سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را بجویید؛ هرچند در چین باشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 86 مرداد 20 , ساعت 9:0 عصر

امام خمینی در سخنرانی ای که در سی.دی های سخنرانی ایشان با نام تفسیر سوره علق می توانید بیابید می فرماید:
همینکه انسان در رندگی زمینی بماند و از مرحله ی خاک بالاتر نرود ، همان جهنم است. من بعضی موقع ها به دوستان خود می گویم: در طول ده سال خاطرات خیلی بد خود را یادداشت کنید و در آنها کند و کاو کنید ببینید که جهنمی ترین لحظاتی که از دست خودتان عصبانی می شوید و می گویید کاش این کار را نکرده بودم کدام حالت است. من این کار را کردم و در مقاله ای با عنوان
جهنمی ترین لحظات زندگی ام نوشته ام. نتیجه ی اون بحث اینه که شما از انتظار معقولی که مادرتون داره و شما خودتون رو متعهد به احترام به او می دونید و حالا نتونستید به هر دلیل موجه یا غیر موجهی اون رو عملی کنید، چقدر بخاطر اون انتظار زندگی شما به هم میریزه. حالا تصور کنید که خدای این عالم که رضایت یا غضب او تا روزی که به ما مهلت داده شده و در این دنیا هویدا نیست، بر ما در عالمی دیگر که پرده ها فرو می افتد و پنهان و پشت پرده برای ما هویدا می شود ما بفهمیم که خدا ازما ناراضی است. و همه رفتند و ما مانده ایم در زمین . همه به لقای پروردگار پیوسته اند و ما هنوز در مراحل صعودی آفرینش خودمان در مرخله ی پست خاک مانده ایم. چه حالی دارید. اگر انسان آینده نگری باشید و خیلی برای دنیای مادی تان ارزش قائلید به شما بگویم توجه به خدا و اسلام فقط سود برای شخص شما دارد . اگر مسلمان شدید و کسی (به غیر از شما از اسلامی بودنتان و یا مسلمان بودنتان سود جست بجز اینکه شما سلامت اخلاقی پیدا می کنید و دیگران هم سلامة پیدا می کنند از گزند شما) اگر از لحاظ مادی کسی خواست عدالت را در حق شما رعایت نکند، اونوقت خودتان تصمیم بگیرید.

من یک مثال می زنم، و آن اینکه به این جمله از شاعر بزرگ دقت کنید

. (سرچ کنید "جایگاه شریعت در قلمرو عرفان")

چنان‌که مولوی نیز حرکت انسان را از جمادی تا نباتی و از آن‌جا تا حیوان و انسان و از آن‌جا تا مرگ مطرح کرده، پس از مرگ هم این حرکت را ادامه می‌دهد:

از جمادی مردم و نامی شدم       وز نما مردم به حیوان سر زدم

مردم از حیوانی و آدم شدم          چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم

حمله‌ای دیگر بمیرم از بشر           تـا بـر آرم از مـلایـک بـال و پـر

بار دیگر از ملک قربان شوم           آن چـه انـدر وهـم نـاید آن شـوم

بار دیگر بایدم جستن ز جو            کـلّ شـیء هـالـک الـّا وجـهـه

و چون حرکت و راه ادامه دارد، سالک از عمل بی‌نیاز نخواهد بود و طبعاً هر چه درجه و مقام بالاتر باشد، عبادت و پرستش بیشتر و کامل‌تر خواهد بود.

آن کو کشیدم اینچنین      آن سو کشاندم کشکشان

آن کو کشیدم اینچنین      آن سو کشاندم کهکشان

حال اگر کسی کشکشان برود باید سختی دوری و عذاب اینکه در خاک بوده و همه ی غافله رفته اند و او جا مانده را بکشد باید با اینکه تنهاست و کاری را که سال ها قبل می توانست با غافله انجام دهد را تنهایی و مشقت و دوری انجام دهد و آن سرعت و شتاب لازم و انگیزه ی لازم را ندارد.

پس بنابراین شما خودتان را جای یک فرد عقب افتاده از غافله بگذارید که بار شتران را ندارد و خیلی چیز های دیگه که تو سفر معمولا همراهان همراهشون هست و حالا او از این نعمت ها محروم است.

راه است و چاه است و دیده ی بینا و آفتاب بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش

من خود این نکته بگفتم خواه پند گیر خواه ملال

من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم ، تو خواه پند گیر و خواه ملال



لیست کل یادداشت های این وبلاگ