سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون از کارى ترسى بدان درشو ، که خود را سخت پاییدن دشوارتر تا در نشدن در کار و ترسیدن . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 85 دی 25 , ساعت 10:20 عصر

خدا فقط قدرت و توانایی هر کدوم از ما رو می دونه. به همون اندازه ای که فقط اون می دونه به هر کدوممون قدرت و موقعیت انجام گناه، رو میده و توانایی های ما رو که ادعای ساختن خودمون و تربیت نفسمون رو کردیم میسنجه، تا در قیامت یقینا هیچ جای شک و تردیدی نسبت به جامعیت امتحانامون برای ما پیش نیاد. به همون اندازه هم شاید اون انسان در شرایط برابر از لحاظ ظاهر گناه، برای خدا متفاوت باشه. البته که باز هم هیچ چیز از دید ما بنده ها معلوم نیست و ما نمی تونیم قضاوت بکنیم و یا اینطوری برای خودمون توجیه بتراشیم. این رو فقط برای این گفتم که ما هیچ وقت حق نداریم قضاوت کنیم و انسان ها رو با هم مقایسه کنیم.
ادامه مطلب...

دوشنبه 85 دی 25 , ساعت 8:8 صبح

چقدر انسان عجیبه که چقدر ضعیفه و در عین حال چقدر می تونه از خودش بی خبر باشه.
چقدر غرورش می تازه تا که با خدا منازعه می کنه.
عجیب تر اینه که ما به ضعف خودمون پی نمی بریم.
به این دنیای بزرگ نگاه کن. این همه آدم. اونوقت بعضی ها ادعای ریاست و پول و دنیا به سرشون می زنه و
تصمیم کشتن یا صدمه زدن به انسان های دیگر رو میگیرند.
این نشون می ده همونطور که شعله های آتش که هم می تونه مفید باشه و هم خانمان سوز،
چقدر خواسته های انسان هم می تونه زبانه بکشه وبشه آدم هایی مثل نمرود ها و فرعون ها
و یا باعث معیشت انسانی چو حضرت علی (ع) بشه که علمش در خدمت معبود، نه در خدمت به نفس، و ... نهایتا انسانی در خدمت خدا باشه.
چطور میشه این امیال رو کنترل کرد
به طوری که باعث بدبخت شدن خود همین انسان نشه
بجز با تربیت انبیاء ؟؟؟
که عصاره همه اونها قرآن میشه
که اون هم با دست بندگان صالحی مثل امام علی (ع) نهج البلاغه میشه و ما نمی خونیم و یا سیره ائمه میشه و نمی دونیم
یا ادعیه میشه که با زبان ساده تر، تاریخ و قرآن و درس زندگی و ... رو در قالب کتابی مثل مفاتیح الجنان داریم و قدر نمی دونیم
یا ... اساتیدی مثل آیت الله جوادی آملی و بهجت ها و ...


شنبه 85 دی 23 , ساعت 12:18 عصر

ما اعتقاد داریم هیچ چیز توی این دنیا متعلق به ما نیست.
مثل اینکه بهت چیزی رو قرض بدم و ازت بخوام که بدیش به فقیر و تو گوش ندی.
این دزدی در مال منه.
حالا اگر این صاحب خدا باشه چه معنی میده؟

(ینفقوا مما رزقناهم)


جمعه 85 دی 22 , ساعت 7:41 عصر

براستی، حقیقت داستان های کوتاهی که در فرآن ذکر شده چیست؟ (این خود نقلی است)
با یاسر صحبت می کردم، داشتیم فکر می کردیم که ما در قرنی زندگی می کنیم که نیاز به کتاب هایی داریم که خلاصه شده باشند تا در وقت عمر کوتاه از این دریا استفاده کنیم. داشتیم فکر می کردیم که کاش همه کتاب های عالم خلاصه می شد، یادی هم از نرم افزار های هوشمندی کردیم که متون را خلاصه می کنند. اما من یاد قرآن افتادم که داستان های زیادی در آن است. و دیدم که بعد از این همه بحث من و یاسر به این نتیجه رسیدیم که:
 آب در کوزه و ..................... ما تشنه لبان، .......  می گردیم ؟!!!!
قرآن همان کتاب مجملی است که خالق ما آنرا برای هدایت ما به صورت نعمتی در خانه هایمان قرار داده.
بیش از این نمی نویسم. حرفم را زدم.
قرآن،
با برنامه ریزی، روزی یک صفحه، با طلب توفیق برای نویسنده و خواننده در عمل به این جملات.
و من الله توفیق
سید صابر طباطبائی یزدی
22 دی ماه 1385
 کلیک کنید


چهارشنبه 85 دی 20 , ساعت 10:23 عصر

همه چی از این جمله شروع شد:
تفسیر آیت الله جوادی آملی. سنگینه؟ بله سنگینه.
یه چند وقتی فکر می کردم دیگه آخر و انتهای این مرز مواجه شدن با معرفت های جدید، صحبت های دکتر الهی قمشه ای؟
یه چند وقتی بعد که غوطه ور شدم،
گوش میدادم
ضبط می کردم
آدم های بد و خوب با قسمتی از شخصیتشون که خوب بود خودم رو میساختم و پای میز محاکمه می کشیدم
با اون جنبه ناقصشون هم باز به خودم طعنه می زدم.
یه چند وقتی بعد که غوطه ور شدم، و جستجو کردم
فکر کردم دکتر عباسیه.
یه چند وقتی بعد که غوطه ور شدم،  بعدش فکر می کردم
دکتر ازغدی ه .
یه چند وقتی فیلم های سینما ماوراء
یه چند وقتی برنامه عصر ایمان
یه چند وقتی کتاب و سخنرانی تفسیر ها درس های اخلاق و تهذیب نفس
یه چند وقتی استادی در آمل به نقل از علی همدانشگاهیم.
یه چند وقتی گناه های گذشته خودم
یه چند وقتی بی خیالی و نادونی و جهلی که از گذشته تا ابد همراهمه
یه چند ماهی از رجب و شعبان و رمضان روز ها و شب ها  باهام حرف می زدن
کیا؟ چی می گفتن؟ می گفتن خوب بودنی که فکر می کردی تا حالا این نبوده!!!
بیدارم کردن؟
نمی دونم. شاید حداقل بهم فهموندن که خوابم؟
نمی دونم.
خدایا از نادونی هام من رو رهانیدی؟
برهان
خدایا تو که می دونی همه این پیشرفت ها به این ربط داره که من چقد واسه خودم ظرفیت بسازم.
بهم راه ظرفیت ساختن رو بده
ادامه مطلب...

پنج شنبه 85 دی 14 , ساعت 2:47 عصر

بی رو در وایسی بگم 1500 سال پیش توی جایی که شما به عنوان عصر جاهلیت تحقیر می کنید ببینید چه اتفاق هایی می افتاده با الان خودتون مقایسه کنید و یه کمی با انصاف بیاییم خودمون رو درست کنیم. فکرمون رو درست کنیم. با یه نگاه به عصر جاهلیت به سرزمینی که به قول خیلی ها یه سری مردم ملخ خور داشتند و خیلی بی کلاس و پا برهنه بودند، از لحاظ فرهنگی بعد روابط جنسی چگونه بوده؟ حضرت آیت الله شهید حاج مرتضای مطهری توی کتاب "حقوق زن در اسلام نقل می کند" که روابط 4 دسته بوده.

دسته اول مثل روابط کنونی بوده که پدری برای اینکه دخترش به ازدواج مردی در بیاد وارد جریانی شبیه خاستگاری میشده و به همین منوال پیش میرفته.

دسته دوم یه موقع مردی می دیده نسل قوی نداره یه چند وقتی همسرش رو با یه مردی که از لحاظ ژنتیکی سالم تر و قوی تر بوده تنها می ذاشته و میرفته ( همون کاری که الان پدر ها در پارتی ها با دختر هاشون می کنن و اون ها رو با یه سری پسر اهل رقص و پارتی و شهوت در اکس پارتی ها ول کی کنن. و یا یه پدری دخترش رو با علم بر اینکه پسر نا محرم هست و قدم به قدم به سمت سکس واقعی پیش خواهد رفت تنها می ذارن و دلشون رو پدر و مادر به این خوش می کنن که فرزندمون حرف هاش رو به ما میزنه و ما رو در جریان قرار میده.) من نمی خوام این مسئله در پنهان و نهان و دوستی های پنهانی رو خوب بدونم. من می خوام بگم آدم عالم اگر گناه کنه گناهش سنگین تره. پدر و مادری که مسئله دوستی های پنهانی رو می شنون و با علم بر اثرات بد و عبرت و آینده ناگوار اون رابطه ها به فرزندانشون آگاهی میدن. خیلی زشته که از چاهی در بیان و بیافتن توی چاله-یا برعکس-.

به هر نحو، نوع سوم و چهارم روابط در زمان جاهلیت زنی بوده که بالای خانه اش به هر نحو پرچمی نصب می کرده و اونجا محل رفت و آمد و هرزگی مردانی بوده که دوست داشتند به این مسئله بپردازند یا عده ای از مردان که کمتر از 10 نفر بودند با دختر یا زن رابطه داشتند. تفاوت در این بوده که اگر زن بچه دار میشده یه دسته زن هر مردی رو دوست داشته انتخاب می کرده و اون فرد باید قبول مسئولیت می کرده و در نوع دیگر قیافه شناس میاوردند و رای میداده و رای اون هر چی بوده باید می پذیرفتند.

حالا بیاین با همین نسل زنده موجود خودمون رو ببینیم : اینها بچه دار میشن صدق می کنن!

هزار تا علامت سوال لازم داره. اون موقع که عصر جاهلیت بوده، و ما فکر می کنیم الان خیلی به دلیل تجملات با فرهنگ شدیم؟ و خودمون رو با تمدن می دونیم؟ عجب!!! الانه پدر و مادر ها می دونن و فرزندا به عقل پدر و مادرشون اعتماد می کنن. قبلا اگر نیاز جنسی یه سری از فرزندان کار رو به جایی می رسوند که اتفاقی می افتاد و انگشت تعجب همه رو به دهن می گزید بخاطر نیاز درونی و نادانی فرزند بود. الان نادانی و جهالت پدر و مادر هم اضافه شده و بچه بی گناه حتی اگر نیازی تا 18 سالگی احساس نکنه پدر و مادر با اصرار و از ترس بوجود نیومدن اون احساس و سرریز شدنش، میان بچه رو وارد تحریکات جنسی می کنند.

الانم دوباره مثل جاهلیت، مردم نماز شون رو اونجوری که دوست دارن می خونن و اونجوری که دوست دارن ازدواج می کنن و روابطشون همون طوری مثل جاهلیت، اونطوری که خودشون می خوان شده و به شرع توجهی ندارند. شاید به همین دلیل باشه که حدیث هست که با اونها هم محشور میشن.

مثلا حدیثی امروز خوندم در کتاب وسائل الشیعه که آیت الله بهجت اون رو توصیه کردند، خوندم به این مضمون که :

تعصب کورکورانه چه در دین چه در ... باعث میشه که روز قیامت با جاهلیت محشور بشوند.

وا عجبا !!! العاقل بالاشاره.

والسلام

آبان 1385

نوشته شده در وبلاگ ( شنیده هایم از نماز ) توسط صابر طباطبائی یزدی در وبلاگ سابقم،
لطفا به آدرس 
http://namaz19.persianblog.com  مراجعه کنید.


پنج شنبه 85 دی 14 , ساعت 2:47 عصر

سلام

اذکار

به عبادت بدون ذکر نگاه کنید. یعنی نماز بدون ذکر. و به عبادت فقط ذکر نگاه کنید. و هر دو را امتحان کنید. جان نویسنده یک بار چهار رکعت را در حال خوابیده و با وضو به نیت نماز مستحبی در هنگام کسالت یا مریضی بخوانید و فقط ذکر بگوئید. و هنگامی دیگر فقط نماز را بدون ذکر. آنگاه یک بار نماز واجب خودتان را به همان اندازه که در حرکت مثلا سجده می مانید بمانید و سر از سجده بر ندارید و یک بار ذکر را بگویید و سپس باز هم مکث کنید در سجده.

العاقل بالاشاره

آبان 1385

نوشته شده در وبلاگ ( شنیده هایم از نماز ) توسط صابر طباطبائی یزدی در وبلاگ سابقم،
لطفا به آدرس 
http://namaz19.persianblog.com  مراجعه کنید.


پنج شنبه 85 دی 14 , ساعت 2:28 عصر

... چونکه یه چیز هایی توی مسیر از خود گذشتگی ها و صبوری ها شون مواجه شدن که خدا رو حتما بیشتر و والا تر و پر رنگ تر خواهند دید.

 دلداده ترین آدم ها می تونن مفاهیم دقیقی از ارتباطشون با خدا رو در مقایسه با عشق زمینی در یابند. واسه همین من خیلی هر چی درونم بود نشون دادم و فیلتر نکردم و توی بازی های سیاست بازی و نکنم مبادا اینطور بشه و روش زیاد بشه و ..... فقط صاف و ساده دلی و رو راستی... والا کمتر از ادعاهای آدم ها مست رو نکنیم. از اونها که کمتر نبودم. ادعایی کردم که روراستی و شفافیت و زلالی توش بوده.

خدا خودش به ما یاد داده که چگونه بپرستیمش چجوری ازش بخوایم.

 

نوشته شده در وبلاگ ( شنیده هایم از نماز ) توسط صابر طباطبائی یزدی در وبلاگ سابقم،
لطفا به آدرس 
http://namaz19.persianblog.com  مراجعه کنید.


<      1   2   3   4   5      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ