سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، زندگی و درمان است . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 85 دی 14 , ساعت 3:31 عصر

تا حالا به این فکر کرده بودم که به عنوان عزیز ترین کس تو بهت ضربه بزرگ نزنم ولی چه کنم که انقدر سخت گیر هستم که قبول می کنم که ضربه های کوچک از دید من همون ناراحتی هایی که هر چند توی زندگی همه آدم ها هست بودند. اما من اصلا برای خودم قابل قبول نمی دونم که با فرشته ای مثل تو موجبات زجر و نا آسایشی تو رو فراهم کنم.

اما حالا میبینم اولین کسی که جلوی درس خوندن منو با این کار ها و عکس العمل ها داره می گیره در حالی که در زمانی هستیم که خودت هم اوضاع درسی رو خوب می شناسی و می دونی که من خودم خواستم که تلاش کنم واسه این که ارشد قبول شم. اما داری با حرفات و کارات سرعت من و حداقل انگیزه من و میگیری.

کارنامه که میاد ... یه جوری حرف می زنی که انگار میشه هم کار کرد هم توی بالاترین سطح علمی برای یه دانشجویی که تو غیر انتفاعی درس خونده رقابت کرد هم بعد از چندین سال رتبه های خوب آورد همه اینها توی شرایطی که من همه دسترنجم رو که مجردم و مال خودمه دارم می دارم و حتما برنامه ای دارم اما تو داری هم دخالت بیجا هم دلسوزی بیجا می کنی....

و این قصه ادامه دارد. کاش با دختری طرف بودم که انقدر زیاد بهش امیدوار نبودم که بگم بابا این کاره نیستی اما انگار فهمیده ها بیشتر از نادان ها اگر بخوان می تونن به آدم ضرر بزنند....



لیست کل یادداشت های این وبلاگ