سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار چه کم است کسى که خود را همانند مردمى کند و از جمله آنان نشود . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 86 اسفند 6 , ساعت 8:40 صبح

ایشان فرمودند: بروید به کتاب اصول فلسفه ی استاد مطهری در جایی که برهان تمانع را بیان می کنند ، مراجعه کنید و ببینید (ببینید یعنی حتما ببینید) که وقتی چند تا پیامبر با هم در زیر چتر یک حکمت در زمین باشند، با هم هیچ اختلافی ندارند نه اینکه چند تا خدا. آیت الله جوادی آملی در تفسیر سوره اسراء آیه ی (لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا) این نکته را فرمودند . لینک و متن برای مراجعه به کتاب   : http://www.hawzah.net/Per/K/Ossol/osl510.htm#f6

این برهان را معمولا با یک صورت سطحى و عامیانه تقریر مى‏کنند: خلاصه آن تقریر اینکه اگر مبدا و واجب الوجود متعدد باشد میان‏خود آنها یعنى میان خواست‏هاى آنها تمانع و تزاحم برقرار مى‏شود باین‏معنى که اراده هر یک مزاحم اراده دیگرى مى‏گردد در این صورت یا اراده‏و قدرت یکى بر اراده و قدرت دیگرى غلبه دارد و یا اراده و قدرت هیچکدام‏بر اراده و قدرت دیگرى غلبه ندارد محال است که اراده و قدرت یکى ازآنها مغلوب واقع شود زیرا مغلوبیت با کمال و وجوب وجود منافى است‏و اگر هیچکدام غلبه نکنند جهان تباه مى‏شود زیرا اراده هیچکدام مؤثر نیست‏و وقتى که اراده هیچکدام مؤثر نباشد رابطه جهان با واجب الوجود که قطعى‏و ضرورى است قطع مى‏شود یعنى هیچ حادثه‏اى وقوع پیدا نمى‏کند بلکه هیچ‏موجودى وجود پیدا نمى‏کند و باقى نمى‏ماند و اینست معنى فساد و تباهى عالم .

ولى این تقریر صحیح نیست زیرا چه موجبى در کار است که اراده‏هاو خواستهاى واجب الوجودها را مخالف و مزاحم یکدیگر فرض کنیم بلکه‏الزاما باید اراده‏ها و خواستها آنها را هماهنگ فرض کنیم زیرا فرض‏اینست که هر دو واجب الوجودند و هر دو علیم و حکیمند و هر دو بر وفق‏مصلحت و حکمت عمل مى‏کنند و چون حکمت و مصلحت‏یکى بیش نیست پس‏اراده واجب الوجودها هر چند عددشان از ریگ بیابان و دانه‏هاى باران‏بیشتر باشد با یکدیگر موافق و هماهنگ است .

تزاحم اراده‏ها یا ناشى از منفعت‏خواهى و خود پرستى است که هرفردى فقط منافع شخص خود را در نظر مى‏گیرد و یا ناشى از جهل و نادانى‏و عدم تشخیص است هیچکدام از اینها در باره واجب الوجود قابل تصور نیست برهان تمانع مبتنى بر تضاد و تخالف خواستهاى و اراده‏ها نیست بلکه‏مبتنى بر امتناع وجود هر حادثه ممکن است از ناحیه تعدد اراده‏ها یعنى‏اگر واجب الوجود متعدد باشد با فرض هماهنگى و توافق اراده‏ها نیز تمانع‏وجود دارد این برهان مبتنى بر سه مسئله است: الف- واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است‏این مقدمه را بعدا توضیح خواهیم داد در اینجا همین قدر توضیح مى‏دهیم که درذات واجب هیچگونه حیثیت امکانى و بالقوه نمى‏تواند وجود داشته باشد اگرعالم است عالم بالوجوب است نه بالامکان و اگر قادر است قادر بالوجوب است‏نه بالامکان و همچنین... و لهذا او که فیاض و خلاق است فیاض و خلاق بالوجوب‏است نه بالامکان یعنى محال است که موجودى امکان وجود داشته باشد و ازطرف واجب الوجود افاضه وجود به او نشود .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ