سلام
ممنون از بذل توجهتون. فكر نكنم هيچ كس به اندازه شما به اون مطلب عميق فكر كرده باشه.
اما نظر من:
امام مثالي زده اند كه از جهات مختلفي با آنچه مورد نظرشان بوده شباهت دارد. در واقع منظور اين بوده كه نسبت ما و امامان مانند نسبت آن عالم و آن پسر است. همه ما هر چه داريم از طريق آنان به ما رسيده است. همان طور كه در زيارت جامعه كبيره مي خوانيم كه حتي برفي كه از آسمان مي بارد نيز به خاطر وجود آنهاست كه به ما ارزاني مي شود. اما ناسپاسي و پيمان شكني ما نيز شبيه همان كاري است كه آن پسر با آن عالم مي كرد. و اين پيمان شكني مي تواند از سر شقاوت و يا نفهمي ما باشد. اما اگر بخواهيم اين سالهاي حرام بگذرد (تعبيري از دكتر شريعتي) بايد حالت قلبي ما نسبت به حق ائمه (يعني پذيرفتن ولايت آنها) مانند حالت قلبي آن پسر باشد در زمان ترازو. و نه فقط من بلكه همه. زيرا حضرت در ابتداي حديث مي فرمايند كه اي حمران. تو دوستان و نزديكاني داري كه آنها را مي شناسي. .. پس تا زماني كه مردم نسبت به ما ائمه اينگونه اند دولت ما فرا نخواهد رسيد.
اما برآورد من اين است كه ما اكنون در زمانه گوسفند زندگي مي كنيم. يعني اگرچه ظاهرا كسي قصد خيانت به ائمه را ندارد و همه منتظر رسيدن دولت انان هستند ولي كمند كساني كه خود را براي آن زمان آماده كرده باشند.