سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی جز نیک بخت، دانش را دوست ندارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 85 بهمن 14 , ساعت 10:32 عصر

مارکس در اقتصاد جوری فلسفه میگه که 100 در صد سرمایه داری رو تائید می کنه. ولی شعارش علیه سرمایه داری و به نفع کارگر هاست.

فروید در فلسفه اش آنچنان روحی است، که یک فلسفه ماوراء الطبیعی میشه. در صورتی که در انتخابش برعکس مادی است.

راسل هم اصلا شعارش انسان دوستی و اخلاق و .. که اینهمه جوون ها که دنبالش رفتند واسه همین شعار هاش دنبالش رفتند. در صورتی که در فلسفه اش به کلی ریشه اخلاق را میزند. و میگه پایه اخلاق هماهنگ کردن منافع خود با منافع دیگران است. خب. برای چی انسان باید هماهنگی بکند؟ بخاطر اینکه اگر هماهنگی نکند، منفعت خودش محفوظ نیست. خب این تا وقتی است که انسان می ترسد از منفعت خودش که اگر همزور قرار گرفت، میگه برای اینکه منفعت خودم رو تامین کنم، منافع دیگران رو رعایت کنم. اما اونجایی که یک قدرت و سرنیزه ای به دست آورد و مطمئن شد که با لگد مال کردن منافع دیگران منفعتش هیچ آسیبی نمیبیند، این اخلاق چه ضمانتی دارد؟ روی این فلسفه میشه به مدینه فاضله رسید؟ به هر حال اگر من اشتباه فهمیدم از فلسفه این ها که جزئی از فلسفه غرب هستند، بهم بگو. و کتاب در مورد فلسفه خودت ارائه بده. وگر نه که فلسفه غرب خیلی فلسفه درب داغونیه. باز فلسفه اسلام اول و آخرش خیلی معلومه و بسیار قابل انطباق با فطرت درون من و قرآن. اما باز هم اگر کم آوردم اجازه که میدی به استاد فلسفه ام مراجعه کنم. البته اگر بشه ایشون رو توی قم پیداش کرد. آخه همش سر کلاسه؟ پس اگه از اون هم کمک گرفتم با ذکر نام خودش خواهم گفت.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ