعالى نور نیست ، همه ظلمتند .
ما از خدا هستیم همه. همه عالم از خداست ، جلوه خداست ، و همه عالم به سوى او برخواهد گشت .
تمام مقاصد انبیا برگشتش به یک کلمه است و آن ، معرفت الله .
آرمان اصلى وحى این بوده است که براى بشر معرفت ایجاد کند .
بیشتر ناله اولیا ، از درد فراق و جدایى از محبوب است و کرامت او .
تمام کمالاتى که براى اولیاى خدا و انبیاى خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر ، و بستن به اوست .
آن چیزى که انسان را به ضیافتگاه خدا راه مىدهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد ، و این براى هر کس میسور نیست .
خودتان را متصل کنید به این دریا ، دریاى الوهیت ، دریاى نبوت ، دریاى قرآن کریم .
بدان که شکر نعمت هاى ظاهره و باطنه حق تعالى ، یکى از وظایف لازمه عبودیت و بندگى است که هر کسى به قدر مقدور باید قیام به آن نماید ، گرچه از عهده شکر حق تعالى ، احدى از مخلوقات برنمىآید .
اصل این است که ما خوب گوش کنیم و استدلال کنیم تا مجاب شویم. حتی اگر مخالف ماست و بحث هم داغ شده و حالت ها تغییر کرده.
اصل مطالعه کردن و اطمینان از روی آمار و ارقام
اصل اطمینان قبل از شیوع یک خبر بوسیله ی ایمیل یا اس.ام.اس
اصل اینکه داریم در چه دسته و حزبی مخالفت یا موافقت می کنیم.
اصل اینکه اگر ما داریم پشت سر کسانی حرکت می کنیم که دلبستگی با نظام ندارند، و اگر استشهادیون و از جان گذشته هایی هستند که دلسوز اسلامند تا پای جان؟
* اگر قبول نداریم که چنین کسانی زنده هستند، باید درون خودمان را نگاه کنیم و ببینیم چه چیزی است که باور نداریم چنین انسان هایی زندگی می کنند
* اگر قبول داریم آن دسته و گروه را پیدا کنیم و دنباله رو آنها باشیم و اگر ضد اسلام حرف زدند رهایشان کنیم.
اصل اینکه آیا ما مواضع و منافعی در انقلاب داریم و یا مخالف آن
* که همیشه بی برو برگرد هر چی می شنویم، مخالفیم.
* اگر موافقیم از جنس دلسوزان اسلامیم که حاضریم بخاطر اسلام جان بدهیم یا نه؟
اصل اینکه دلبستگی ما به شخص بر میگردد یا به اینکه دلسوزی برای زحمت ائمه داریم می کنیم؟
اصل اینکه ما داریم چه چیزی را میدیم و چه چیزی را میگیریم. (زمان شاه، وضع دینی ما بد بود، اگر شاه بود، وضع نفت ما هم که مثل عراق کنونی می بود، اگر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نقد درست یعنی این : نقد سخنان دکتر عباسی درباره ی حکمت متعالیه
خاطره ای از شهدا در حسینیه دو کوهه به نقل از حاج سعید حدادیان
ماموریت وب2 سایت امام خامنه ای و وظیفه ی ما
سید دی آموزشی شیرپوینت 2007 به زبان فارسی ترجمه شده ی سی دی ترین
سلام
[عناوین آرشیوشده]