سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
 
جمعه 90 بهمن 14 , ساعت 11:31 صبح

اینکه نهایتا ما در سازمان بتوانیم این نتیجه گیری را بنمایم که در سازمان ما به همچنین فردی نیاز داریم یا نه؟

ابتدای قضیه باید یک مختصر ی توضیح دهیم که اگر یک مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) درسازمان وجود نداشته باشد، چه می شود؟ در پاسخ باید بگوییم که او چه وظیفه ای بر عهده دارد در چه کار هایی به او نیاز داریم و چه فایده هایی از بودن او در PMO می بریم.

فایده ی اول این است که تیم پروژه درست انتخاب می شود: یک مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) توانای های تمامی افراد را داخل سیستم و سازمان خود 1-می داند 2- احراز می کند و ثبت میکند یعنی ایشان تواتایی دارد تشخیص دهد که در چه حدی نیروها توانایی دارند و قادر است یک ممیزی / یک قضاوتی روی سطح علمی افراد داشته باشد بنابراین باید تشخیص اش از همه قوی تر باشد تا بتواند درست سطح علمی و توانایی های فنی دیگران را تشخیص دهد که کدام نیرو ها قدرت اجرایی دارند چه کسانی قدرت فکر کردن دارند (تا در پروژه های خاص عضو شوند) و چه افرادی قدرت اجرای کارهای روتین را دارند.
بنابر این یک مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) اولا توانایی انسان هارا می شناسد دوما وقتی یک پروژه شروع می شود و مدیر پروژه انتخاب می شود به کمک مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) افراد تیم انتخاب می شوند. پس باید مدیر منابع انسانی توانایی مشورت دادن و قدرت بیان داشته باشد.
انتخاب افراد یک تیم اگر صحیح انجام شود آن پروژه با احنمال بالاتری موفق خواهد بود و اگر تیم درست انتخاب نشود، آن پروژه با احتمال خیلی بالا شکست خواهد خورد.

فایده ی دوم این است که تمامی نیازهایی را که سازمان در بخش مدیریت منابع انسانی و آموزش دارد، لیست می کند و آن آموزش ها را به تفکیک و با توجه به نیاز های آن سازمان برای بخش آموزشی می فرستد. هیچ وقت بخش اموزشی نمی تواند ذیصلاح مطلق باشد و تنهایی تصمیم بگیرد. زیرا تمرکز لازم نزد مدیر منابع انسانی است. تشخیص اینکه چه دورهایی و با چه طول و عرض و مختصاتی نیاز است در یک تیم بررسی میشود که هم مدیر منابع انسانی و هم مدیر آموزشی عضو آن تیم هستند و دیگران هم نظر میدهند. در نتیجه نظر کارشناسی مدیر منابع انسانی خیلی مهم است و همیشه از او اظهار نظر و تحقیق مطالبه می کنند.

اینکه کدام دوره به درد کدام نیرو در سازمان می خورد. یعنی انتخاب دقیق افرادی که در کلاس ها شرکت می کنند نیز دست مدیر منابع انسانی است. این کار را مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) به نحو احسن می تواند انجام دهد با ان خصوصیاتی که دارد می تواند بگوید که چه نیازهای آموزشی ما در سازمان داریم و هر آموزشی باید در چه چارچوب استاندارد و سرفصل درسی و چه موضوعاتی باشد. موضوعاتی را که انتخاب کرده برای بخش آموزشی می فرستد و بخش آموزشی موظف است که به نحو احسن آن موضوع آموزشی را برای آن نیروها برگزار کند و فیدبک ها را گزارش کند و داشبوردهای مربوطه را در این زمینه برای مدیر منابع انسانی آماده کند که مدیرمنابع انسانی بتواند ببیند که 1- چه افرادی چند ساعت آموزش دیده و چه سوالاتی در ذهنشان بوده و 2- نظر نهایی استاد مربوطه ی آن دوره چیست و 3- این فرد می تواند بین کارهای اجرایی یا کارهای تحقیقاتی در کدام موفق تر باشد و نظایر این گزارشات که تعداد آنها و مثال بیشتر و ذکر همه ی آنها در این نوشته نمی گنجد

با توانایی ها و وظایفی که در بالا برای یک مدیر منابع انسانی ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که با وجود چنین شخصی میتوانیم هم در پروژه ها موفق باشیم و هم مدیریت آموزشی بهتر داشته باشیم.


جمعه 90 بهمن 14 , ساعت 11:31 صبح

خیلی ها گوشی می خرند که از تکنولوژی عقب نیافتند ولی نه وقت دارند و نه اونقدر پشتکار دارن که ته توی قضیه رو دربیارن.

مدیریت به کمک ابزار های اینچنینی فرهنگ استفاده و آمادگی های خاصی لازم داره که باید روی خودت خیلی کار کنی تا ...

من هم وقت داشتم و هم حوصله و هم علاقه . گفتم شاید خیلی ها هم بخوان قابلیت های گوشی شون رو بدونند . به نظرم همه ی این قابلیت ها توی همه ی گوشی ها هست و ما استفاده نمیکنیم

نتیجه این شد که دوست داشتم بتونم کارهام رو مدیریت کنم. یه ارتباطی بین شیرپوینت و پراجکت سرور با موبایل برقرار کنم

  1. یه برنامه ای روی سی دی کنار موبایل بود، به نام OVI که ارتباط برقرار میکنه بین آوتلوک و موبایل. از اون طرف هم که میدونید، همه ی محصولات مایکروسافت با آوتلوک تعامل خوبی دارند. (همین برنامه ی OVI ، نقشه و مسیر و راه ها رو هم داره که توی هیچ شهری گم نشم. و همه توی نقشه جایی که من الان حضور دارم رو میبینند.)
  2. سه تا برنامه آفیس نصب کردم تا یکی اش که اسمش smart office هست، خیلی خوب دراومد و خیلی کارام رو توی اکسل انجام میدم که روی کامپیوتر ام هم باز بشه و از اکانت جیمیل ام هم در google docs باز کنم و آنلاین ببینم.
  3. کارهایی که توی تسک Tasks آوتلوک Outlook تعریف می کنم با موبایلم سینک میشه.
  4. همه ی افرادی رو که توی گوگل، جیمیل اطلاعات تماس شون رو دارم، (+عکس شون) ایمیل شون رو هم داشته باشم و در کنار اس ام اس هاشون، ایمیل هاشون رو هم ببینم و بتونم تمام ایمیل های یاهو و هاتمیل و جیمیل رو هم کنار هم وارد کنم (و هر روز تا میرسم خونه و اینترنت بیسیم خونه رو میبینه) چک کنم.
  5. توی ساعت های خاصی که من همیشه سر کلاس هستم به حالت Silent بره و بعدش اتوماتیک در بیاد
  6. از همه مهم تر مشکلی با اتصالات مختلف به اینترنت از طرق GPRS و Wireless نداشته باشه. و من در منزل و محل کارم و توی مسافرت بتونم به اینترنت وصل بشم.
  7. خیلی کارهای متنوع دیگه مثل :
    1. مدیریت عکس ها
    2. مدیریت اس ام اس ها SMS و
    3. بک آپ هاBackup و
    4. وصل شدن به شبکه های اجتماعی twitter و Facebook
    5. یادداشت ایده هایی که به ذهنم میرسه و
    6. توانایی آنلاین بودن همیشگی در کلیه ی سیستم های چت Chat و
    7. کارهای بانکی و
    8. ضبط ایده هایی که به ذهنم میرسه و فرستادن اونها برای تایپیست ام توی شرکت
    9. وصل شده به Capture برای ضبط و آموزش (دی وی دی آموزشی همین کارهایی که الان گفتم).
    10. استفاده از یپش بینی هواشناسی به طور دقیق.
    11. ضبط مکالمات تلفن هایی که بهم میشه.
    12. گوش کردن به کتاب های صوتی همزمان با مطالعه ی کتاب ها هم برای قوی تر شدن زبان انگلیسی و شنیدار و هم تطبیق و مفاهیم متن.
    13. فیلم برداری و عکس برداری از دوستام و تگ زدن در برنامه ی پیکاسا. و تشکیل یک آلبوم عکس خیلی کارآمد. و
      1. خیلی چیز های دیگه که مهمتر اینه که از این امکانات استفاده کنی و برات عادت شده باشه

جمعه 90 بهمن 14 , ساعت 11:31 صبح

برای جواب به این سوال در این نوشته، دو مساله را ذکر می کنم

به ما می گویند که در تربیت فرزند ،شما فقط کافیست که بدانید چه کار هایی باید انجام ندهید.

یعنی خدا خیرتان بدهد شما بد آموزی نکنید سپس خود بخود از اینجا به بعد، کار ها انجام خواهد شد

حالا من هم می خواهم بگویم که مدیریت چه چیز هایی نیست.

اما قبل از آن بگویم که ، مدیر دو تا کار انجام می دهد

  1. هدایت می کند
  2. تصمیم می گیرد
  3. و غیره

در این دو امر فقط کافیست این دو مساله را رعایت کند:

  1. در امر هدایت نباید بی تفاوت باشد. معمولا مدیران ما بی تفاوتند. آنها باید به کشف استعداد بپردازند. و برای اهداف نیروها را گسیل بدارند. عین یک فرمانده ی لشگر که لشگر کشی می کند. یه وقت هست که هدایتی از جانب ایشان اصلا انجام نمی شود و فقط کافیست که استعداد های خودجوش که شکل می گیرند را فقط طرد نکنند.همین
  2. تصمیم می گیرد. تصمیماتش نباید باعث بی تفاوتی و رخوت شود. معمولا تصمیمات مدیران ما برخلاف حرکت است. وقتی نمی خواهیم یاد بگیریم به زور می فرستند ما را کلاس و وقتی می خواهیم یاد بگیریم یا بی تفاوتند و امتیاز قائل نمی شوند و یا جلوگیری می کنند.اگر این کار را هم نکنند. میزشان هم مبارکشان باشد ان شا الله با آن محشور شوند.

جمعه 90 بهمن 14 , ساعت 11:31 صبح

سال 1989 که در یکی از درس های دانشگاه مشغول تدریس بودم.

دوره ی MBA تدریس می کردم با درسی با موضوع شرکت های بزرگ و رموز موفقیت اونها.

یه دختر خانمی بعد از اون دوره ی درسی پاشد به من گفت.

جیم! من با کل این درس تو مشکل داشتم.

تو میگی این دوره برای بالا بردن شرکت های بزرگ از مرحله ی بلوغ به رشد حداکثریه.

ولی بجای اینکه بیای و به صورت مثال شرکت ها رو بررسی کنی به ما یه سری تئوری تحویل دادی.

ما همه داستان زیادی رو از روش های پیروزی شرکت های بزرگ نوشتن و خوندیم و میدونیم

اما اون چیزی که هیچکدوم ما نمی دونیم اینه که اون شرکت های معمولی هم همه ی این کارها رو کردند.

پس فرق اینها چیه؟ نمیشه بگیم بعضی از اینها شانس آوردند و بعضی دیگه نیاورند.

جیم کالینز توی کتابش مینویسه : من بعد از سالها کار و تدریس دوباره به فکر سوال اون دختر افتادم

اون دختر راست میگفت.

حالا مقایسه کنید با اساتید دانشگاه ما !!! که ارزشی برای دانشجو و جوانان قائل نیستند.

جیم کالینز مینویسه: نتیجه این شد که ما سال ها (6 سال) تحقیق کردیم. و سه هزار صفحه متن رو مطالعه کردیم.

فکر کن...


جمعه 90 بهمن 14 , ساعت 11:31 صبح

تاکید نویسنده ی این کتاب آقای جیم کالینز اینه که در تمام تحقیقاتش به این نتیجه رسیده که مدیران سازمان ها معمار سازمان بوده اند.

در صورتی که بیشتر مدیرانی که ما میبینیم حتی بصیرت لازم برای بعضی ابتدائیات رو ندارند. فقط من یه مثال میزنم : که تشخیص اینکه باید مدیریت دانش و مدیریت منابع انسانی داشته باشند رو از روی دست دیگران نگاه می کنند و مدیریت مسائل دیگر را تا وقتی استانداردی نبینند در سازمان خود نمی بینند.

من دارم سعی می کنم اشاره هایی از این کتاب رو در این وبلاگ داشته باشم و شما اگر دوست داشتید مطالب این وبلاگ را دنبال کنید.

در فصل دوم ص 60 مینویسد: والتن ، نقد وتشویق در حضور دیگران را همیشه انجام میداده. ص 63 می خوانید: پال گالوین ، مدیر موتورولا معمار زمینه ی فن آوری بوده که پس من و شمای مدیر باید انواع توانایی ها برای معماری و طراحی را داشته باشیم.

جیم کالینز می نویسه: حتی جنرال منیجرز General Manager ها هم باید دارای نبوغ طراحی و ارائه ی مدل و تشخیص و طراحی و تغییر در همه ی قسمت های خود باشند و داشتن توانایی و اجازه برای این کار را پیشفرض میداند

درصورتی که مدیران در جاهایی که ما میبینیم بیشتر یک مقام اعتباری دارند که فقط بر روی کار نیروهای خود (اگر) موثرند. که این مساله را هم در لفافه می گویم که بیشتر کارمندان هستند که مدیر خود را اداره می کنند.


 


چهارشنبه 87 بهمن 9 , ساعت 8:53 صبح

خدایا چطور یک بنده می تونه به درک درستی از خودش برسه چونانکه بتوانه مورد لطف تو قرار بگیره که شهید چمران و امام خمینی بشه

همه ی استعدادهایی که تو دادی برای بندگی رو در جهت خودش قرار بده و صرف بیهودگی نکنه

اگر تو قدرت دوست داشتن محبوب رو در او قرار دادی و همونطور که در قرآنت گفتی کسانی که انداد خدا رو قد خدا دوست می دارند.

اینها یعنی چی؟

یعنی تو خودت میگی و راست هم میگی که اونها که توننستند چیز دیگری را به جای تو قد تو دوست داشته باشند میتونند تو رو هم اگر بت حایگزینش نکنند دوست داشته باشند

پس من می تونم تو رو دوست داشته باشم

وای چه لذتی که من محدود می تونم توی نامحدود رو دوست داشته باشم

خیلی خوبه

خوشحالم که من محدود میتونم توی نامحدود رو دوست داشته باشم

میگن تو هم من رو دوست داشتی

تا تو من رودوست نداشته باشی من نمی تونم تو رو دوست داشته باشم

من عاشق بنده هاتم

چون تو این عشق رو به من دادی

من این رو مقهمم که بنده هات رو بخاطر این دوست ندارم که پپاداش تو رو بخوام من بنده هات رو دوست تدارم چون یه طوری با تو رابطه دارند

اما در پرستش نمی تونم مثل علی باشم پاما تو میتونی به من هم بدی

من ظرفیت ندارم اما میتونی به من توفیق کسب ظرفیت رو بدی

و بعدش توفیق عبادتی که تو رو بخاطر شاسیتگی ات بپرستم

خدا یا تو شهیدان رو معراج بردی

ما رو هم ببر

خدایا ما رو عاشق کردی

به ما انقدر لطف داشتی اما ما سیر نمیشیم

ما دوونتیم

می خواهیم خداییت رو همش بیشتر به ما نشون بدی

همیشه بیشتر از همیشه

این کار رو بکن عاشقمون کن عاشق واقعی از نوع با بصیرت اش

چهارشنبه 87 بهمن 9 , ساعت 8:53 صبح

پاکی روح و قداست روح چیست؟ این پاکی از کچا می آید؟ مسیح سلام الله علیه کسی بود که با دست کشیدن روی چشم انسان نابینا، او را بینا می کرد. این ها از معجزات نبی خداست. تمام پیامبران از نگاه فرقه ی ناجیه ی شیعه معصوم هستند. این عصمت از سر باز نزدن فرمان خدا نشات می گیرد. این از افتخارات فرقه ی شیعه است که در مقام تئوری، که مقامی انتزاعی از واقعیت و حقیقتی است که موجبات افتخار بیشتر را برای حق جویان نشان می دهد. تمامی آنها در هیچ مورد، نافرمانی خدا را نکرده اند و در طول عمر خود حتی یکبار هم سرپیچی حق تعالی نکرده اند و همین امر برای آنها و روح آنها پاکی و قداستی را رقم زده است که خداوند آنها را رسول و فرستاده ی خویش قرار داده و پیام الهی و دستورات شرعی را برای مردم با دست و زبان و واسطه ی اینان، به مردم ابلاغ می کرده است

چرا خداوند نیاز به واسطه دارد. خداوند از همه چیز بی نیاز است. ما برای دریافت، نیاز به پیامبران داریم. فیض او همواره نسبت به تمام آفریده ها نازل می شود. اما ماییم که باید چتر خودپسندی را از جلوی این باران رحمت الهی کنار بزنیم تا باران بر ما نیز ببارد. در حقیقت ما آن را وقتی حس می کنیم که این چتر منیت را کنار بزنیم. چتر منیت از جنس گناه است. پیامبری که گناه نکرده است چتری را به عنوان مانع بالای سر خود ندارد. و میتواند این فیوضات الهی را دریافت کند.

خداوند به اذن خود، به پیامبران برای اثبات ادعای پیامبریشان معجزه عطا می کند. تا نبی خدا قداست روح نداشته باشد، نمی تواند

نه پیامبر شود و نه معجزه بیاورد. این قداست روح اوست که ظرفیت معجزه و پیامبری را به او می دهد

چهارشنبه 87 بهمن 9 , ساعت 8:53 صبح

متن کامل تر ودقیق تر این نوشته را لطفا از سایت بگیرید

یا صوت مربوطه را از سایت آیت الله جوادی آملی بگیرید

یهودی ها هم از جریان اصحاب کهف سوال می کردند، و این مساله براشون جای سوال بوده. (سوال استفهامی با هدف رفع گنگی و نادانی نداشتند سوال استیضاحی برای انکار داشتند؟)

در برابر قدرت خدا شایسته نیست که این سوال را که نشانه ی عجیب بودن و بعید بودن است پرسید و اگر کسی بپرسد نشانه ی ضعف معرفت و شناخت سائل است. و راه ندارد. ادعای استاد این است که اینها هیچ چاره ای نداشتند بجز اینکه از گناه به خدا به سوی غار پناه ببرند و برای همین از لدن خدا، درخواست رحمت کردند. زمانه طوری بوده که اینها از کسب و کار و میان مردم و غیره را امتحان کردند ولی هیچ کدام به عنوان راه مناسب نیافتند.

اینها از هر راهی که می خواستند بروند رفتند و ناامید شدند.

این راه الهی در مناجات و ادعیه مطرح است

در راه های حوزه و دانشگاه اسباب مطرح است

این خدا هست ولی سبب لازم است معناش این نیست که ال و با بد خدا سبب فراهم می کند البته این در روایت ها هست که هر چه غیر خداست معلول است و همه ی این معلول ها به خدا متکی است و مهناش این نیست که جهان با علت و معلول کار می کند و فقط سر سللسله ی عوامل و علل است بلکه خدا بی واسطه هم می تواند کار کند.

خدایا تو اجت ما رو برآورده می کنی دو راه هست که ما می دانیم بعضی وقت ها هم از وسیله و اسباب می روی و بعضی وقت ها هم بدون علل و اسباب رحمت می فرستی

اینها هیچ چاره ای پیدا نکردند و یلاواسطه طلب فیض کردند.

کاری که سامان نداره و هیئت نداره مواد خام است و … ندارد رشد برای بعضی ها نیاز به مقدمات دارد و یه کس دیگه ای پیدا بشه که اون رو رشد بده

ما خواستیم با تعطیلی موقت زمینه را برای فلاح نجات آماده کنیم

برای بعضی از انبیا دیگر نیز اینطوربوده

آیه 41 سوره صاد درباره ی ایوب… عرض کرد … شیطان… این ندای او بود

بهش گفتیم پا را به آب بزن تا مداوا بشی

خدا ندا می دهد بعضی وقت ها… در جواب درخواست خدا اینطور عنایت می کند

انسان اول می شنود و سپس از خواب بیدار می شود. اولین مساله ای که ادراک می کند .. سپس روح که بدن را اداره می کند، بیدار می کند

روح است که م یخواباند و بیدار می کند و اداره می کند و وقتی خسته شد می خواباند

در تفسیر المنار در ذیل اولین آیه سوره نسا از مسند احمد بن حنبل … کسی که اراده کرده از منرل به مسجد برود باید عرض کند خدایا من با اخلاص این کار را می خواهم انجام دهم.

ما در پاسح در کهف اینها را خواباندیم.

ممکن است کسی سیصد سال مورد عنایات خدا باشد اما نفهمد

اینها سیصد سال مورد عنایات آیات انفسی بودند و متوجه نشدند. ما هم ممکن است یک نفس درونی که ما را مواظبت می کندباشیم و تحت تاثبر آیات انفسی باشیم و نفهممیم اما وقتی

معرفت بعضی وقت ها سیر آفاقی است. همین داستان کهف برای ما آیات آفاقی است اما برای خود اینها آیات انفسی است.

اینجا استاد نکته ی مهمی رو گفتند (حدود دقیقه 16)

حالا شرح داستان

داستان حق نه زمان دارد و نه زمین. اگر تاریخ نگار باشد باید بگه قرن جندم است. در روایت های قرآنی برای برکت نام می برد اما از زمان نام نمی بردو نقشی هم ندارد

برای احترام به جوانی … گفت

کسی نیست که به دوران پیری برسد و متاثر شود

برادران این جنایت را نسبت به یوسف کردند و چاه انداختن برای یوسف بود ولی وقتی به یعقوب گفتند گفت صبر کنید برای شما استغفار کنم.

صبر کد که سحر بشه و در مناجات سحر دعا کند.

اما در کل جوانان زود تر حق را می پذیرند و … د رمورد انبیا به این راحتی ها نمی توان گفت.

شاید این یه دستور اخلاقی باشد که برادر زود ببخشد و پدر صبر کند تا در فرزندانش جا بیافتد. و دعا کند

این که می بینید بعضی ها اسم بازیگر ها و بازکنان فوتبال را حفظ کنند. خدا این یه نحو توفیق است که می دهد

انقا به شکار هر کسی نمی آید

که انقا را کند … آشیانه

علم بر هر دلی فرود نمی آد

اما اسم ائمه را نمی دانند.

اونها جون درست راه افتادند هم در دنیا و هم در آخرت بهشون دادیم و میدیم

محیط تجاری و سیاسی و … شرک و الحاد… فرار کردند

یه وقت از عبد به مولا یه وقت از مولا به عبد است قوس نزول و صعود

علی بذکر الله تطمئین القلوب

از بالا خداوند عنایت می کند.

اگر ما قلیش را به مهر بجه نبسته بودیم …. به مهر اون او هرکز این کار را نمی کرد قصص هفت به بعد…

در آیه ی دهم … قوم موسی فارقا ان کانت بتندی به … لولا … اگر ما قبل رو گاک نکرده بودیم می لزرید

ما این دل را بستیم…….

خیالش راحت شد که بچه رو تو آب بندازه تا برسه ..

نگذاشتیم این قلب بلرزد و بلغزد

ان تقوموا لله مثنی و فرادا… یعنی مقاومت… ممکنه نشسته باشد و تصمیم درست بگیرد. و ممکن هم هست که بایستد ولی کاری از دستش بر نیاید

اینها هم که اینجا خوابیده اند در حقیقت ایستاده اند.

تولی و … توحید که از شرک نجات پیدا کردند. مشرکین گرفتار ارباب متفرقه هستند و خدا را مدیر کل می دانند.

توحید را با دوجمله ی آیه ی چهارده اظهار کردند.ظلم وقتی افراط شد شطط است و ظلم عظیم است.

در سوره صاد در جریان داوری داوود … لا تشطط … انحراف نرو آیه 22

اذ دخلوا … خصمان … ولا تشطط … افراط در ظلم.

آیه 4 سوره جن … هم آمده…

به خدا عرض می کنند . هولاء قومنا اتخذوا من دونه آلهه لو لا …..

از غیر خدا، اله برگزیدند وگرفتند پس اینها سلطان ندارند. سلطان موثر ندارند (مثل این فیلم یوسف که زلیخا هر چی می رفت از این بت ها چیز می خواست،  برآورده نمی شد. تا آخر سر، زلیخا این را فهمید که هیچ کاری از این بت ها بر نمی آید.)

غیر خداهایی که مشرکان برگزیدند نه بالاستقلال نه بالاشتراک و معاونت … در هیچ کاری ... دخیل نیستند.

 


چهارشنبه 87 بهمن 9 , ساعت 8:53 صبح

بعضی جیز ها شرط است مثلا در نماز مثلا در نماز مستحبی وضو شرط است واحب نیست معنی اینکه واحب نیست این نیست که شما نمازمستحبی را بدون وضو بخوانید شرط صحبتش است که اگر بخوای نماز مستحبی صحیح باشد باید وضو بگیری وضو در نماز مستحبی شرط است اما در نماز واجب وضو واجب است.

طهارت از حدث در نماز شرط واقعی است بعضی چیز ها شرط واقعی است بعضی چیز ها شرط علمی است بعضی چیز ها شرط رکنی است طهارت از حدث در نماز شرط واقعی است. واقعا شما باید با وضو باشی. اگر نماز خواندی دیدی وضو نداشتی نماز باطل است اگر علم داری که این عبا نجس است. نماز بخوانی. نماز باطل است ولو یادت رفته باشد. اما اگر از اول علم نداشتی بعد از نماز کسی به شما بگوید که آقا این عبا که به شما دادم یا فروختم نجس بوده نمازت درست است چون شرط واقعی نیست.شرط علمی است. و شما جون علم نداشتی با عبای نجس نماز خواندی جون قبلا علم نداشتی نمازت درست است.

پس وضو طهارت از حدس شرط واقعی است. طهارت از خبث شرط علمی است.

اگر علم به نجاست داری ولو یادت برود نمازت باطل است اما اگر علم نداشتی و بعد از نماز علم پیدا کردی ولو یک سال هم با این عبا نماز بخوانم و بعد یکسال آنکه عبا را به من فروحتع بگه آقا ببخشید این عبا که به شما فروحتم نجس است نمازم درست است.

ساده است طهارت از حدث شرط واقعیه طهارت از خبث شرط علمیه.

بعضی چیزها شرط رکنی است. مثلا ترتیب بین نماز ظهر و عصر شرط رکنی است. اگر شما متذکر باشی که نماز ظهر را نخواندی، واجب است که ظهر را اول بخوانی، عصر را دوم، اما اگر یادت نبرد ظهر را نخواندی، حواست پرت شد خیال کردی نماز ظهر را خواندی، پاشدی نماز عصر را بخوانی ، اگر بین نماز عصر بفهمی که نماز ظهر را نخواندی، میتوانی عدول کنی به نماز ظهر.اما اگر بعد از سلام نماز فهمیدی نماز عصر درست است با پاشی نماز ظهر را بخوانی مگر ترتیب بین نماز ظهر و عصر لازم نیست؟

چرا. اما ترتیب یک شرط رکنی است. چون شما متذکر نبودی خیال کردی ظهر را خواندی، سلام نماز عصر را که دادی یادت آمد ظهر نخواندی دیگر لازم نیست عصر را بخوانی.حالا میگن پاشو نماز ظهر را بخوان دیگه عصر

چهارشنبه 87 بهمن 9 , ساعت 8:53 صبح

با
سلام

 

 

سایت ایرانیکا

مجموعه
ی نفیسی از زندگی بزرگان علمی و پروهشی ایران و جهان به علاوه سخنان بزرگان و
سرگذشت آنها

لیستی
از نام های آنها و کار های آنها

و حکمی از نهج
البلاغه

 

 

 

سایت دانشنامه رشد

یک
سایت ویکی می باشد که کاملا اطلاعات و بانک های اطلاعاتی اش در اختیار ایران است.

علاوه
بر اطلاعات خوب و درست از نگاه ما ایرانی ها.تمام اطلاعات فارسی سایت ویکی پدیا
نیز در اینجا کپی شده

یکی
از مقالات نمونه:

مدینه فاضله ی فارابی

 

 

 

ترجمه و تفسیری بر سه نمط آخر اشارات ابن سینا

در
بحث تاریخچه ی علم در ایران نیز مطالعه ی سه نمط آخر اشارات ابن سینا

 

 

 

سایت آفتاب

مجموعه
ی کاملی از تمام اخبار و اطلاعات تمام سایت های خبری و علمی و غیره

مجموعه
ی کاملی از مقالات و ...

اینجا
مقاله ای را در باره ی

تفکر یونان و نخستین فیلسوفان مسلمان در بوته ی نقد

 

 

فارابی(مدینه
فاضله_انواع اجتماعات و عدالت در مدینه فاضله




__________ Information from ESET NOD32 Antivirus, version of virus signature database 3719 (20081227) __________

The message was checked by ESET NOD32 Antivirus.

http://www.eset.com



<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ