سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برای دل، چیزی تباه کننده تر از خطا نیست . [امام باقر علیه السلام]
 
جمعه 90 بهمن 14 , ساعت 11:31 صبح

سال 1989 که در یکی از درس های دانشگاه مشغول تدریس بودم.

دوره ی MBA تدریس می کردم با درسی با موضوع شرکت های بزرگ و رموز موفقیت اونها.

یه دختر خانمی بعد از اون دوره ی درسی پاشد به من گفت.

جیم! من با کل این درس تو مشکل داشتم.

تو میگی این دوره برای بالا بردن شرکت های بزرگ از مرحله ی بلوغ به رشد حداکثریه.

ولی بجای اینکه بیای و به صورت مثال شرکت ها رو بررسی کنی به ما یه سری تئوری تحویل دادی.

ما همه داستان زیادی رو از روش های پیروزی شرکت های بزرگ نوشتن و خوندیم و میدونیم

اما اون چیزی که هیچکدوم ما نمی دونیم اینه که اون شرکت های معمولی هم همه ی این کارها رو کردند.

پس فرق اینها چیه؟ نمیشه بگیم بعضی از اینها شانس آوردند و بعضی دیگه نیاورند.

جیم کالینز توی کتابش مینویسه : من بعد از سالها کار و تدریس دوباره به فکر سوال اون دختر افتادم

اون دختر راست میگفت.

حالا مقایسه کنید با اساتید دانشگاه ما !!! که ارزشی برای دانشجو و جوانان قائل نیستند.

جیم کالینز مینویسه: نتیجه این شد که ما سال ها (6 سال) تحقیق کردیم. و سه هزار صفحه متن رو مطالعه کردیم.

فکر کن...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ