سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! به عزّت و جلالت سوگند، چنان تو را دوست دارم که شیرینی آن، در دلم استوار گشته است . هرگز جان های کسانی که تو را به یگانگی می پرستند، به این باور نمی رسند که تو دوستانت را دشمن می داری. [امام علی علیه السلام ـ در نیایشش ـ]
 
جمعه 86 فروردین 3 , ساعت 3:29 عصر

با نام خدا که کار ها شروع میشه، چه تاثیری داره؟ آدم هایی که همیشه در حال ذکر خدا هستند و کار هاشونر و با نام خدا شروع می کنن و ادامه میدهند و تمام هم می کنند، چطور؟
با یکی از اونها هر دفعه که صحبت می کنم آثار عجیبی رو میبینم

1-      اثر روی تفکراتم

2-      اثر روی اعمالم

3-      اثر روی نوشته هام

4-      ...

سوال هایی از هم می پرسیم و جواب هایی به هم میدیم و از احوالات هم با خبر میشیم. اما این وسط حرف ها حرف های عادی نیستند. جایی که یاد و نام ائمه هست و ذکر حدیث اونها، چگونه است؟

پرسید؟ چرا امام حسین (ع) توی صحرای کربلا گریه نکرد؟

جواب دادم:

v      امام خمینی هر بار که می خواست تفسیر سوره حمد رو شروع کنه می فرمود:"شاید..." این تعبیری باشد در حدّ فهم ما. شاید اگر بخواهیم تفسیر کنیم اینگونه باشد. ما ادعای فهم قرآن را نداریم. اما با توجه به آیات دیگر( محکمات) و روایات ( متواتر) اینگونه بر می آید که ... برای همین با شاید حرف هام رو شروع می کنم.

v      یاد خاطرات اطرافیان امام در بهبوبه پیروزی انقلاب اسلامی افتادم. تمام اطرافیان امام از اینکه اون انسان در برابر اتفاقاتی مثل شهید شدن فرزندشون (حاج آقا مصطفی ها) و شهید شدن ثمرات عمر شون ( مطهری ها) و ترور کردن بازوهای منحصر بفردی مثل رجایی و بهشتی ها و ... محکم و بزرگوار و با دیدی به نقاط عطف تاریخ و نگرشی بر ماوراء ها و نگاه به افقی از درس هایی که از بزرگان قرآن فراگرفته بودند و همراهی نوری مثل کلام خدا و انبیاء و اولیاء و تمسک به اخلاقیات و توجه به توصیه ها و مطالب ریز اخلاقی و ... (نماز شب ها و زاری های نیمه شب) و سجده فقط در مقابل معبود واحد و احد عالم، دیگر در مقابل هیچ اتفاقی که از دید ما انسان های تا گردن در زیر گل فرو رفته، بزرگ و طاقت فرسات و انسان را به زانو در میآورد، به زانو در نمی آمد.

v      او که معصوم است و منشا همه این علوم و اخلاقیات و صاحب سرشت پاک و سلاله ای که با اعمال نیکو حافظ آن گنج های بهشتی بوده است که دیگر هیچ

v      و در آخر اینکه نمی دانم.

نمی دانیم هیچ کدام از ما و اینها تخیلات و تصورات سطحی ماست که تازه درک خود اینها هم از پس انسان های بیشماری خارج است.

همه انیها از اعمال و اثرات واضح همین نادانی ها و جهولات در جامعه می توان پی برد

گفت: گریه 12 گونه است؟؟؟

هیچ نفهمیدم

گفت کتاب فلان رو خواندی؟

هیچ نفهمیدم و در آخر گفت: زیارت عاشورا قسمتی که ... اسس اساس ظلم و الجور رو زیاد بخون

و من الله توفیق ‏جمعه‏، ‏2007‏/03‏/23‏ 03:04:18 ب.ظ  سید صابر طباطبائی یزدی و ف.ی.


چهارشنبه 86 فروردین 1 , ساعت 1:47 عصر

وقتی صحبت از ایمان به غیب میشه و باهاشون حرف میزنی در جواب بهت میگن: چه کسی رفته اینهایی رو که میگی، دیده و اومده تعریف کرده؟
(سوره بقره آیات ابتدایی در مورد ایمان به غیب)با یه جمله اساس تمام ادیان الهی رو زیر سوال میبره. اما انقدر قوه عقلش و تحلیلش زمینی و مادی حساب می کنه که نمی تونه بفهمه داره این کار رو می کنه. او نا خود آگاه به طرف هیچ دینی نخواهد رفت. چرا؟ چون تا اونجایی که من می دونم توی تموم ادیان پیامبرانی که ما اولوالعزم می دانیم و می خونیمشون؛ همه مردم رو به بهشت و جهنم وعده دادند. آخه ای انسان تو چه کردی که اینگونه داری به طرف ژرف پستی سقوط می کنی. همیشه سوالم این بوده که اینطور رآدم ها چه کرده اند که حجت برشون تمام شده و هر روز بیشتر با شبهه های ساده دورتر می شوند. شبهه های ساده لوحانه ای که از بی مطالعه ای و یا مطالعه بدون جهت و خواندن کتاب هایی نظیر هری پاتر منجر شده.

اون وقت گذاشته، آدم فرهنگی خودش رو میدونه، ساعت عا توی نمایشگاه های کتاب پلاس بوده ولی تمام عمرش رو نگاه کنی به افکار پوسیده ی یک نویسنده نا منزه و بی تزکیه گذشته.
ادامه مطلب...

چهارشنبه 86 فروردین 1 , ساعت 1:33 عصر

مامان میگه: هر خواننده و بازیگری با زیبایی و صدای خوبش یه طول عمری توی یاد مردم داره، مثلا 100 سال. اما کسایی هستند که در همین دنیا به ابدیت می پیوندند نمونه اش، همین علمای دین و کسایی که دین رو پیاده می کنند. واقعا کسانی که در اخلاقشون دین خدا رو میبینی، در کار هاشون و تاثیراتی که در زندگی مردم و جامعشون دارند، می تونی دست خدا رو ببینی و اونهان که به ابدیت می پیوندند.
قرآن میگه اون روز شما چیز هایی رو که فراموش کردید، هم به یادتون میاریم. و برای زندگی ابدیتون می تونین از اونها سود یا زیان ابدی ببرید و اگر برآیند همه اعمالمون مثبت باشه و یا در دنیا کاری کرده باشیم که باقیات الصالحات ما محسوب بشه، مثل تربیت فرزند خداشناس و خداپرست و یا ساختن مدرسه و مسجد، تا ابد خدا از ما راضیه و در رضوان خودش ما رو جا میده.
تو همین دنیا میبینم که افراد خداشناس انتهای گذشت در اخلاقشون وجود داره. جاشون رو هیچ وقت تنگ نمیبینن. و از همین جاست که میگن: "بهشت اینطور آدم ها در بهشت انقدر جا داره که می تونن همه بهشتیان و جهنمیان رو در بهشت خودشون جا بدهند". به اینطور آدم ها که نگاه می کنم، و واقعا دقت می کنم، تا بتونم نقش ضمیر مستتر رو کشف کنم، میبینم مثلا توی نماز های جمعه، همه به هم جا می دهند و اصلا فکر نمی کنن که جاشون تنگ میشه. اون هم توی دوره و زمونه ای که هیچ کی به هیچکی جا نمی ده!!! از همین جا بزرگی دل اون ها رو به منصه ظهور می ذاره، با اینکه خوبی ها پوشیده هستند و به این سادگی ها ظاهر نمیشن، اما خیلی دقت کنی میبینی که اونها اصلا هم نمی خواهند که جار بزنند و ظاهر کنن، اما ...
ادامه مطلب...

یکشنبه 85 بهمن 29 , ساعت 4:33 عصر

خدایا این شغل رو من انتخاب کردم؟ یا تو دادی؟ این رشته رو توی اون شرایط من انتخاب کردم که شغلم این بشه؟ یا تو دادی. شغلی که بتونم هر جا خواستم باشم و متصل به اینترنت و هزار تا چیز دیگه مثل همکار های خوب. حرف های خوب و صد البته همراه با آدم هایی که از بدیاشون باید درس گرفت و از ندونی هاشون باید خود را بیشتر از قبل تجهیز و عالم کرد و از تجربه هاشون از همه اونها و همه تجربه هاشون استفاده کرد و درس گرفت. واسه اسن دارم از اینجا به بعدش هم به تو توکل می کنم چون می دونم که حتی اگر سختی بدی یه فایده ای برام خواهد داشت. تا اینکه من خودم رو مثل ماتریالسم ها بدون تو ببینم و سختی پوچ بکشم. این یه تلنگر واسه اونهاست. نه واسه من. البته واسه منم از جنبه های دیگرش که مستتره هم هست.


یکشنبه 85 بهمن 29 , ساعت 4:31 عصر

خوب ها گمنام و بد ها زبانزد
نه
 اون کسی که چیزی رو تا میبینه و از نظر اون بد تلقی میشه و بد میگه (1) آدم خوبیه
و نه
 اون کسی که بی تفاوتیه (2)
بلکه
 ... اونی که ساکته و تو ازش چیزی به ظاهر نمی بینی ولی متفکره و نقشه ها داره(3)
اما
بعد از مقایسه ای که پیش خودت می کنی به این میرسی که:
در ظاهر اون آدم با تفاوته که ساکته و اون آدم بی تفاوته هم که اون هم باز ساکته، یکیشون بعد از مدتی معلوم میشه چند نفر رو به راه راست با سکوتش هدایت کرده و اعمالی که مستتر هستند و تفریبا چشم بینا می خواد واسه دیدنشون.


شنبه 85 بهمن 14 , ساعت 2:35 عصر

عاقبت دنیا پرستان و دنیا جویان مثل همون وبلاگه یه روزی با مرگ پایان پیدا می کنه و فقط تنها چیزی که می مونه پشیمونی ابدیه. که  ازش تعبیر به جهنم می کنیم. نارضایتی خدا از شکستن میثاقی که باهاش بستیم و زدیم زیرش٬ از هزار تا جهنم بدتره و دنیا پرستان این ها رو نمی فهمند.
قرآن میگه اونهایی که من رو یادشون رفت و من رو فراموش کردن٬ یه کاری می کنیم خودشون خودشون رو فراموش کنن. و دنبال چیز هایی بیفتن که وقتی از نگاه آخرتی بهشون نگاه کنی تازه میفهمی که واقعا اینها خودشون رو فراموش کردند.
میدونید که تمام اسماء اسماء الله هستش. و علم الآدم اسماء کلها ...
کسایی که با دو تا کامنت٬ زندگیشون رو میبازند٬ و می خوان همه چی رو گردن کس دیگه بندازن. و قضیه رو انقدر بزرگ جلوه بدهند که انگار چی شده ...
بابا طرف حرفی برای زدن نداشت. توی کل این چند سال فقط اراجیف بافته. نه حرفی حتی از ایئولوژی مسخرشون بوده و نه حرف درست و حسایس دیگه ای. تنها حرفی که یه کم درست بود اون هم به برکت برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود.
من نمی دونم چرا اینجور افراد مثل بقیه دنیا پرستا٬ ایران رو ول نمب کنن و نمیرن اروپا و کاناشون تا حداقل مقدمات واسه طهور آقا فراهم بشه.
شماها انتقاداتتون هم سازنده نبوده و نیست. این انقلاب و این نظام به نوشتن شما٬ و نه به اعتبار و حضور شما ملحدین ( به گقته خودتون) هیچ نیازی نداره. ( خودتون میگید خدا رو قبول ندارید.) این حرف توی چند تا نامه و یک بار تلفنی و شنیدن حرف هاتون از قول آبجیتون موثق و قابل اعتباره.
جمهوری اسلامی هم که تا حالا کاری بهتون نداشته. کدومتون رو زندان انداخته. با کدومتون با اینکه شعار ملحد بودن سر میدید بد برخورد کرده؟ پس جول و پلاستون رو جمع کنید و از ایران برید.
مگه شماها عاشق اروپا و سواحل لختی اش و عاشق پوشیدن بیکینی و شنا کردن تو ساحل جلوی پسر های جوون نیستید؟ ... مگه بت آمریکا رو از صبح تا شب نمی پرستید... مگه خودتون رو مسحور و مقهور قدرت اونها نمی بینید.
مگه اسرائیل غاصب براتون بت بزرگ تون نیست؟
نویسنده  وبلاگ
ی خودش رفته و بلاگش رو پاک کرده و من اومدم جاش ساختم تا لینک های به اون صفحه از بین نره.


جمعه 85 بهمن 13 , ساعت 3:40 عصر

شیطون همواره همراه انسانه. تویی که این نوشته رو می خونی و فکر می کنی که اینی که داره این نوشته رو می نویسه، یا یا داری گشو میدی و فکر می کنی که اونی که رفته بالا منبر، یه آدم خشک مذهبیه، شیطونه که در تو نفوذ کرده و هماره، دانسته یا ندانسته، اگر اون به تو بگه خودت رو تغییر بده، تو نخواهی پذیرفت.
چون تو اسیر خواسته هات[1] هستی. تو برای خودت بتی ساختی به بزرگی نفس و خواسته های نفس[2]ات. و اگر خبر دار بشی و به اون توجه کنی، بزرگ ترین بت رو شکستی و تو با ابراهیم یکی هستی. چون اون بت بزرگ که با چشم دیده می شد را شکست و تو بت درونت را که به آن تعلق داشتی و او در میان همه قوم خود که به آنها تعلق[3] داشت.
آیه بعدی قرآن می فرماید: به این دلدادگان بگو آیا می خواهید شما را به بهتر از اینجا خبر دهم؟ کسانی که از خدا پروا داشته باشند نزد پروردگارشان بهست هایی دارند که ... زندگی جاودانه دارند ... خدا از آنان خشنود است.
چیزی بالاتر از خشنودی معشوق؟



[1] حب النساء و حب الشهوات و ... (حدیث)

[2]  آل عمران آیه 14 در قرآن می خوانیم: علاقه زیاد به شهوات و علاقه بی حد به زن و فرزندان ، علاقه بیش از اندازه به اسب و چهار پا و مزرعه و .. علاقه ای است که به وسوسه شیطان بیش از آن مقدار که لازم است، در دل مردم سر می کشد با اینکه همه اینها، وسیله زندگی موقت در دنیاست و ...

[3] این تعلق، تعلقی نیست به معنای مالک بودن، بلکه تعلق بواسطه در آن قوم بدنیا آمدن و در آن میان بزرگ شدن است.


دوشنبه 85 بهمن 9 , ساعت 5:20 عصر

اشتباه تو نوع نگاه به دنیاست
وقتی تو فکر می کنی که م.2 اومده به دعا و نذر من ایمان آورده، داری اشتباه ریشه ای می کنی
این دین مال روحانی و آخوندا نیست[1]
این دین مال معصومین نیست. اونها خودشون عمل کننده بودند و هادی و الگو برای اینکه روز قیامت ما نگیم الگو نداشتیم.
این دین مال همه آدم هاست. آدم های متواضعه. آدم هایی که تکبر ندارن بگن : ما! بگن : من! بلکه بگن : فقط خدا.
همه از خدائیم به سوی او میرویم
وباید " منم . منم. " براشون شرک باشه.[2]
ابن سینا نقل می کنه[3] که در مراحل نهایی سلوک که از دست هر انسانی بر می آد.[4]
شناخت عارف بین خودش و خدا و لذتذعرفان بین عارف و خدا یه پله است، اون دوست داره با لذت شناختی که داره حض می کنه، تنهاش بذاری.
در صورتی که هنوز خدا رو بی واسط ندیده.
قدم بر خود می نهد و به همان جایی میرود که عمری لقلقه زبان ماست. یعنی: بالاتر از مقام فرشتگان معصوم که دائما در تسبیح هستند..
هر کجا که عالمی در طول تاریخ، عالم شد. دانشمند شد و
فهمید هیچ از اون علم بی منتها نمی دانه چه برسه به همه علوم.
ادامه مطلب...

دوشنبه 85 بهمن 9 , ساعت 5:7 عصر

نوشتت رو کامل خوندم   درد دل های قشنگیه.   انسان موجود بزرگیه.
خدا بزرگ آفریده  تمون    و سر راهمون مشکلات اگه نبود همه می شدیم فرشته
پس از این مصائب یقینا حضور      و       وجود خداست
بهشتی که توش نعمت و آسایش باشه هم هست
اما من جدیدا فهمیدم که اون رو نمی خوای
تو بهشتی رو می خوای که توش رضوان خداست
دو تا بهشت داریم: 1- بهشت منعم اولی 2- بهشت مقرب دومی
اونجا رضایت خداست؟   5  تا نوشته قبل تو یه وبلاگی نوشته بودی که ..,
ماها تو رو نشناختیم      آره
اصلا قرار بوده که ما توانایی درک تو رو نداشته باشیم
تا تو متوجه خدایی بشی که همه خوبی ها و بزرگواری های تو رو میشناسه و اجر مخصوص خودش رو بهت میده.
و این موهبت بزرگیه که تو درکش کردی
تو رو آفریدگارت باید درک کنه. که درکت می کنه
اجرت با خدا    با یاد و توکل به خدا برو به جلو
انس با کلام خدا انسان ها رو از شر وسوسه ها دور میکنه
با قرآن زمزمه کن: قل اعوذ برب الناس   ملک الناس
اله الناس    من شر الوسواس الخناس  الذی ...


پنج شنبه 85 بهمن 5 , ساعت 5:18 عصر

نون خرده های توی سفره

نشون چیه؟ نشونه ی اینه که ما بنده های خدا هر چقدر هم که زحمت می کشیم که حیف و میل نکنیم نمی تونیم دیگه چه برسه بخواهیم ناحیف کنیم و یسازیم. وقتی هم میسازیم پر از ناقصیه. واسه همین همیشه چیز هایی که میسازیم در حال پیشرفته و انگشتامون هم به دهنمونه. از چیزی که ما ساختیم. خداوند در ما این قدرت رو قرار داد تا به ضعف و نقصمون پی ببریم و متوجه اون ذات مقدس بشیم. اما چه شد؟ امروزه بشر در حال انگشت گزیدن و سجده کردن به خودشه. این تکنولوژی هایی که من در مرکز مطالعه و تحقیقات درباره اونها هستم، همه صاحبان این سواد را گمراه کرده. سیسکو این رو میگه و مایکروسافت اون رو میگه پذیرفتنیه. اما خدا این رو میگه و دین اون رو میگه، اگر نقصی از جانب ما برای اجرای اون عمل (عملـی که خدا دستور داده که انجام بدید به نفع خودتونه، ) و ما نمی تونیم انجام بدیم، مردم از دین زده میشن.
من خیال این مردم رو راحت کنم. من و ما پر ازاشکالیم. پس خدا نباید برای هدایت هیچ دینی داشته باشه؟ شما هر دینی رو که همزمان با آن هم میشدید، رد می کنید. شما همزمان با هر پیامبری هم که میشدید باز هم همین بودید. گیر کار شما این نیست!


<   <<   6   7   8      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ